مرجع: آیت الله خمینی (ره)
موضوع: رمی جمره عقبه

فصل چهارم: ‏واجبات منی‏

از واجبات منی سه امر است:‏


‏‏ ‏الف) رَمْی جمرۀ عقبه

‏‏ ‏رَمْی جمرۀ عقبه ؛ یعنی ریگ انداختن به جمره که نام محلی است در منی.‏

‏‏و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- شرط است در سنگی که می‌خواهد بیندازد،به آن «حصی» ‏ ‏- یعنی ریگ - گفته شود.پس اگر آن قدر ریز باشد که ریگ به آن گفته نشود ‏ ‏مثل (شن)کافی نیست،و اگر خیلی بزرگ باشد نیز کافی نیست،چنانچه ‏ ‏به غیر ریگ مثل کلوخ و خزف و اقسام جواهرات نیز جایز نیست،و اما ‏ ‏اقسام سنگها حتی سنگ مرمر مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 2- شرط است که سنگها از حرم باشد،و سنگ خارج حرم ‏ ‏کافی نیست،و در حرم از هر موضعی که مباح باشد می‌تواند بردارد مگر ‏ ‏مسجد الحرام و مسجد خیف،بلکه سایر مساجد بنا بر احوط،و مستحب ‏ ‏است از مشعر بردارد.‏

‏‏مسألۀ 3- شرط است که سنگها بکر باشند؛یعنی آنها را کس دیگری ‏ ‏‏به وجه صحیح نینداخته باشد اگر چه در سالهای قبل.‏

‏‏مسألۀ 4- شرط است که مباح باشد،پس با سنگ غصبی یا آنچه که ‏ ‏دیگری برای خودش حیازت کرده کافی نیست.‏

‏‏مسألۀ 5- وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عید است تا غروب ‏ ‏آن،و اگر فراموش کرد تا روز سیزدهم می‌تواند به جا آورد،و اگر تا آن ‏ ‏وقت متذکر نشد احتیاطاً در سال دیگر خودش یا نایبش بیندازد.‏


مسألۀ 6- واجب است در انداختن سنگها چند امر:‏

اول: نیت،با قصد خالص بدون ریا و نمایش دادن عمل به غیر که ‏ ‏موجب بطلان می‌شود؛‏

‏‏دوم: آنکه آنها را بیندازد،پس اگر برود نزدیک و با دست بگذارد به ‏ ‏جمره،کافی نیست؛‏

‏‏سوم: آنکه به انداختن،به جمره برسد؛پس اگر سنگ را انداخت و ‏ ‏سنگ دیگران به آن خورد و به واسطۀ آن یا کمک آن به جمره رسید،کافی ‏ ‏نیست،لکن اگر سنگ به جایی بخورد و کمانه کند و به جمره برسد،کافی ‏ ‏است ظاهراً؛‏

‏‏چهارم: عدد سنگ‌ریزه‌ها باید هفت باشد؛‏

‏‏پنجم: باید بتدریج یکی یکی عقبِ هم بیندازد و در این صورت اگر با ‏ ‏هم به جمره بخورد مانع ندارد؛ولی اگر همه را یا چند عدد را با هم ‏ ‏بیندازد کافی نیست اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.‏


چند مسأله:

مسألۀ 1- اگر شک کند که سنگ را دیگری استعمال کرده یا نه،جایز ‏ ‏است به آن بیندازد.‏

‏‏مسألۀ 2- اگر سنگی را که در حرم است احتمال بدهد از خارج ‏ ‏‏آورده‌اند،اعتنا نکند.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر شک کند به سنگی که می‌خواهد بیندازد «حصی»یعنی ‏ ‏ریگ گفته می‌شود،باید به آن اکتفا نکند.‏

‏‏مسألۀ 4- اگر شک کند در عدد انداختن در وقتی که مشغول عمل ‏ ‏است،باید چندان بیندازد تا علم به عدد پیدا کند،و همچنین اگر شک کند ‏ ‏که سنگی که انداخت،خورد به جمره یا نه،باید بیندازد تا علم به رسیدن ‏ ‏پیدا کند.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر سنگی را که انداخت به جمره نرسید،باید دو مرتبه ‏ ‏بیندازد اگر چه در وقت رَمْی گمانش آن بود که رسیده است،پس اگر ‏ ‏پهلوی جمره چیزهای دیگری نصب شده و اشتباهاً به آنها رَمْی کرده، ‏ ‏کافی نیست و باید اعاده کند،اگر چه در سال دیگر به وسیلۀ نایبش.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر چند سنگ را با هم بیندازد مانع ندارد،لکن یکی ‏ ‏حساب می‌شود،چه یکی از آنها به محل بخورد یا همه.‏

‏‏مسألۀ 7- جایز است سواره و پیاده سنگ بیندازد.‏

‏‏مسألۀ 8- باید سنگ را با دست بیندازد،اگر با پا یا دهان بیندازد کافی ‏ ‏نیست،ولی بعید نیست با «فلاخن»کافی باشد.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر بعد از آنکه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد ‏ ‏شک کند در عدد سنگها،اگر شک در نقیصه کند،احتیاط آن است که ‏ ‏برگردد و نقیصه را تمام کند،و در شک در زیاده اعتنا نکند.‏

‏‏مسألۀ 10- اگر بعد از ذبح یا سر تراشیدن شک کند در انداختن سنگ ‏ ‏یا در عدد آن،اعتنا نکند.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر بعد از فارغ شدن شک کند در اینکه درست انداخته یا ‏‏‏نه،بنا بر صحت بگذارد؛بلی اگر در رسیدن سنگ آخری به محل شک ‏ ‏کند باید اعاده کند،ولی اگر رسیدن را دانست و احتمال داد که با پا انداخته ‏ ‏باشد یا سنگ مستعمل انداخته باشد،اعتنا نکند.‏

‏‏مسألۀ 12- ظن به رسیدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.‏

‏‏مسألۀ 13- در انداختن سنگها شرط نیست طهارت از حدث یا خبث، ‏ ‏و در خود سنگها نیز طهارت شرط نیست.‏

‏‏مسألۀ 14- از بچه‌ها و مریضها و کسانی که نمی‌توانند به واسطۀ ‏ ‏عذری - مثل اغما - خودشان رَمْی کنند،کسی دیگر نیابت کند.‏

‏‏مسألۀ 15- مستحب است،بلکه موافق احتیاط است که اگر بشود، ‏ ‏مریض را حمل کنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بیندازند.‏

‏‏مسألۀ 16- اگر مریض خوب شد و بیهوش به هوش آمد بعد از آنکه ‏ ‏نایب سنگها را انداخت لازم نیست خودش اعاده کند،و اگر در بین سنگ ‏ ‏انداختن خوب شد یا به هوش آمد باید خودش از سر،سنگ بیندازد،و ‏ ‏کفایت کردن به مقداری که نایب عمل کرده مشکل است.‏

‏‏مسألۀ 17- کسانی که عذر دارند از اینکه روز رَمْی کنند،می‌توانند ‏ ‏شب عمل کنند،هر وقت شب که باشد.‏