يعنى قصد به جا آوردن آنچه بر او در حجّ يا عمره واجب است براى تقرّب به خداوند متعال، و در صورتى كه واجبات حجّ يا عمره را به طور تفصيل نداند، بايد قصد به جا آوردن آنها را به طور اجمال بنمايد، و در اين صورت بايد آنچه را كه به تدريج بر او واجب مىشود، از مناسك و يا از شخصى كه مورد وثوق و اطمينان او است بياموزد، و سپس انجام دهد.
الف) آن كه عمل را خالص براى خدا انجام دهد.
ب) آن كه نيّت همزمان با شروع در عمل باشد.
ج) آن كه در نيّت تعيين نمايد كه احرام براى عمره است يا حج، و اگر براى عمره است عمرۀ تمتّع است يا مفرده، و اگر براى حجّ است، حجّ تمتّع است يا قران يا افراد.
و همچنين تعيين نمايد مناسكى را كه مىخواهد به جا آورد براى خود به جا مىآورد يا به نيابت از ديگرى، و اين كه حجّة الاسلام است يا حجّى كه به نذر- و مانند آن- واجب شده، يا حجّى كه به علت فاسد نمودن حجّ سابق واجب شده، يا حجّ مستحبى است.
بنابراين اگر بدون تعيين آنچه گذشت- هر چند به طور اجمال- نيّت احرام كند احرام او باطل است.
مسأله 174- در صحت نيّت، به زبان آوردن و يا اخطار آن به ذهن معتبر نيست، بلكه همين قدر كه عمل را به انگيزۀ تقرّب به خداوند متعال انجام دهد كفايت مىكند، همان طور كه در غير احرام از ساير عبادات نيز چنين است.
مسأله 175- عزم بر ترك محرمات احرام در صحت احرام معتبر نيست، چه در ابتداى احرام بستن و چه پس از آن تا پايان احرام، بنابراين اگر چه عزم بر انجام محرمات آن را داشته باشد احرام او صحيح است، مگر اين كه از ابتداى احرام عزم بر انجام عملى داشته باشد كه احرام را باطل مىكند- مثل جماع قبل از فارغ شدن از سعى در عمرۀ مفرده- و يا در انجام آن ترديد داشته باشد كه در اين صورت احرام او باطل است. و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر در ابتداى احرام حجّ عزم و يا ترديد نسبت به نزديكى با عيال خود قبل از وقوف در مزدلفه (مشعر الحرام) داشته باشد. و اگر از ابتداى احرام عزم بر ترك داشته، ولى عزم او استمرار نداشته، به اين كه بعد از تحقّق احرام قصد انجام عمل مبطل احرام را نموده باشد، احرام او باطل نمىشود.
يعنى گفتن: «لبّيك اللّهم لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك» و مستحب است اين چند جمله به آنها اضافه شود: «انّ الحمد و النّعمة لك و الملك، لا شريك لك لبّيك، لبّيك ذا المعارج لبّيك»
بلكه مستحب است جملههاى ديگرى نيز به آنها- به صورتى كه در روايت است- اضافه شود، كه در مستحب دهم از مستحبات احرام خواهد آمد.
مسأله 176- مكلّفى كه مىخواهد محرم بشود بايد الفاظ تلبيه را ياد بگيرد و به طور صحيح تلفظ كند، هر چند با تلقين ديگرى باشد يعنى ديگرى كه خوب بلد است بگويد، و اين شخص مانند او بگويد- و در صورتى كه آنها را ياد نگيرد و تلقين نيز براى او ميسّر نشود، بايد آنها را طورى تلفظ كند كه به آن تلبيه گفته شود اگر چه تلفظ آنها صحيح نباشد، و احتياط مستحب در اين صورت آن است كه گذشته بر تلفظ آنها به طورى كه گفته شد، ترجمۀ آنها را نيز به زبان آورد و نايبى بگيرد كه از طرف او آنها را بگويد.
مسأله 177- كسى كه لال است، بنابر احتياط واجب جمع كند بين اشارۀ به تلبيه با انگشت خود و حركت دادن زبانش به صورت گفتن تلبيه و گرفتن نايب كه از طرف او تلبيه بگويد.
مسأله 178- بچۀ غير مميّز، ديگرى بايد به جاى او تلبيه را بگويد.
مسأله 179- احرام حجّ تمتّع و احرام عمرۀ آن و احرام حجّ افراد و احرام عمرۀ مفرده، بدون تلبيه منعقد نمىشود، ولى حجّ قران همچنان كه احرامش به تلبيه بسته مىشود به اشعار يا تقليد نيز بسته مىشود، و اشعار مختص به شتر قربانى است، ولى تقليد مشترك بين شتر و قربانيهاى ديگر است- مانند گاو و گوسفند- و احتياط واجب اين است كه در شتر قربانى هم اشعار انجام گيرد و هم تقليد، و احوط و اولى در حجّ قران اين است كه تلبيه نيز گفته شود، اگر چه احرامش را به اشعار يا تقليد بسته باشد.
و مقصود از اشعار، پاره كردن طرف راست كوهان شتر است، و احتياط مستحب اين است كه شخصى كه مىخواهد محرم شود در طرف چپ قربانى بايستد و طرف راست كوهان آن را پاره و خونآلود كند، و چنانچه شترهاى قربانى زياد باشند و بخواهد همۀ آنها را اشعار كند، مىتواند ميان هر دو تاى از آنها كه قرار مىگيرد كوهان يكى را در طرف راست و ديگرى را در طرف چپ پاره كند.
و مقصود از تقليد آويزان كردن نعل كهنهاى كه در آن نماز خوانده است به گردن قربانى مىباشد.
مسأله 180- در صحت احرام، طهارت از حدث اصغر و اكبر شرط نيست، بنابراين احرام بستن شخص بىوضو يا جنب يا زن در حال حيض يا نفاس و مانند اينها صحيح است.
مسأله 181- احرام جز با تلبيه و يا اشعار يا تقليد، نسبت به شخصى كه مىخواهد حجّ قران به جا آورد محقّق نمىشود، پس اگر نيّت احرام كند و دو لباس احرام را بپوشد و قبل از تحقّق احرام به تلبيه- عملى از محرمات احرام را انجام دهد، گناهى نكرده و كفّارهاى بر او نيست.
مسأله 182- براى كسى كه احرام عمرۀ تمتّع را از مسجد شجره مىبندد، افضل آن است كه تلبيه را تا اوّل بيداء تأخير اندازد، و براى كسى كه از ساير مواقيت احرام مىبندد افضل آن است كه تلبيه را تا پس از قدرى راه رفتن تأخير اندازد.
و براى كسى كه احرام حجّ را از مكّه مىبندد، افضل آن است كه تلبيه را تا رقطاء تأخير اندازد، ولى احتياط اين است كه در جايى كه احرام مىبندد فورا تلبيه را آهسته بگويد، و بلند گفتن آن را مرد تا جاهايى كه ذكر شد تأخير اندازد.
و آنچنان كه از كلمات فقها (اعلى اللّه مقامهم) استفاده مىشود، «بيداء» نام زمينى است كه بين مكّه و مدينه در فاصلۀ يك ميل از ذى الحليفه به طرف مكّه قرار گرفته، و «رقطاء» نام جايى است كه پيش از «ردم» قرار گرفته است.
مسأله 183- كسى كه براى عمرۀ تمتّع محرم شده است- بنابر اقوى- هنگامى كه جاى خانههاى شهر قديم مكّه را مىبيند، گفتن تلبيه را قطع كند، و حدود شهر قديم- بنا بر آنچه كه مرحوم شهيد (رحمه اللّه) فرموده است- براى كسى كه از بالاى شهر و از راه مدينه وارد شود «عقبۀ مدنيين» است، و براى كسى كه از پايين شهر وارد شود «عقبۀ ذى طوى» است.
و كسى كه براى عمرۀ مفرده محرم شده است و از خارج حرم قصد مكّه را دارد- بنابر احتياط واجب- هنگام ورود به حرم گفتن تلبيه را قطع كند، و اما كسى كه از مكّه براى بستن احرام عمرۀ مفرده خارج شده است- بنابر اقوى- واجب است هنگام ديدن مسجد الحرام يا كعبۀ معظّمه گفتن آن را قطع كند.
و همچنين، بنابر اقوى، كسى كه براى حجّ، به هر نوعى از انواع حج محرم شده است بايد هنگام زوال آفتاب- يعنى ظهر شرعى- روز عرفه گفتن آن را قطع كند.
مسأله 184- اگر پس از پوشيدن دو لباس احرام و پيش از گذشتن از ميقات شك كند كه تلبيه را گفته است يا نه، بنابر نگفتن گذاشته و تلبيه را بگويد، و اگر پس از گفتن آن شك كند كه آن را درست تلفظ كرده يا نه، بنا بر درست گفتن بگذارد، و لازم نيست آن را دوباره بگويد.
(ازار و رداء) پس از كندن لباسهايى كه پوشيدنش بر محرم حرام است، و يكى- ازار- را به صورت لنگ پوشيده و ديگرى- رداء- را بر دوش مىاندازد.
و از اين حكم، بچهها مستثنى مىباشند، و جايز است تأخير كندن لباسهاى آنها تا رسيدن به «فخّ» در صورتى كه از آن راه به حجّ برده شوند.
مسأله 185- پوشيدن دو جامۀ احرام، يك واجب تعبّدى مستقل است، و شرط در تحقق احرام نيست، و احتياط واجب اين است كه پوشيدن آنها به نحو متعارف باشد.
مسأله 186- بنابر احتياط واجب ازار بايد از ناف تا زانوى بدن را بپوشاند، و در رداء معتبر است دو شانه و قدرى از كمر را بپوشاند، و احتياط واجب آن است كه پوشيدن دو جامه پيش از نيّت كردن احرام و تلبيه گفتن باشد.
مسأله 187- هر گاه- از روى نادانى يا فراموشى- موقعى كه پيراهن پوشيده، به نيّت كردن و تلبيه احرام ببندد بايد آن را بكند و احرامش صحيح است، بلكه اظهر اين است كه حتى در صورتى كه از روى علم و عمد در پيراهن يا جامۀ عادى احرام ببندد، احرامش صحيح است، و چنانچه پس از بستن احرام آن را بپوشد، بدون اشكال احرامش صحيح است، ولى بايد آن را پاره كند و از طرف پا بيرون آورد.
مسأله 188- پوشيدن بيش از دو جامه، در ابتداى بستن احرام يا پس از آن، براى حفاظت از سرما يا گرما يا منظور ديگرى مانعى ندارد.
مسأله 189- آنچه وجود يا عدم آن در لباس نمازگزار معتبر است در دو جامۀ احرام نيز معتبر است، بنابر اين لازم است كه پاك باشد، و از حرير خالص و اجزاى حيوان حرام گوشت و طلا نباشد، بلى، نجس شدن آنها به نجاستى كه در نماز مورد عفو است مانعى ندارد.
مسأله 190- ازار، به مقدارى كه عورت را مىپوشاند بايد بدننما نباشد، بلكه- بنابر احتياط واجب- بايد تمام مقدارى كه از ناف تا زانو را مىپوشاند بدننما نباشد، و احتياط مستحب اين است كه رداء نيز بدننما نباشد.
مسأله 191- دو جامۀ احرام- بنا بر احتياط واجب- بايد از جنس بافتنى باشد، و از پوست و نمد نباشد.
مسأله 192- وجوب پوشيدن دو جامۀ احرام، مخصوص مردان است، و بر زنان واجب نيست، بنابراين احرام بستن زنان در لباسهاى معمولى جايز است، به شرط آن كه داراى شرايط ذكر شده در مسألۀ (189) باشد.
مسأله 193- احرام بستن زنها در لباسى كه از حرير- ابريشم- ساخته شده جايز نيست، بلكه- بنابر احتياط واجب- پوشيدن حرير خالص براى آنها در تمام حالات احرام جايز نيست، مگر براى حفاظت از گرما يا سرما.
مسأله 194- هر گاه پس از بستن احرام، يك يا هر دو جامۀ او نجس شود- بنا بر اقوى- بايد فورا تبديل يا تطهير نمايد. [در مسأله ۱۸۹ مناسک گذشت که نجس شدن لباس احرام به نجاستی که در نماز موزد عفو است مانعی ندارد]
مسأله 195- پوشيدن جامههاى احرام به طور دايم و مستمر واجب نيست، بنابراين برداشتن رداء از روى دوش- براى ضرورت يا غير آن- مانعى ندارد، و همچنين تعويض جامۀ احرام با جامۀ ديگرى كه داراى شرايط لباس احرام باشد مانعى ندارد.