مرجع: آیت الله خمینی (ره)
موضوع: محرمات احرام

اول: شکار صحرایی که وحشی باشد،مگر در صورتی که ترس داشته ‏‎ ‎‏باشد از آزار آن.‏

و در اینجا مسائلی است:‏

‏‏مسألۀ 1- خوردن گوشت شکار بر مُحرم حرام است چه خودش ‏ ‏شکار کند یا غیر خودش،چه مُحرم شکار کند یا غیر مُحرم.‏

‏‏مسألۀ 2- نشان دادن شکار به شکارچی حرام است و همین طور ‏ ‏اعانت او به هر نحوی حرام است.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر مُحرمی صید را ذبح کند در حکم میته خواهد بود بنا بر ‏ ‏مشهور،و به احتیاط واجب هم دربارۀ مُحرم و هم مُحل.‏

‏‏مسألۀ 4- شکار دریایی مانع ندارد،و آن حیوانی است که تخم و ‏ ‏جوجه هر دو را در دریا کند.‏

‏‏مسألۀ 5- ذبح و خوردن حیوانات اهلی مثل مرغ خانگی و گاو و ‏ ‏گوسفند و شتر مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 6- پرندگان،جزء شکار صحرایی می‌باشند و ملخ نیز در حکم ‏‏‏شکار صحرایی است.‏

‏‏مسألۀ 7- احتیاط واجب آن است که زنبور را نکشد اگر قصد اذیت او ‏ ‏را نداشته باشد.‏

‏‏مسألۀ 8- نگاه داشتن صید حرام است،اگر چه خودش مالک آن ‏ ‏باشد.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر پرنده‌ای که نزد او است «پر»در نیاورده یا پر او را ‏ ‏چیده‌اند،واجب است آن را حفظ کند تا پر درآورد و آن را رها کند،بلکه ‏ ‏بعید نیست که واجب باشد حفظ بچۀ صید را،مثل آهو بره تا بزرگ شود و ‏ ‏رها کند آن را.‏

‏‏مسألۀ 10- هر شکاری که حرام است،جوجه و تخم آن نیز حرام ‏ ‏است.‏

‏‏بدان که در شکار احکام بسیاری است و چون محل حاجت چندان ‏ ‎‏نیست از بیان آنها خودداری شد.‏


دوم: جماع کردن با زن،و بوسیدن،و دست بازی کردن،و نگاه به ‏‎ ‎‏شهوت،بلکه هر نحو لذت و تمتعی بردن.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- اگر کسی در احرام عمرۀ تمتع از روی علم و عمد با زن چه ‏ ‏در قُبُل و چه در دُبُر و یا با مرد جماع کند ظاهراً عمره‌اش باطل نشود ‏ ‏و لکن موجب کفاره است که بیان آن می‌آید،و احتیاط آن است که اگر این ‏ ‏عمل پیش از سعی واقع شد عمره را تمام کند و آن را دو مرتبه به جا آورد، ‏ ‏و اگر وقت تنگ است حج افراد به جا آورد و بعد از آن عمرۀ مفرده به جا ‏ ‏آورد،و احتیاط بیشتر آن است که سال دیگر حج را اعاده کند. ‏

‏‏مسألۀ 2- اگر در عمرۀ تمتع این عمل را از روی علم و عمد پس از ‏ ‏سعی مرتکب شود کفاره بر او واجب می‌شود،و کفاره بنا بر احتیاط واجب ‏ ‏یک شتر است چه ثروتمند باشد یا نباشد.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر در احرام حج این عمل را از روی علم و عمد به جا آورد ‏ ‏اگر قبل از وقوف به عرفات بوده،حج او فاسد است مسلماً،و اگر بعد از ‏ ‏وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعر الحرام بوده،حج او فاسد است ‏ ‏بنا بر اقوی،و در هر دو صورت کفارۀ آن یک شتر است.‏

‏‏مسألۀ 4- در این دو صورت که حج فاسد شد،باید حج را تمام کند و ‏ ‏در سال دیگر نیز حج به جا آورد.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر این عمل بعد از وقوف به عرفات و مشعر واقع شد دو ‏ ‏صورت دارد:‏

‏‏یکی آنکه قبل از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده،در این ‏ ‏صورت حج او صحیح است،و فقط باید کفاره بدهد.‏

‏‏دوم آنکه بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده،پس حج او ‏ ‏صحیح است و کفاره هم ندارد بنا بر اقوی.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر زنی را از روی شهوت ببوسد کفارۀ آن یک شتر است،و ‏ ‏اگر بدون شهوت ببوسد کفارۀ آن یک گوسفند است،و احتیاط مستحب ‏ ‏آن است که یک شتر کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 7- اگر عمداً نگاه کند به غیر زن خود و انزالش شود،احوط آن ‏ ‏است که اگر می‌تواند یک شتر کفاره بدهد،و اگر نمی‌تواند یک گاو،و اگر ‏ ‏آن را هم نمی‌تواند یک گوسفند کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 8- اگر مُحرم نگاه کند به زن خود از روی شهوت و انزالش شود ‏‏‏مشهور آن است که یک شتر کفاره است؛ولی اگر از روی شهوت نباشد، ‏ ‏کفاره ندارد.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر کسی با زن دست بازی کند به شهوت و انزالش نشود، ‏ ‏یک گوسفند کفارۀ آن است،و اگر انزالش شود،احتیاط آن است که یک ‏ ‏شتر کفاره بدهد اگر چه کفایت گوسفند،خالی از قوت نیست.‏

‏‏مسألۀ 10- هر یک از این امور که موجب کفاره است،اگر با جهل به ‏ ‏مسأله یا از روی غفلت یا از روی نسیان واقع شود،به عمره و حج او ضرر ‏ ‏نمی‌رساند و بر شخص کفاره نیست.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر مردی با زن خود که مُحرم است از روی اجبار جماع ‏ ‏کند بر زن چیزی نیست،و مرد باید علاوه بر کفارۀ خود کفارۀ زن را هم ‏ ‏بدهد،و اگر زن از روی رضایت جماع دهد کفاره بر خود اوست،و مرد ‏ ‏باید کفارۀ خودش را بدهد،و کفاره‌ای که باید بدهند گذشت.‏


سوم: عقد کردن زن از برای خود یا غیر؛ چه آن غیر، احرام بسته باشد ‏‎ ‎‏یا نبسته باشد و مُحل باشد.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- جایز نیست شخص مُحرم شود از برای عقد گرچه آن عقد ‏ ‏برای غیر مُحرم باشد.‏

‏‏مسألۀ 2- احتیاط آن است که شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد ‏ ‏شده باشد،در حال مُحرم نبودن،اگر چه جایز بودن آن خالی از قوت ‏ ‏نیست.‏

‏‏مسألۀ 3- اقوی آن است که خواستگاری کردن در حال احرام جایز ‏ ‏است و احتیاط در ترک است. ‏

‏‏مسألۀ 4- رجوع کردن به زنی که طلاق رجعی داده است مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر زنی را در حال احرام برای خود عقد کند با علم به ‏ ‏مسأله،آن زن بر او حرام دائمی می‌شود.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر زنی را با جهل به مسأله برای خود عقد کند،عقدی که ‏ ‏کرده است باطل است لکن حرام دائمی نمی‌شود،ولی احتیاط آن است ‏ ‏که آن زن را نگیرد خصوصاً اگر با او نزدیکی کرده باشد.‏

‏‏مسألۀ 7- ظاهراً فرقی بین زن عقدی و صیغه‌ای نیست در احکامی که ‏ ‏ذکر شد.‏

‏‏مسألۀ 8- احتیاط آن است که زن اگر احرام بسته باشد و مرد مُحرم ‏ ‏نباشد و عقد کند او را،با او نزدیکی نکند و طلاق دهد او را،و در صورت ‏ ‏علم به مسأله او را طلاق دهد،و با او هیچ وقت ازدواج نکند.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر کسی عقد کند زنی را برای مُحرمی و مُحرم دخول کند ‏ ‏پس اگر هر سه عالم به حکم باشند،بر هر یک آنها یک شتر کفاره است،و ‏ ‏اگر دخول نکند کفاره نیست،و در این حکم فرق نیست بین آنکه زن و ‏ ‏عاقد مُحل باشند یا مُحرم،و اگر بعضی از آنها حکم را می‌دانند و بعضی ‏ ‏نمی‌دانند،بر آنکه می‌داند کفاره است.‏


چهارم: استمناء یعنی طلب بیرون آمدن منی کردن به دست یا غیر آن ‏‎ ‎‏هر چند به خیال باشد یا به بازی کردن با زن خود یا کس دیگر به هر نحو ‏‎ ‎‏باشد،

پس اگر منی خارج شود کفارۀ آن یک شتر است،و احتیاط واجب ‏ ‏آن است که در جایی که جماع موجب بطلان است استمناء نیز موجب ‏ ‏بطلان باشد به نحوی که در جماع گفته شد.‏


پنجم:استعمال عطریات است از قبیل مشک و زعفران و کافور و عود ‏‏و عنبر،بلکه مطلق عطر هر قسم که باشد.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- مالیدن عطر بر بدن و لباس جایز نیست و همین طور ‏ ‏پوشیدن لباس کسی که بوی عطر می‌دهد،اگر چه قبلاً به آن عطر مالیده ‏ ‏شده باشد.‏

‏‏مسألۀ 2- خوردن چیزی که در آن چیزی است که بوی خوش ‏ ‏می‌دهد؛مثل زعفران جایز نیست.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر به پوشیدن لباس یا خوردن غذایی که بوی خوش ‏ ‏می‌دهد اضطرار پیدا کند،باید دماغ خود را بگیرد که بوی خوش به آن ‏ ‏نرسد.‏

‏‏مسألۀ 4- از گلها یا سبزیهایی که بوی خوش می‌دهد باید اجتناب ‏ ‏کند،مگر بعضی انواع که صحرایی است؛مثل «بومادران»و «درمنه»و ‏ ‏«خزامی»که می‌گویند از خوشبوترین گلها است.‏

‏‏مسألۀ 5- احتیاط آن است که از «دارچین»و «زنجبیل»و «هل»و امثال ‏ ‏آنها اجتناب کند اگر چه اقوی حرام نبودن آنها است.‏

‏‏مسألۀ 6- از میوه‌های خوشبو از قبیل سیب و بِه اجتناب لازم نیست، ‏ ‏و خوردن آنها و بوییدن آنها مانع ندارد،لکن احتیاط آن است که بوییدن را ‏ ‏ترک کند.‏

‏‏مسألۀ 7- اقوی حرمتِ گرفتن دماغ است از بوی بد،لکن فرار کردن از ‏ ‏بوی بد به تند رفتن عیب ندارد.‏

‏‏مسألۀ 8- خرید و فروش عطریات اشکال ندارد،لکن نباید آنها را ‏ ‏برای امتحان بو کند یا استعمال کند. ‏

‏‏مسألۀ 9- کفارۀ استعمال بوی خوش یک گوسفند است بنا بر احتیاط ‏ ‏واجب.‏

‏‏مسألۀ 10- مشهور آن است که استعمال خلوق کعبه - و آن چیزی ‏ ‏است که کعبه را به آن خوشبو می‌کنند - حرام نیست،لکن چون معلوم ‏ ‏نیست که خلوق چیست،احتیاط آن است که اجتناب کند از بوی خوشی ‏ ‏که در کعبه است.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر بوی خوش را مکرر استعمال کرد در وقت واحد،بعید ‏ ‎‏نیست یک گوسفند کفایت کند،لکن احتیاط در تعدد است،و اگر در ‏‎ ‎‏اوقات متعدده استعمال کرد احتیاط ترک نشود،و اگر بعد از ‏‎ ‎‏استعمال کفاره داد و باز استعمال کرد،واجب است که باز کفاره ‏‎ ‎‏بدهد.‏


ششم:پوشیدن چیز دوخته مثل پیراهن و زیر جامه و قبا و امثال آنها.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- چیزهایی که شبیه به دوخته است مثل پیراهنهایی که با چرخ ‏ ‏یا با دست می‌بافند یا چیزهایی را که با نمد به شکل بالاپوش می‌مالند مثل ‏ ‏کلیجه و پستک و کلاه و غیر آن جایز نیست پوشیدن آنها.‏

‏‏مسألۀ 2- احوط اجتناب از مطلق دوخته است هر چند کم باشد،مثل ‏ ‏کمربند دوخته و شب کلاه.‏

‏‏مسألۀ 3- همیانی را که در آن پول می‌گذارند اشکال ندارد به کمر ‏ ‏ببندد هر چند دوخته باشد،و بهتر آن است که قسمی کند که بی‌گره باشد.‏

‏‏مسألۀ 4- فتق‌بند اگر دوخته باشد برای ضرورت جایز است ببندد، ‏ ‏لکن احتیاط آن است که کفاره بدهد. ‏

‏‏مسألۀ 5- اگر به لباس دوخته احتیاج پیدا کرد جایز است بپوشد؛ولی ‏ ‏کفاره باید بدهد.‏

‏‏مسألۀ 6- جایز است گره زدن لباس احرام را؛ولی احتیاط در گره ‏ ‏نزدن است،و احتیاط واجب آن است که لنگ را به گردن گره نزنند.‏

‏‏مسألۀ 7- جایز است که لباس احرام را با سوزن یا چیز دیگر بعضی را ‏ ‏به بعضی وصل کند،گرچه احتیاط در ترک است.‏

‏‏مسألۀ 8- از برای زنها جایز است لباس دوخته هر قدر می‌خواهند ‏ ‏بپوشند و کفاره ندارد،بلی جایز نیست از برای آنها پوشیدن «قفازین»و آن ‏ ‏چیزی بوده که زنهای عرب در آن پنبه می‌گذاشتند و دست می‌کردند برای ‏ ‏حفظ از سرما.‏

‏‏مسألۀ 9- کفارۀ پوشیدن لباس دوخته یک گوسفند است.‏

‏‏مسألۀ 10- اگر مُحرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پیراهن و قبا ‏ ‏و عبا برای هر یک باید کفاره بدهد و احتیاط واجب آن است که اگر آنها را ‏ ‏توی هم کرد و یک دفعه پوشید باز برای هر یک کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر از روی اضطرار لباسهای متعدد پوشید کفاره ساقط ‏ ‏نمی‌شود.‏

‏‏مسألۀ 12- اگر یک قسم لباس بپوشد مثل پیراهن و کفاره بدهد و باز ‏ ‏پیراهن دیگر بپوشد،یا آن را که پوشیده بکند و باز بپوشد باید برای دفعۀ ‏ ‏دیگر نیز کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 13- احتیاط واجب آن است که اگر چند لباس از یک نوع ‏ ‏بپوشد مثل چند قبا یا چند پیراهن،چه در مجلس واحد یا در مجالس ‏ ‏عدیده،برای هر یک کفاره بدهد. ‏


هفتم: سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت

سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت باشد هر چند قصد ‏ ‏زینت نکند؛و احتیاط واجب اجتناب از مطلق سرمه است که در آن زینت ‏ ‏باشد،بلکه اگر بوی خوش داشته باشد بنا بر اقوی حرام است.‏

‏‏و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- حرام بودن سرمه کشیدن به زن اختصاص ندارد و برای مرد ‏ ‏نیز حرام است.‏

‏‏مسألۀ 2- در سرمه کشیدن کفاره نیست،لکن اگر در سرمه بوی ‏ ‏خوش باشد احتیاط،کفاره دادن است.‏

‏‏مسألۀ 3- در صورتی که احتیاج داشته باشد به سرمه کشیدن،مانعی ‏ ‏ندارد.‏


هشتم:نگاه کردن در آیینه.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- در این حکم فرقی بین زن و مرد نیست.‏

‏‏مسألۀ 2- نگاه کردن به اجسام صاف صیقل داده شده که عکس در آن ‏ ‏پیداست،و نگاه کردن در آب صاف اشکال ندارد.‏

‏‏مسألۀ 3- عینک زدن اگر زینت نباشد اشکال ندارد؛ولی اگر زینت ‏ ‏محسوب شود جایز نیست.‏

‏‏مسألۀ 4- در نظر کردن به آیینه کفاره نیست،لکن مستحب است که ‏ ‏بعد از نگاه کردن لبیک بگوید.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر در اطاقی که ساکن است آیینه باشد و بداند که گاهی ‏ ‏چشم او سهواً به آیینه می‌افتد اشکال ندارد،لکن احتیاط آن است که آن را ‏ ‏بردارد یا چیزی روی آن بیندازد. ‏

‎‏مسألۀ 6- احتیاط آن است که به آیینه نگاه نکند اگر چه برای زینت ‏‎ ‎‏نباشد.‏


نهم: پوشیدن موزه و چکمه و گیوه و جوراب و هر چه تمام روی پا را ‏‎ ‎‏می‌گیرد.‏

و در آن چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- این حکم اختصاص به مردان دارد و برای زن مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 2- اگر مرد محتاج شود به پوشیدن چیزی که روی پا را ‏ ‏می‌گیرد،احتیاط واجب آن است که روی آن را شکاف دهد.‏

‏‏مسألۀ 3- در پوشیدن آنچه روی پا را می‌گیرد،کفاره نیست.‏


دهم: فسوق است

و آن اختصاص به دروغ گفتن ندارد،بلکه فحش ‏ ‎‏دادن و فخر به دیگران کردن نیز فسوق است،و از برای فسوق کفاره ‏‎ ‎‏نیست،فقط باید استغفار کند،و مستحب است چیزی کفاره بدهد و اگر ‏‎ ‎‏گاو ذبح کند بهتر است.‏


یازدهم: جدال است و آن گفتن «لا و اللّه»و «بلی و اللّه»است.‏

و در آن چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- آنکه گفتن کلمۀ «لا»و کلمۀ «بلی»و در سایر لغات مرادف ‏ ‏آن مثل «نه»و «آری»دخالتی در جدال ندارد،بلکه قسم خوردن در مقام ‏ ‏اثبات مطلب یا ردّ غیر،جدال است.‏

‏‏مسألۀ 2- قسم اگر به لفظ «اللّه»باشد یا مرادف آن مثل «خدا»در زبان ‏ ‏فارسی جدال است،و اما قسم به غیر خدا به هر کس باشد ملحق به جدال ‏ ‏نیست.‏

‏‏مسألۀ 3- احتیاط واجب الحاق سایر اسماء اللّه است به لفظ جلاله، ‏‏‏پس اگر کسی قسم بخورد به رحمان و رحیم و خالق سماوات و ارض، ‏ ‏جدال محسوب می‌شود به احتیاط واجب.‏

‏‏مسألۀ 4- در مقام ضرورت برای اثبات حقی یا ابطال باطلی جایز ‏ ‏است قسم بخورد به جلاله و غیر آن.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر در جدال راستگو باشد در کمتر از سه مرتبه چیزی بر او ‏ ‏نیست مگر استغفار،و در سه مرتبه کفاره باید بدهد،و کفارۀ آن یک ‏ ‏گوسفند است.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر در جدال دروغگو باشد،احتیاط واجب آن است که در ‏ ‏یک مرتبه یک گوسفند کفاره بدهد و در دو مرتبه یک گاو و در سه مرتبه ‏ ‏یک شتر،بلکه خالی از قوت نیست.‏

‏‏مسألۀ 7- اگر در جدال به دروغ در دفعۀ اول یک گوسفند کفاره ذبح ‏ ‏کرد،بعید نیست که اگر بعد از آن جدال کند به دروغ،کفارۀ آن یک ‏ ‏گوسفند باشد نه گاو.‏

‏‏مسألۀ 8- اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال کرد و یک گاو ذبح کرد ‏ ‏برای کفاره و بعد یک مرتبۀ دیگر جدال کرد به دروغ،ظاهراً یک گوسفند ‏ ‏کفاره است؛و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال کرد ظاهراً ‏ ‏یک گاو کفارۀ آن است.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر به راست جدال کرد بیشتر از سه مرتبه،هر چند باشد ‏ ‏یک گوسفند کفاره است مگر آنکه بعد از سه مرتبه کفاره بدهد،در این ‏ ‏صورت اگر سه مرتبه دیگر جدال کند به راست،باید یک گوسفند ذبح ‏ ‏کند.‏

‏‏مسألۀ 10- اگر به دروغ ده مرتبه یا بیشتر جدال کند کفاره یک شتر ‏‏‏است ظاهراً،مگر آنکه پس از سه مرتبه یا زیادتر کفاره را ذبح کند که در ‏ ‎‏این صورت در دفعۀ اول گوسفند و در دفعۀ دوم گاو و در دفعۀ سوم شتر ‏‎ ‎‏است.‏


دوازدهم: کشتن جانورانی که در بدن ساکن می‌شوند مثل شپش و کک ‏‎ ‎‏و کنه که در بدن حیوان است.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- جایز نیست انداختن شپش و کک را از بدن.‏

‏‏مسألۀ 2- جایز نیست نقل کردن آن را از مکانی که محفوظ است به ‏ ‏جایی که از آن ساقط شود و بیفتد،و احتیاط آن است که به محلی که در ‏ ‏معرض آن است که بیفتد،نقل ندهد.‏

‏‏مسألۀ 3- احتیاط مستحب آن است که آن را از محلی به محلی دیگر ‏ ‏از بدن نقل ندهند،اگر مکان اول محفوظتر باشد.‏

‏‏مسألۀ 4- بعید نیست که در کشتن یا انتقال دادن کفاره نباشد،لکن ‏ ‏احتیاطاً یک کف از طعام صدقه بدهد.‏


سیزدهم: انگشتر به دست کردن به جهت زینت.

و اگر برای ‏ ‏استحباب باشد مانع ندارد.‏

‏‏و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- اگر انگشتر به دست کند نه برای زینت و نه برای استحباب ‏ ‏مثل آنکه برای خاصیتی به دست کند،اشکال ندارد.‏

‏‏مسألۀ 2- احتیاط واجب آن است که مُحرم «حنا»برای زینت نبندد ‏ ‏بلکه اگر زینت باشد،و لو قصد نکند،احتیاط در ترک است بلکه حرمت ‏ ‏آن در هر دو صورت خالی از وجه نیست. ‏

‏‏مسألۀ 3- اگر قبل از احرام «حنا»ببندد چه به قصد زینت باشد یا ‏ ‏نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند یا نماند مانع ندارد؛ولی احتیاط ‏ ‏خوب است.‏

‏‏مسألۀ 4- انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفاره ندارد.‏


چهاردهم: پوشیدن زیور است برای زن به جهت زینت.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- اگر زیور زینت باشد،احتیاط واجب آن است که ترک کند ‏ ‏هر چند قصد تزیین نداشته باشد،بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست.‏

‏‏مسألۀ 2- زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن قبل از احرام، ‏ ‏لازم نیست برای احرام بیرون بیاورد.‏

‏‏مسألۀ 3- زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن،نباید به مرد ‏ ‏نشان دهد حتی به شوهر خود.‏

‏‏مسألۀ 4- پوشیدن زیور حرام است؛ولی کفاره ندارد.‏


پانزدهم: روغن مالیدن است به بدن.‏

و در آن چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- احوط بلکه اقوی حرام بودن مالیدن روغن است اگر چه بوی ‏ ‏خوش در آن نباشد.‏

‏‏مسألۀ 2- جایز نیست روغنی که بوی خوش در آن است استعمال کند ‏ ‏پیش از احرام،اگر اثرش باقی می‌ماند تا وقت احرام.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر از روی اضطرار و احتیاج روغن بمالد عیبی ندارد.‏

‏‏مسألۀ 4- خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوی خوش مثل زعفران ‏ ‏نباشد. ‏

‏‏مسألۀ 5- اگر در روغن بوی خوش نباشد در مالیدن آن کفاره نیست.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر در روغن بوی خوش باشد کفارۀ آن یک گوسفند است، ‏ ‏اگر چه از روی اضطرار باشد.‏


شانزدهم: ازالۀ مو است از بدن خود یا غیر خود،چه مُحرم باشد چه ‏‎ ‎‏مُحِل.‏

و در آن چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- در حرمت ازالۀ مو فرقی نیست میان کم و زیاد،بلکه ازالۀ ‏ ‏یک مو نیز حرام است.‏

‏‏مسألۀ 2- ازالۀ مو اگر از روی ضرورت باشد عیب ندارد؛مثل زیادی ‏ ‏شپش و درد سر و موی چشم که اذیت می‌کند.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر در وقت غسل یا وضو مویی بدون قصد کنده شود ‏ ‏اشکال ندارد.‏

‏‏مسألۀ 4- در ازالۀ مو فرقی نیست بین تراشیدن یا نوره مالیدن یا کندن ‏ ‏یا قیچی کردن و غیر آن.‏

‏‏مسألۀ 5- کفارۀ سر تراشیدن اگر به جهت ضرورت باشد،دوازده ‏ ‏«مُد»طعام است که باید به شش مسکین بدهد،یا سه روز روزه بگیرد،یا ‏ ‏یک گوسفند قربانی کند،و «مُد»یک چارک (ده سیر)است تقریباً.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر تراشیدن از روی ضرورت نباشد،احتیاط واجب آن ‏ ‏است که یک گوسفند کفاره بدهد،بلکه تعیّن گوسفند در این صورت بعید ‏ ‏نیست.‏

‏‏مسألۀ 7- اگر از زیر هر دو بغل خود ازالۀ مو کند باید یک گوسفند ذبح ‏ ‏کند برای کفاره،بلکه احتیاط آن است که اگر از زیر یک بغل هم ازالۀ مو ‏‏‏کند یک گوسفند کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 8- احتیاط واجب آن است که اگر موی سر را ازاله کند به غیر ‏ ‏تراشیدن،کفارۀ تراشیدن را بدهد.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر دست بکشد به سر یا ریش خود و یک مو یا بیشتر ‏ ‏بیفتد،احتیاط آن است که یک کف طعام صدقه بدهد.‏


هفدهم: پوشانیدن مرد است سر خود را به هر چه او را بپوشاند.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- احتیاط واجب آن است که سر را به چیزهای غیر پوششی ‏ ‏هم نپوشاند؛مثل گِل و حنا و دوا و پوشال و غیر اینها.‏

‏‏مسألۀ 2- احتیاط واجب آن است که چیزی بر سر نگذارد؛مثل بار ‏ ‏برای حمل که سر به آن پوشیده شود.‏

‏‏مسألۀ 3- جایز است به بعض بدن خود،سر را بپوشاند؛مثل آنکه ‏ ‏دستها را روی سر بگذارد،لکن احتیاط در ترک آن است.‏

‏‏مسألۀ 4- جایز نیست سر را زیر آب کند،بلکه جایز نیست زیر مایع ‏ ‏دیگری مثل گلاب و سرکه و غیر آن کند.‏

‏‏مسألۀ 5- در حکم سر است بعض سر،پس نباید بعض سر را هم ‏ ‏بپوشاند و نه زیر آب یا مایع دیگری کند.‏

‏‏مسألۀ 6- گوشها ظاهراً از سر محسوب است پس نباید آنها را ‏ ‏پوشانید.‏

‏‏مسألۀ 7- پوشانیدن رو برای مردان مانع ندارد و از سر محسوب ‏ ‏نیست،پس در وقت خواب مانعی از پوشاندن آن نیست.‏

‏‏مسألۀ 8- گذاشتن بند خیک آب بر سر از حکم پوشش استثنا شده و ‏‏‏مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 9- دستمالی را که برای سردرد به سر می‌بندد عیب ندارد.‏

‏‏مسألۀ 10- گذاشتن سر روی بالش برای خوابیدن مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر پارچه‌ای را روی کمانی بیندازند به نحوی که بالای سر ‏ ‏باشد و سر را زیر آن کنند برای حفظ از پشه مانع ندارد،و همچنین رفتن ‏ ‏در پشه‌بند اشکال ندارد.‏

‏‏مسألۀ 12- زیر دوش حمام رفتن برای مُحرم مانع ندارد،لکن زیر ‏ ‏آبشاری که سر را فرو گیرد،جایز نیست.‏

‏‏مسألۀ 13- اگر سر را شست،نباید با حوله و دستمال خشک کند و ‏ ‏بعض سر هم در حکم همه است.‏

‏‏مسألۀ 14- در وقت خوابیدن،مرد نباید سر خود را بپوشاند،و اگر ‏ ‏بدون التفات پوشانید،باید فوراً آن را باز کند،و همین طور اگر از روی ‏ ‏فراموشی پوشانید،واجب است فوراً سر را باز کند،و مستحب است تلبیه ‏ ‏بگوید،بلکه احوط است گفتن آن.‏

‏‏مسألۀ 15- اگر سر را بپوشاند به نحوی از انحا،کفاره آن یک گوسفند ‏ ‏است،و احتیاط واجب کفاره است برای پوشاندن بعض سر.‏

‏‏مسألۀ 16- احوط آن است که اگر مکرر سر را پوشانید،مکرر کفاره ‏ ‏بدهد؛یعنی برای هر دفعه یک گوسفند کفاره است،گرچه تعدد کفاره ‏ ‏معلوم نیست و به نظر بعید نمی‌آید واجب نبودن.‏

‏‏مسألۀ 17- اگر سر را پوشانید و گوسفند را برای کفاره ذبح کرد و باز ‏ ‏سر را پوشانید،احتیاط به کفاره دادن دوباره خیلی مطلوب است،گرچه ‏ ‏وجوبش معلوم نیست. ‏

‏‏مسألۀ 18- کفاره در صورتی واجب است که از روی علم به مسأله و ‏ ‏عمد سر را بپوشاند،پس اگر از روی ندانستن مسأله یا غفلت و سهو و ‏ ‏نسیان بپوشاند،کفاره ندارد.‏


هجدهم: پوشانیدن زن است روی خود را به نقاب و روبند و برقع.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- پوشانیدن رو را به هر چیز اگر چه چیزهای غیر متعارف ‏ ‏باشد،مثل پوشال و گل و چیزهای دیگر،جایز نیست بنا بر احتیاط،و جایز ‏ ‏نیست با بادبزن روی خود را بپوشاند.‏

‏‏مسألۀ 2- بعض رو در حکم تمام آن است و نباید آن را بپوشاند.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر دستهای خود را روی صورت بگذارد،مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 4- اگر روی خود را برای خوابیدن روی بالش بگذارد،مانع ‏ ‏ندارد.‏

‏‏مسألۀ 5- واجب است برای نماز سر را بپوشاند،و مقدمتاً برای ‏ ‏پوشانیدن سر کمی از اطراف رو را بپوشاند،لکن واجب است بعد از نماز ‏ ‏فوراً آن را باز کند.‏

‏‏مسألۀ 6- جایز است برای رو گرفتن از نامحرم،چادر یا جامه را که به ‏ ‏سر افکنده پایین بیندازد تا محاذی بینی،بلکه چانه،بلکه در صورت ‏ ‏احتیاج تا گردن و چیزی بر او نیست.‏

‏‏مسألۀ 7- بهتر آن است که آن چیزی را که در موقع حاجت از سر پایین ‏ ‏می‌اندازد با دست یا چیز دیگر دور از رو نگه دارد که به صورت نچسبد، ‏ ‏بلکه این کار احوط است.‏

‏‏مسألۀ 8- بعضی برای دور نگه داشتن جامه را از صورت،کفاره لازم ‏‏‏دانسته‌اند،و آن احوط است گرچه اقوی واجب نبودن آن است.‏

‏‏مسألۀ 9- در نقاب انداختن و پوشاندن رو به هر نحو که باشد کفاره ‏ ‏لازم نیست،گرچه موافق احتیاط است.‏


نوزدهم: سایه قرار دادن مرد است بالای سر خود.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- سایه قرار دادن جایز نیست از برای مردان،و برای زنها و ‏ ‏بچه‌ها جایز است،و کفاره هم ندارد.‏

‏‏مسألۀ 2- حرام بودن سایه قرار دادن بالای سر مختص بحال منزل طی ‏ ‏کردن است،و اما در حالی که در محلی منزل کرد در منی باشد یا غیر آن ‏ ‏زیر سایه رفتن مانع ندارد،و با چتر و مثل آن سایه بر سر قرار دادن مانع ‏ ‏ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد پس مانع ندارد که در منی از چادر ‏ ‏خود تا محلی که ذبح می‌کنند یا محلی که رمی جمرات می‌کنند با چتر ‏ ‏برود گرچه احتیاط مستحب ترک است در حال راه رفتن.‏

‏‏مسألۀ 3- فرق نیست در حرام بودن سایه قرار دادن در وقت طی کردن ‏ ‏منزل بین آنکه در محملی باشد که روپوش دارد یا در اتومبیل سرپوشیده ‏ ‏باشد یا در هواپیما باشد یا زیر سقف کشتی باشد.‏

‏‏مسألۀ 4- احتیاط آن است که در وقت طی منزل به پهلوی محمل یا هر ‏ ‏چیزی که بالای سر او باشد استظلال نکند،اگر چه جائز بودن آن خالی از ‏ ‏قوت نیست.‏

‏‏مسألۀ 5- کسانی که از تهران یا جای دیگر می‌خواهند به مکه مشرف ‏ ‏شوند با هواپیما اگر نذر کنند برای احرام بستن از تهران نذر آنها صحیح ‏ ‏است و باید محرم شوند،و اگر راه دیگری نباشد جز هواپیما باید بروند به ‏‏‏حج،لکن برای زیر سقف بودن در حال طی منزل باید کفاره بدهند.‏

‏‏مسألۀ 6- کسی که نذر کرد از تهران یا جای دیگر محرم شود باید ‏ ‏محرم شود،و حتی الامکان باید از راهی برود که زیر سایه در طی منزل ‏ ‏قرار نگیرد،و اگر راهی نباشد که زیر سقف قرار نگیرد در صورت التفات ‏ ‏به این مطلب پیش از نذر معصیت‌کار است برای آنکه خود را از روی عمد ‏ ‏مبتلای به معصیت کرده است.‏

‏‏مسألۀ 7- کسانی که می‌خواهند با هواپیما به مکه بروند لازم است با ‏ ‏هواپیما به مدینه بروند،و از آنجا در مسجد شجره مُحرم شوند و با ‏ ‏اتومبیلی که سقف ندارد به مکه بروند و یا آنکه بروند جده بقصد رفتن به ‏ ‏جحفه و در صورت امکان بروند به جحفه و از آنجا مُحرم شوند و با ‏ ‏اتومبیل بی‌روپوش بروند به مکه معظمه،و اگر رفتن به میقات امکان ‏ ‏نداشت از جده مُحرم شوند و بهتر آن است که در «حده»هم که بین جده ‏ ‏و مکه است تجدید احرام کنند.‏

‏‏مسألۀ 8- نشستن در زیر سقف در حال طی منزل در شب خلاف ‏ ‏احتیاط است گرچه جایز بودن آن به نظر بعید نیست؛بنا بر این بعید نیست ‏ ‏جایز بودن نشستن مُحرم در هواپیمایی که شب حرکت می‌کند.‏

‏‏مسألۀ 9- در جایز نبودن سایه بالای سر قرار دادن،فرق نیست بین ‏ ‏سواره و پیاده.‏

‏‏مسألۀ 10- کسانی که کشتی سوار می‌شوند در حال احرام زیر سقف ‏ ‏آن نباید بروند،لکن در کنار دیوار کشتی که سایه است ظاهراً نشستن ‏ ‏جایز است.‏

‏‏مسألۀ 11- استظلال در وقت طی منزل برای عذری مثل شدت گرما ‏‏‏یا شدت سرما یا بارندگی جایز است،لکن باید کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 12- کفارۀ سایه قرار دادن در حال طی منزل یک گوسفند است ‏ ‏چه با عذر سایه افکنده باشد چه با اختیار،بنا بر احتیاط واجب.‏

‏‏مسألۀ 13- اقوی کفایت یک گوسفند است در احرام عمره هر چند ‏ ‏بیش از یک مرتبه سایه قرار داده باشد،و یک گوسفند است در احرام ‏ ‏حج،هر چند بیش از یک مرتبه استظلال کرده باشد.‏


بیستم: بیرون آوردن خون است از بدن خود.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- بیرون آوردن خون از بدن دیگری،مثل حجامت کردن او یا ‏ ‏دندان او را کشیدن حرام نیست.‏

‏‏مسألۀ 2- جایز نیست به مثل خراشیدن بدن خون از آن بیرون آورد،و ‏ ‏همین طور به مسواک نمودن خون از بن دندانها بیرون آورد.‏

‏‏مسألۀ 3- جایز است در حال احتیاج خون بگیرد به حجامت و غیر ‏ ‏آن،و همین طور خون دمل را بیرون آوردن در حال احتیاج،و جرب را ‏ ‏خاریدن در صورتی که موجب آزار است،اگر چه از آن خون درآید.‏

‏‏مسألۀ 4- خون از بدن درآوردن،کفاره ندارد.‏


بیست و یکم: ناخن گرفتن.‏

و در آن چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- جایز نیست بعض ناخن را هم بگیرد مگر آنکه موجب آزار ‏ ‏شود؛مثل آنکه بعض آن افتاده باشد و بعض دیگر موجب آزار او باشد.‏

‏‏مسألۀ 2- جایز نیست ناخن پا را هم بگیرد،چنانچه جایز نیست ناخن ‏ ‏دست را بگیرد. ‏

‏‏مسألۀ 3- فرقی نیست بین آلات ناخنگیری،قیچی باشد یا چاقو یا ‏ ‏ناخنگیر،و احتیاط واجب آن است که ازاله ناخن نکند به هیچ وجه حتی ‏ ‏به سوهان و دندان.‏

‏‏مسألۀ 4- اگر انگشت زیادی داشته باشد،جایز نیست ناخن آن را ‏ ‏بگیرد احتیاطاً،و همچنین اگر دست زیادی داشته باشد،احتیاط آن است ‏ ‏که ناخن آن را نگیرد اگر چه بعید نیست جواز،اگر معلوم شود آن انگشت ‏ ‏یا آن دست زیادی است.‏

‏‏مسألۀ 5- اگر یک ناخن از دست یا پا بگیرد یک مد طعام باید کفاره ‏ ‏بدهد،و برای هر ناخن دست تا به ده نرسیده،باید یک مد طعام بدهد،و ‏ ‏همچنین در ناخنهای پا.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر تمام ناخن دستها و پاها را در یک مجلس بگیرد یک ‏ ‏گوسفند کفارۀ آن است.‏

‏‏مسألۀ 7- اگر ناخن دستها را تماماً بگیرد در یک مجلس یا چند ‏ ‏مجلس و در محل دیگر یا چند محل دیگر ناخن پاها را بگیرد دو گوسفند ‏ ‏کفاره آن است.‏

‏‏مسألۀ 8- اگر تمام ناخن دستها را بگیرد و ناخن پاها را کمتر از ده ‏ ‏ناخن بگیرد یک گوسفند برای ناخن دست و برای هر یک از ناخنهای پا ‏ ‏یک مد طعام باید بدهد،و همچنین اگر ناخن پاها را بگیرد تماماً و ناخن ‏ ‏دستها را کمتر از ده بگیرد.‏

‏‏مسألۀ 9- اگر پنج ناخن از پا بگیرد و پنج ناخن از دست برای هر یک ‏ ‏باید یک مد طعام کفاره بدهد،و همچنین است اگر کمتر از ده در هر یک ‏ ‏از دست و پا بگیرد برای هر یک باید کفاره بدهد. ‏

‏‏مسألۀ 10- اگر بیشتر از ده ناخن داشته باشد،پس اگر تمام را بگیرد ‏ ‏باید یک گوسفند بدهد،و احتیاط مستحب آن است که برای ناخن زیادی ‏ ‏از ده تا،کفاره بدهد برای هر یک،یک مد.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر کسی که بیشتر از ده ناخن دارد،ده ناخن اصلی را ‏ ‏بگیرد،احتیاط واجب آن است که یک گوسفند بدهد،و اگر بعضی از ‏ ‏ناخنهای اصلی را و بعضی از ناخنهای زیادی را بگیرد برای ناخنهای ‏ ‏اصلی یک مد بدهد و برای زیادیها احتیاط مستحب آن است که کفاره ‏ ‏بدهد.‏

‏‏مسألۀ 12- اگر تمام ناخنهای دست را گرفت و کفارۀ آن را داد و بعد ‏ ‏در همان مجلس ناخنهای پا را تماماً گرفت،باید یک گوسفند دیگر کفاره ‏ ‏بدهد.‏

‏‏مسألۀ 13- اگر کسی کمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت برای ‏ ‏هر یک،یک مُد طعام باید بدهد،و احتیاط مستحب آن است که یک ‏ ‏گوسفند ذبح کند.‏

‏‏مسألۀ 14- اگر محتاج شد به گرفتن ناخن،احتیاط واجب آن است که ‏ ‏کفاره به همان نحو که ذکر شد بدهد.‏


بیست و دوم: کندن دندان است

هر چند خون نیاید بنا بر احتیاط،و ‏ ‎‏احتیاط آن است که یک گوسفند کفاره بدهد.‏


بیست و سوم: کندن درخت یا گیاهی که در حرم روییده باشد.‏

و در اینجا چند مسأله است:‏

‏‏مسألۀ 1- اگر گیاهی یا درختی در منزل مُحرم روییده شده باشد بعد ‏ ‏از آنکه منزل او شد،پس اگر آن را خودش کاشته باشد،جایز است آن را ‏‏‏بکند.‏

‏‏مسألۀ 2- اگر درختی در منزل او روییده بعد از آنکه منزل او شده، ‏ ‏لکن خودش آن را نکاشته باشد،احتیاط آن است که آن را قطع نکند، ‏ ‏گرچه اقوی جواز است.‏

‏‏مسألۀ 3- اگر گیاهی که در منزل او روییده بعد از آنکه منزل او شده و ‏ ‏خودش آن را نکاشته باشد،احتیاط واجب آن است که آن را قطع نکند.‏

‏‏مسألۀ 4- اگر منزلی خریده باشد که دارای درخت و گیاه است نباید ‏ ‏آن را قطع کند.‏

‏‏مسألۀ 5- درختهای میوه و درخت خرما از این حکم بیرون است و ‏ ‏می‌تواند آنها را قطع کند،و در گیاهها (اذخر)که گیاه معروفی است از ‏ ‏حکم مستثنا است و قطع آن مانع ندارد.‏

‏‏مسألۀ 6- اگر درختی را که جایز نیست کندنش بکند،احتیاط آن است ‏ ‏که اگر بزرگ باشد یک گاو کفاره بدهد،و اگر کوچک باشد یک گوسفند.‏

‏‏مسألۀ 7- اگر بعض درخت را قطع کند،اقوی آن است که قیمت آن را ‏ ‏کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 8- در قطع گیاهها کفاره نیست،بجز استغفار.‏

‏‏مسألۀ 9- جایز است که شتر خود را بگذارد که علف بخورد؛ولی ‏ ‏خودش برای او قطع نکند.‏

‏‏مسألۀ 10- آنچه ذکر شد از قطع درخت و گیاه حرم،مختص به مُحرم ‏ ‏نیست بلکه برای همه کس ثابت است.‏

‏‏مسألۀ 11- اگر به نحو متعارف راه برود و گیاهی از راه رفتن او قطع ‏ ‏شود،اشکال ندارد. ‏


بیست و چهارم: سلاح در برداشتن

بنا بر احوط، مثل شمشیر و نیزه و ‏ ‏تفنگ و هر چه از آلات جنگ باشد مگر برای ضرورت،و مکروه است ‏ ‏سلاح را همراه بردارد در صورتی که به تن او نباشد اگر ظاهر باشد،و ‏ ‏احوط ترک آن است.‏


مسائل متفرقۀ محرمات احرام

مسألۀ 1- اگر حاجی در حال احرام برای سردرد دستمالی به دور سر ‏ ‏ببندد اگر چه تمام سر را بگیرد،کفاره ندارد.‏

‏‏مسألۀ 2- آنچه در حال احرام حرام است،سایه بر سر قرار دادن ‏ ‏است؛بنا بر این اگر ماشین از زیر پلهایی که در مسیر واقع شده برود و به ‏ ‏ناچار مُحرمین از زیر پلها عبور کنند،و یا در محل بنزین در زیر سقف ‏ ‏متوقف شود و مُحرمین زیر سقف قرار گیرند،اشکالی پیدا نمی‌شود و ‏ ‏کفاره ندارد.‏

‏‏مسألۀ 3- شخصی که با ماشین مسقف رانندگی می‌کند،باید در هر ‏ ‏احرام یک گوسفند کفاره بدهد و با تکرار پیاده و سوار شدن کفاره تکرار ‏ ‏نمی‌شود،و همچنین در سایر موارد سایه بر سر قرار دادن.‏

‏‏مسألۀ 4- پوشیدن نعلینی که بندهای عریضی داشته باشد؛ولی تمام ‏ ‏روی پا را نگیرد در حال احرام مانعی ندارد.‏

‏‏مسألۀ 5- در شب استظلال نیست؛بنا بر این جایز است مُحرم در شب ‏ ‏با ماشین سقف‌دار به مکه برود؛ولی در هوای ابری در روز جایز نیست ‏ ‏مگر ابر به طوری تیره باشد که استظلال صدق نکند. ‏

‏‏مسألۀ 6- جایز است از جاهای دور مثل تهران با نذر مُحرم شود؛ولی ‏ ‏اگر زیر سقف سفر می‌کند،باید کفاره بدهد.‏

‏‏مسألۀ 7- تزریق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولی اگر موجب ‏ ‏بیرون آمدن خون از بدن می‌شود تزریق نکند،مگر در مورد حاجت و ‏ ‏ضرورت.‏

‏‏مسألۀ 8- در حرام بودن سایه بر سر قرار دادن،فرقی بین سایه‌ای که با ‏ ‏شخص حرکت کند مثل چتر و ماشین مسقف،و سایۀ ثابت مثل پل و غیره ‏ ‏نیست و فرقی بین اجبار و اختیار نیست؛ولی بر عبور از زیر پلهایی که در ‏ ‏جاده‌ها هست صادق نیست.‏

‏‏مسألۀ 9- کسی که حجش را باطل کند،اگر حج فاسد شده را به اتمام ‏ ‏رسانده از احرام خارج شده،و گر نه در احرام باقی است.‏

‏‏مسألۀ 10- بعد از آنکه مُحرم به منزل رسید،و لو در محله‌های جدید ‏ ‎‏مکه که از مسجد الحرام دور هستند،می‌تواند برای رفتن به مسجد الحرام ‏‎ ‎‏در ماشینهای مسقف سوار شود،یا زیر سایه برود.‏