در مسائل گذشته بيان شد كه بستن احرام تنها با تلبيه گفتن يا اشعار يا تقليد صورت مىگيرد، و بدون آنها منعقد نمىشود، اگر چه نيّت احرام حاصل شود.
و هر گاه مكلّف احرام ببندد، بيست و شش چيز بر او حرام مىشود، كه در ذيل آورده شده است:
مسأله 196- شكار حيوان صحرايى بر محرم- چه محرم در حرم باشد يا خارج حرم- و كشتن آن- چه حرام گوشت باشد يا حلال گوشت- حرام است، و همچنين كشتن حيوان صحرايى اگر چه بعد از صيد اهلى شده باشد، بر محرم حرام است، و شكار حيوانات حرم بر محرم و غير محرم حرام است.
مسأله 197- همچنان كه شكار حيوان صحرايى بر محرم حرام است، كمك كردن به ديگرى در شكار نيز بر محرم حرام است، هر چند كمك به اشاره كردن به صيد باشد، و در حرمت كمك كردن، فرقى بين اين كه شكارچى محرم باشد يا نباشد نيست.
مسأله 198- نگه داشتن شكار صحرايى در حرم بر محرم حرام است، اگر چه شكار آن قبل از احرام و حتى از غير خود او باشد، و همچنين است نگه داشتن آن در خارج حرم در صورتى كه به مرگ و يا شكارش توسط غير او منتهى بشود، بلكه نگه داشتن آن در خارج حرم، اگر چه منتهى به مرگ و شكارش توسط غير خود محرم نشود، بنابر احتياط جايز نيست.
و خوردن گوشت شكار صحرايى بر محرم حرام است، حتى اگر شكارچى آن محرم نباشد، و آنچه را شخص غير محرم از حيوانات وحشى و پرندگان در حرم كشته باشد، خوردنش بر محرم و غير محرم حرام است، و بنابر احتياط خوردن شكارى را كه محرم كشته باشد، بر غير محرم حرام است.
و ملخ ملحق به حيوان صحرايى است، بنابراين شكار و كشتن و نگه داشتن و خوردن آن حرام است.
مسأله 199- شكار حيوان دريايى براى محرم جايز است، و مقصود از آن، حيوانى است كه فقط در دريا زندگى مىكند، بنابر اين حيوانى كه هم در دريا و هم در خشكى زندگى مىكند حكم حيوان صحرايى را دارد، و شكار حيوانى كه مشكوك است كه صحرايى است يا نه مانعى ندارد، و همچنين كشتن حيوانات اهلى مانند مرغ خانگى و مرغ حبشى و گوسفند و گاو و شتر- اگر چه وحشى شده باشند، و كشتن حيوانى كه مشكوك است اهلى است يا نه مانعى ندارد.
مسأله 200- تمام احكامى كه براى شكار صحرايى بيان شد، براى جوجۀ آن نيز ثابت است، بلكه- بنابر احتياط واجب- براى تخم آن نيز ثابت است.
و تمام احكامى كه براى شكار دريايى و حيوان اهلى بيان شد، براى جوجه و تخم آنها نيز ثابت است.
مسأله 201- كشتن تمام حيواناتى كه شكار نيستند- از درندگان و غير آنها- بر محرم حرام است، مگر از آنها بر خود بترسد، يا كبوترهاى حرم را اذيت نمايند، كه در اين دو صورت كشتن آنها مانعى ندارد.
و در كشتن درندگان كفّاره نيست، مگر شير، كه احتياط مستحب اين است كه براى كشتن آن در حرم يك گوسفند نر كفّاره داده شود، حتى اگر كشنده محرم نباشد.
مسأله 202- كشتن عقرب و موش و افعى و مار سياه حيلهگر، براى محرم جايز است، و كفّارهاى در كشتن آنها نيست، و اما مار، پس اگر قصد جان تو را كرد آن را بكش، و اگر قصد تو را ندارد به آن كار نداشته باش.
مسأله 203- تير و سنگاندازى به كلاغ و زغن- نوعى باز- براى محرم مانعى ندارد، و چنانچه به آنها بخورد و كشته شوند كفّاره ندارد.
مسأله 204- در كشتن شتر مرغ يك شتر، و در كشتن گاو وحشى يك گاو، و در كشتن خر وحشى يك شتر يا گاو، كفّاره است، ولى احتياط مستحب در كشتن خر وحشى اين است كه گاو كفّاره داده شود.
و در كشتن آهو و خرگوش- و بنابر احتياط واجب- در كشتن روباه، يك گوسفند كفّاره است.
مسأله 205- كسى كه شكارى كرد، چنانچه كفّارۀ آن يك شتر باشد و نتواند تهيّه كند، اگر چه به علت نداشتن قيمت آن باشد، بايد شصت مسكين را اطعام كند، و به هر مسكينى يك مدّ (حدود 750 گرم) بدهد، و چنانچه اين را هم نتواند بايد هيجده روز روزه بگيرد.
و چنانچه كفّارۀ حيوانى كه شكار كرده يك گاو باشد و نتواند آن را تهيّه كند، بايد سى مسكين را اطعام كند، و اگر نتواند بايد نه روز روزه بگيرد.
و اگر كفّارۀ آن يك گوسفند باشد و نتواند آن را تهيّه كند، بايد ده مسكين را اطعام كند، و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد.
مسأله 206- اگر محرم كبوترى را در خارج حرم بكشد، بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، و كفّارۀ كشتن جوجۀ آن در خارج حرم، بنابر مشهور بين فقها (اعلى اللّه مقامهم) يك برّه است، و اگر چه براى تخيير بين برّه و بچّه بز نر وجهى هست، ولى احتياط واجب دادن برّه است، و كفّارۀ شكستن تخم كبوتر در خارج حرم- بنابر احتياط واجب- يك درهم است.
و اگر غير محرم كبوترى را در حرم بكشد يك درهم، و اگر جوجۀ آن را بكشد نصف درهم، و اگر تخم آن را بشكند ربع درهم بايد كفّاره بدهد.
و اگر محرم كبوترى را در حرم بكشد بايد جمع كند بين كفّارۀ كشتن محرم در خارج حرم و كفّارۀ كشتن غير محرم در حرم، و همچنين است حكم- لزوم جمع بين دو كفّارۀ ذكر شده- در كشتن محرم جوجه را در حرم و در شكستن او تخم كبوتر را در حرم، و تخمى كه جوجه در آن به حركت درآمده حكم جوجه را دارد.
مسأله 207- كفّارۀ كشتن پرندۀ سنگخواره (اسفرود) و كبك و درّاج و مانند اينها، برّهاى است كه از شير گرفته شده و علفخوار شده باشد.
و براى كشتن گنجشك و چكاوك و سنگانه- بنابر احتياط واجب- يك مدّ از طعام- يعنى تقريبا 750 گرم از گندم يا جو يا برنج و مانند اينها- و يك برّۀ از شير گرفته شده كفّاره داده شود.
و در كشتن يك ملخ يك دانه خرما، و در كشتن مقدار زيادى از آن يك گوسفند كفّاره است، و در كشتن كمتر از مقدار زياد، يك كف از طعام كفّاره است.
مسأله 208- در كشتن موش صحرايى و خارپشت و سوسمار و آنچه مانند اينها است، يك بچۀ نرينۀ بز كفّاره است، و در كشتن نوعى مارمولك (عظايه) يك كف از طعام كفّاره است.
مسأله 209- در كشتن عمدى زنبور، مقدارى طعام كفّاره است، و اگر كشتن خطئى يا براى دفع اذيتش باشد، كفّاره ندارد.
مسأله 210- هر گاه در جادهاى كه محرم از آن عبور مىكند ملخ باشد، بايد از آن جاده منحرف شود كه آنها را نكشد، ولى اگر نتواند منحرف شود كشتن آنها مانعى ندارد.
مسأله 211- اگر جماعتى در كشتن يك شكار شركت كنند، بر هر كدام از آنان كفّارۀ مستقلّى است.
مسأله 212- خوردن از صيد كفّاره دارد، و كفّارۀ آن- بنابر احتياط واجب- كفّارۀ صيد كردن است. پس اگر محرمى صيدى بكند و سپس از آن بخورد، دو كفّاره بر او واجب مىشود.
مسأله 213- كسى كه شكارى همراه دارد، بايد هنگام ورود به حرم آن را آزاد كند، و گرنه در صورتى كه بميرد بايد كفّاره بدهد، بلكه- بنا بر احتياط واجب- بعد از احرام نيز حكمش همين است اگر چه داخل حرم نشده باشد.
مسأله 214- در وجوب كفّاره براى كشتن و خوردن شكار، فرقى نيست بين اين كه كشتن يا خوردن از روى عمد يا اشتباه يا جهل باشد.
مسأله 215- در شكار مكرّر كفّاره نيز مكرّر مىشود- چه شكار از روى جهل باشد يا فراموشى يا خطا- و همچنين است در صورت عمد، اگر شكار در حرم بوده و شكاركننده محرم نباشد، و يا شكار كنندۀ محرم در بيش از يك احرام تكرار نمايد، ولى اگر شكار عمدا از محرم در يك احرام تكرار شود، كفّاره مكرّر نمىشود.
مسأله 216- نزديكى با زنان در اثناى عمرۀ تمتّع و اثناى عمرۀ مفرده و اثناى حجّ و بعد از عمرۀ مفرده و بعد از حجّ تا وقتى نماز طواف نساء را به جا نياورده است، حرام است.
مسأله 217- هر گاه در عمرۀ تمتّع، از روى عمد و علم به حرمت و به يادداشتن احرام- از جلو يا عقب- نزديكى نمايد، چنانچه پس از فارغ شدن از سعى باشد، عمرهاش صحيح است، ولى بايد كفّاره دهد، و كفّارۀ آن، يك شتر يا گاو يا گوسفند است، و احتياط مستحب آن است كه شخصى كه وضع مالى او خوب است شتر، و شخصى كه وضع مالى او متوسط است، گاو، كفّاره دهد.
و اگر پيش از فارغ شدن از سعى باشد، كفّارهاش همان است كه گذشت، و بنا بر احتياط واجب عمرۀ او فاسد مىشود، و احتياط واجب آن است كه- در صورت امكان- آن را به اتمام برساند، و دوباره آن را پيش از حجّ به جا آورد، و در صورت عدم امكان، در سال بعد حجّ را اعاده نمايد.
مسأله 218- هر گاه كسى كه احرام حجّ بسته، پيش از وقوف در مزدلفه، از روى عمد و علم به حرمت، و به ياد داشتن احرام با زن خود، دايمى يا موقت، از جلو يا عقب نزديكى نمايد، واجب است حجّش را تمام كند و آن را در سال بعد دوباره به جا آورد و يك شتر كفّاره دهد، و چنانچه متمكّن از شتر نباشد يك گوسفند كفايت مىكند، و در آنچه ذكر شد فرقى بين حجّ واجب و مستحب نيست.
و همچنين است حكم زن در صورتى كه در حال احرام و با علم به حكم و به ياد داشتن احرام و با رضايت تمكين كرده باشد، ولى اگر شوهرش او را اكراه كرده باشد، چيزى بر او واجب نيست، و بر شوهرش دو كفّاره لازم است.
و لازم است اين زن و شوهر- در صورتى كه كسى با آنها نباشد- تا پايان اعمال حجّ از يكديگر جدا شوند، و همچنين در حجّ سال بعد، از شروع اعمال تا رسيدن به جايى كه در سال قبل نزديكى در آن واقع شده است، چه نزديكى پيش از رسيدن به عرفات صورت گرفته باشد و چه بعد از آن، و احتياط واجب آن است كه تا پايان اعمال از يكديگر جدا باشند.
مسأله 219- هر گاه كسى كه احرام حجّ بسته، بعد از وقوف در مزدلفه و پيش از انجام طواف نساء، از روى عمد و علم به حرمت و به يادداشتن احرام، با زن خود- دايمى يا موقت- از جلو يا عقب نزديكى نمايد، بايد به همان صورتى كه در مسألۀ قبل گذشت كفّاره دهد، ولى واجب نيست دوباره حجّ را در سال بعد به جا آورد.
و همچنين است- بنا بر احتياط واجب- اگر نزديكى پس از تمام شدن شوط سوم و پيش از تمام شدن شوط پنجم طواف نساء صورت گرفته باشد، و امّا اگر پس از تمام شدن شوط پنجم صورت گرفته باشد چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 220- كسى كه در عمرۀ مفرده پس از انجام سعى، از روى عمد و علم به حكم و به يادداشتن احرام با زن خود نزديكى نمايد،چنانچه نزديكى بعد از سعى باشد، عمرۀ او صحيح است و بايد يك شتر كفّاره دهد.
و چنانچه نزديكى قبل از سعى باشد، عمرۀ او نيز باطل مىشود، و واجب است تا ماه بعد در مكّه بماند، سپس به يكى از ميقاتها و بنابر احتياط واجب يكى از ميقاتهاى پنجگانه ذو الحليفه، وادى عقيق، جحفه، يلملم و قرن المنازل- برود و از آن جا براى انجام دوبارۀ عمره احرام ببندد، و عمره را دوباره به جا آورد، و اقوى اين است كه تمام نمودن عمرۀ فاسد شده واجب نيست، هر چند كه احوط است.
مسأله 221- چنانچه مرد از احرام خارج شود، و با زن خود در حال احرامش نزديكى نمايد، بايد زن يك شتر كفّاره دهد، و غرامت آن بر عهدۀ شوهر است.
و اگر مرد از ابتدا غير محرم بوده و با زن خود در حال احرامش نزديكى نمايد، چنانچه زن با رضايت خود تمكين نموده باشد، بايد كفّاره دهد و شوهرش ضامن قيمت آن نيست، و اگر شوهرش او را اكراه كرده باشد، چيزى بر زن واجب نيست.
مسأله 222- هر گاه محرم از روى جهل يا فراموشى با زن خود نزديكى نمايد، عمره و حجّش صحيح است و كفّارهاى بر او واجب نيست، و همچنين است اگر چيز ديگرى از محرمات احرام را- كه موجب كفّاره است- از روى جهل يا فراموشى مرتكب شود، مگر بعضى از موارد كه بيان آنها در موارد مناسب خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى.
مسأله 223- بوسيدن محرم زن خود را از روى شهوت حرام است، و چنانچه اين كار را انجام دهد- منى از او خارج شود يا نشود- بايد كفّاره دهد، و كفّارۀ آن يك شتر است، و اگر متمكّن از آن نبود بايد يك گوسفند كفّاره دهد.
و اگر بوسيدن بدون شهوت باشد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد.
مسأله 224- چنانچه مرد پس از انجام طواف نساء، زن در حال احرام خود را ببوسد، احتياط مستحب اين است كه با ريختن خونى كفّاره دهد.
مسأله 225- بر محرم حرام است كه دست يا بدن خود را از روى شهوت به بدن زن خود بمالد، و چنانچه اين كار را انجام دهد- چه منى از او خارج شود يا نشود- بايد يك گوسفند كفّاره دهد.
و اگر اين كار را بدون شهوت انجام دهد، كفّارهاى بر او واجب نيست، اگر چه منى از او خارج شود، ولى كسى كه عادت به خروج منى هنگام تماس بدون شهوت دارد، احتياط اين است كه از اين كار اجتناب كند.
مسأله 226- ملاعبۀ محرم با زن خود حرام است، و چنانچه اين كار را بكند و منى از او خارج شود بايد كفّارۀ نزديكى با زن را بدهد يعنى يك شتر براى متمكّن و يك گوسفند براى كسى كه متمكّن از دادن شتر نباشد، و اگر محرم به زن اجنبى نگاه كند و منى از او خارج شود، چنانچه وضع مالى او خوب باشد بايد يك شتر، و در صورتى كه متوسط باشد يك گاو، و در صورتى كه فقير باشد يك گوسفند كفّاره بدهد، ولى اگر منى از او خارج نشود كفّارهاى بر او واجب نيست، ولى بايد از خدا بترسد و از نگاه دوباره اجتناب كند.
مسأله 227- نگاه كردن محرم به زن خود از روى شهوت حرام است، و در صورتى كه از روى شهوت نگاه كند و منى از او خارج شود- بنا بر احتياط واجب- بايد يك شتر، و چنانچه نتواند يك گوسفند كفّاره بدهد.
ولى اگر منى از او خارج نشود، يا از روى شهوت به او نگاه نكند و منى خارج شود، كفّارهاى بر او واجب نيست و بايد استغفار و طلب آمرزش كند.
مسأله 228- لذت بردن محرم از زن خود، در غير آنچه كه ذكر شد جايز است، و احوط ترك هر گونه لذت بردن از او است.
مسأله 229- استمناء كردن محرم- اگر چه با زن خودش- حرام است و چنانچه با آلت تناسلى خود بازى كند و موجب خروج منى گردد، حكم آن حكم نزديكى كردن در حال احرام است، بنابر اين اگر اين عمل در احرام حجّ و قبل از وقوف در مشعر صورت گيرد، بايد حجّ را تمام كند، و آن را در سال آينده دوباره به جا آورد، و يك شتر نيز كفّاره دهد، و در صورتى كه متمكّن از دادن شتر نباشد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد.
و اگر در عمرۀ مفرده و پيش از فارغ شدن از سعى صورت گيرد، بايد كفّارۀ نزديكى را كه گذشت بدهد، و احتياط واجب اين است كه عمره را تمام كند و دوباره آن را در ماه آينده به جا آورد.
و چنانچه استمناء- در احرام حجّ يا عمره- به غير از بازى كردن با آلت خود باشد، مثل نگاه كردن و تخيّل و مانند اين دو، و موجب خروج منى گردد، بايد همان كفّارهاى كه بيان شد بدهد، ولى دوباره به جا آوردن حجّ و يا عمره واجب نيست.
و چنانچه- در احرام حجّ يا عمره- به نزديكى كردن شخصى با همسر خود گوش دهد، و منى از او خارج شود، كفّارهاى بر او نيست.
مسأله 230- عقد ازدواج- چه دائم و چه موقّت- بر محرم براى خود و يا ديگرى- چه او محرم باشد يا نباشد- حرام و فاسد است.
مسأله 231- اگر محرمى- براى خود يا ديگرى- عقد ازدواج بست، يا غير محرمى براى محرم زنى را عقد نمود و در هر صورت محرم با آن زن نزديكى كرد، بر هر يك از آنان- عقدكننده و مرد و زن- كه علم به احرام و حرمت عقد در حال احرام داشته باشد، واجب است يك شتر كفّاره بدهد، و بر هر كدام از آنان كه به هر دو- احرام و حرمت عقد- يا يكى از آن دو جاهل باشد چيزى نيست.
مسأله 232- احتياط واجب آن است كه محرم در مجلس عقد حاضر نشود، و بر اجراى عقد شاهد نشود، و ظاهر جواز گواهى دادن بر عقدى است كه در قبل واقع شده است.
مسأله 233- رجوع محرم به زنى كه او را طلاق رجعى داده است مانعى ندارد، همچنان كه خريدن كنيزان براى او مانعى ندارد.
و همچنين محرم مىتواند كنيز خود را براى ديگرى تحليل نمايد، و نيز مىتواند تحليل ديگرى را براى او قبول نمايد، و احتياط مستحب اين است كه خواستگارى ننمايد.
مسأله 234- بر محرم هر گونه استعمال اقسام بوى خوش- به بوييدن، ماليدن، خوردن و پوشيدن لباسى كه بر آن اثرى از بوى خوش باقى است، و غير آن از استعمالات- حرام است.
مسأله 235- خوردن ميوههاى خوشبو، مانند سيب و به براى محرم مانعى ندارد، ولى احتياط مستحب اين است كه از بوييدن آنها هنگام خوردن خوددارى نمايد.
مسأله 236- بر محرم واجب نيست هنگام سعى بين صفا و مروه در صورتى كه عطر فروشى آن جا باشد، بينى خود را از بوى خوش ببندد، ولى در غير حال سعى واجب است بينى خود را از بوى خوش ببندد، بجز بوييدن خلوق كعبه- عطر خاصى كه كعبه را با آن معطّر مىكردند- كه مانعى ندارد.
مسأله 237- هر گاه محرم چيزى را كه در آن بوى خوش است بخورد يا بپوشد و عالم به حكم شرعى و موضوع آن- يعنى خوشبو بودن چيز خورده يا پوشيده شده- باشد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد، و اگر از روى جهل يا فراموشى انجام دهد كفّارهاى بر او نيست.
ولى استعمال چيزى كه بوى خوش دارد به غير خوردن و پوشيدن كفّاره ندارد، اگر چه احوط دادن كفّاره است.
مسأله 238- گرفتن محرم بينى خود را از بوهاى بد حرام است، ولى تند رفتن براى خلاصى از بوى بد مانعى ندارد.
مسأله 239- پوشيدن هر گونه لباس دوخته بر مرد محرم حرام است، بلكه- بنابر احتياط واجب- از پوشيدن هر لباسى كه شبيه آن است- مانند نمدهائى كه چوپانان مىپوشند، يا بافتنىهايى كه به صورت لبّاده مىبافند- نيز اجتناب نمايد.
و همچنين پوشيدن زير شلوارى، و جامۀ دكمهدار با بستن دكمۀ آن و هر چه مانند زره- بافته شده و غير بافته شده- و يا پيراهن يا قبا باشد- اگر چه دوخته نباشد- بر محرم حرام است، ولى پوشيدن كمربند و هميان و فتقبند- اگر چه دوخته شده باشد- مانعى ندارد.
و پوشاندن محرم بدن خود را- بجز سر- با لحاف و مانند آن هر چند دوخته شده باشد- در حال دراز كشيدن- به جهت خوابيدن و غير آن- جايز است.
و امّا حكم پوشاندن سر در مسأله (259) خواهد آمد.
مسأله 240- بنابر احتياط واجب- اگر أقوى نباشد- محرم إزار يعنى لنگ- خود را به گردن گره نزند، و بنابر احتياط واجب رداء يعنى پارچهاى كه روى دوش انداخته مىشود- را نيز گره نزند، ولى سوراخ كردن آن به وسيلۀ سوزن و مانند آن مانعى ندارد.
مسأله 241- پوشيدن لباس دوخته شده- هر طور كه باشد و به هر مقدار- براى زن محرمه جايز است، مگر دستكش كه پوشيدن آن جايز نيست.
مسأله 242- هر گاه محرم لباس دوخته شده را و يا آنچه در حكم اوست- به تفصيلى كه گذشت- با علم به حكم و از روى عمد بپوشد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد، و در صورتى كه پوشيدن تكرار شود- اگر چه يك لباس باشد- كفّاره نيز متعدد مىشود، و اگر چند نوع لباس را- اگر چه به يك مرتبه- بپوشد، كفّاره نيز متعدد مىشود- اگر چه احتياج به پوشيدن آن چند نوع لباس داشته باشد- البته تا زمانى كه احتياجش به حدّ اضطرار نرسد، و در ثبوت كفّاره بر مضطر اشكال است، ولى در سقوط كفّاره از جاهل و فراموشكار اشكالى نيست.
مسأله 243- سرمه كشيدن به سرمۀ سياه براى زينت كردن بر محرم حرام است، و بنابر اقوى كفّاره ندارد، و احتياط واجب آن است كه از سرمه كشيدن به سرمۀ سياه نه براى زينت، و از سرمۀ غير سياه براى زينت، اجتناب نمايد، و سرمه كشيدن به سرمۀ غير سياه نه براى زينت مانعى ندارد.
مسأله 244- نگاه كردن در آينه به جهت زينت بر محرم حرام است، ولى كفّاره ندارد، اگرچه مستحب است تلبيه بگويد، و اگر نگاه كردن به جهت زينت نباشد، مانعى ندارد، و پوشيدن عينك اگر براى زينت نباشد و همچنين نگاه كردن به اجسام صيقلى مانعى ندارد.
مسأله 245- پوشيدن چكمه و جوراب- در حال اختيار- بر مرد محرم حرام است، و همچنين- بنابر احتياط واجب- پوشيدن هر چيزى كه تمام روى پا را بپوشاند، مانند شمشك و مثل آن، بر او حرام است.
و هر گاه مضطرّ به پوشيدن چكمه و جوراب شود، پوشيدن آن جايز است، و پاره كردن روى آن واجب نيست، اگر چه احوط است.
و در پوشيدن چكمه كفّاره نيست، ولى در پوشيدن جوراب و شمشك و مانند آن دو، با علم به حكم و به ياد داشتن احرام، بنا بر احتياط واجب يك گوسفند كفّاره بدهد.
و پوشيدن چكمه و جوراب و آنچه تمام پشت قدم را مىپوشاند، براى زنها مانعى ندارد، و همچنين پنهان نمودن تمام پشت پا، براى مردان، در صورتى كه پوشيدن بر آن صدق نكند مانعى ندارد.
مسأله 246- فسوق بر محرم حرام است، و آن سه چيز است:
اوّل: دروغ گفتن.
دوم: دشنام دادن.
سوم: فخر كردن حرام، يعنى فخرفروشىاى كه موجب اهانت مؤمنى گردد.
بلكه بنابر احتياط واجب- اگر أقوى نباشد- محرم بايد از هرگونه فخرفروشى اجتناب نمايد.
و هر گاه محرم فسوق نمايد كفّارهاش- بنابر احوط و اولى- اين است كه چيزى به فقير صدقه دهد، و بايد استغفار نموده و تلبيه بگويد.
مسأله 247- جدال نمودن- قسم خوردن به كلمۀ «لا و اللّه» و «بلى و اللّه»- اگر چه خصومت و دشمنى در بين نباشد، بر محرم حرام است، بلكه- بنابر احتياط واجب- هر گونه قسم خوردن به اسماء و صفات الهى حرام است اگر چه با آن دو جمله نباشد.
و ظاهر اين است كه مجادله با هر يك از دو جملۀ ذكر شده محقّق مىشود، و حرمت مجادلۀ با آن دو جمله يا يكى از آن دو تنها در صورتى است كه بر آنچه اخبار مىكند قسم بخورد، ولى اگر به منظور ديگرى باشد، مانند احترام كردن به طرف مقابل، مثل اين كه محرم بگويد: «نه و اللّه اين كار را نكن، خودم آن را انجام مىدهم» حرام نخواهد بود، و قسم خوردن به غير ذات اقدس الهى جايز است.
مسأله 248- مجادله كردن از روى ضرورت- مانند اين كه براى اثبات حقى يا دفع باطلى باشد- جايز است.
مسأله 249- قسم خوردن در مجادله دو صورت دارد:
اوّل: اين كه قسم راست باشد، و در اين صورت اگر محرم سه بار يا بيشتر پشت سر هم قسم بخورد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد، و اگر بعد از دادن كفّاره دوباره سه بار يا بيشتر پشت سر هم قسم بخورد، بايد كفّارۀ ديگرى دهد.
و اگر كمتر از سهبار، يا سه بار، ولى نه پشت سر هم، قسم بخورد كفّاره واجب نيست.
دوم: اين كه قسم دروغ باشد، و در اين صورت اگر يك بار قسم بخورد يك گوسفند، و اگر دوبار قسم بخورد دو گوسفند، و اگر سه بار يا بيشتر قسم بخورد يك گاو بايد كفّاره دهد.
و اگر بعد از هر قسم خوردن، كفّارۀ آن را بدهد و دوباره قسم دروغ بخورد، حكم كفّارۀ آن به همان تفصيلى است كه گذشت.
مسأله 250- كشتن شپش از روى عمد بر محرم حرام است، ولى كفّارهاى در كشتن آن نيست، و همچنين بر محرم واجب است از كشتن تمام جانوران بجز آنها كه استثنا شده- مانند عقرب و افعى و موش كه در مسأله (202) گذشت- اجتناب نمايد.
و براى محرم جايز است جانوران را از بدن خود بيندازد، بجز شپش كه افكندن آن از لباس و بدن عمدا جايز نيست، و كفّارۀ انداختن آن يك كف دست از طعام- گندم، جو، برنج و مانند آن- است كه به فقير بدهد، ولى جابهجا كردن آن مانعى ندارد، و كشتن كك و پشه، در صورتى كه اذيت كنند جايز است.
مسأله 251- زينت كردن و پوشيدن انگشتر به جهت زينت بر محرم حرام است، ولى پوشيدن انگشتر به جهت غير زينت- به جهت استحباب شرعى، يا به جهت حفظ آن از گم شدن- جايز است، و بنابر اقوى، در پوشيدن آن براى زينت كفّارهاى نيست.
مسأله 252- زينت كردن به حنا بر محرم حرام است، و استعمال آن براى غير زينت- مثل معالجه و مانند آن- جايز است.
مسأله 253- پوشيدن زيورى كه ظاهر است و پنهان نيست به جهت زينت، بر زن در حال احرام حرام است، بلكه احتياط واجب اين است كه از آن اجتناب نمايد اگر چه پنهان باشد.
و بيرون آوردن زيورى كه پيش از احرام بر تن داشته و آن را در خانه مىپوشيده است، واجب نيست، و احرام در آن مانعى ندارد، ولى بايد آن را به مردان- اگر چه از محارم او باشند- نشان ندهد.
مسأله 254- ماليدن روغن به بدن بر محرم حرام است، هر چند خوشبو نباشد، ولى ماليدن روغن پيش از غسل احرام، و با آن، و پس از آن، قبل از بستن احرام، مانعى ندارد.
و روغن مالى با روغنى كه اثر آن تا بعد از محرم شدن باقى مىماند كراهت دارد.
و روغن مالى در صورت اضطرار به آن- به جهت معالجه يا غير آن- حرام نيست.
مسأله 255- بنابر اقوى ماليدن روغن كفّاره ندارد، ولى احوط و اولى آن است كه اگر عمدا و با علم روغن ماليد، يك گوسفند كفّاره بدهد، و اگر از روى جهل بوده است فقيرى را اطعام كند.
مسأله 256- بر محرم جدا كردن موى بدن خود يا ديگرى- اگر چه محرم نباشد- حرام است، چه جدا كردن به تراشيدن باشد يا به كندن يا به چيدن، و چه مو كم باشد يا زياد، مگر در صورت ضرورت و يا حرج كه جايز است.
و چنانچه در وضو يا غسل مويى از بدن محرم بدون قصد جدا شود، مانعى ندارد.
مسأله 257- جدا كردن محرم موى بدن خود يا ديگرى را چند صورت دارد:
اوّل: اين كه محرم سر خود را بتراشد، كه در اين صورت اگر بدون ضرورت باشد، بايد يك گوسفند كفّاره دهد، و بنابر احتياط واجب روزه گرفتن و اطعام نمودن فقير به جاى گوسفند كفايت نمىكند، و اگر از روى ضرورت باشد، كفّارۀ آن يك گوسفند يا سه روز روزه يا اطعام شش مسكين، به هر كدام دو مدّ از طعام مىباشد.
و چنانچه محرم قسمتى از سر خود را بتراشد، وجوب كفّاره در آن محلّ اشكال است.
دوم: اين كه محرم از روى عمد موهاى زير يك يا هر دو بغل خود را جدا كند- چه به تراشيدن يا كندن يا غير آن- كه در اين صورت نيز بايد يك گوسفند كفّاره دهد.
و اگر جدا كردن از روى نادانى يا فراموشى باشد، كفّاره واجب نيست.
و چنانچه محرم قسمتى از موى زير بغل خود را جدا كند،ثبوت كفّاره در آن محل اشكال است.
سوم: اين كه مقدارى از موى ريش خود يا غير آن را جدا كند، و كفّارۀ آن اطعام يك مسكين به مقدار يك كف از طعام است.
چهارم: اين كه سر ديگرى را بتراشد، و در اين صورت كفّارهاى بر او نيست، چه آن ديگرى محرم باشد يا نباشد.
مسأله 258- خاراندن محرم سر يا بدن خود را در صورتى كه موجب ريزش مو نباشد، مانعى ندارد، و چنانچه بدون هيچ غرض عقلايى دست بر سر يا ريش خود بگذارد يا بمالد و موجب ريزش يك يا دو مو گردد، احوط و اولى اين است كه به مقدار يك كف طعام صدقه دهد، ولى اگر اين ريزش بر اثر وضو گرفتن باشد، بدون اشكال هيچ كفّارهاى بر او نيست.
مسأله 259- پوشاندن سر يا قسمتى از آن به هر چه باشد- حتى مانند گل و دوا- و حمل چيزى بر سر بر مرد محرم حرام است، بلى، گذاشتن بند مشك آب بر سر، و بستن سر با دستمال به علت سردرد، مانعى ندارد، و پوشاندن دو گوش نيز حرام است.
و جواز پوشاندن در وقت خواب محلّ اشكال است، و بنابر احتياط واجب از آن نيز اجتناب نمايد.
و هر گاه مرد محرم سر خود را از روى فراموشى بپوشاند، بايد فورا پوشش را بردارد، و احوط و اولى اين است كه تلبيه نيز بگويد.
مسأله 260- پوشاندن سر به وسيلۀ بعضى ديگر از اعضاى بدن، مانند دست، مانعى ندارد، اگر چه احتياط مستحب در ترك آن است.
مسأله 261- هر گاه مرد محرم سر خود را بپوشاند، كفّارۀ آن- بنابر احتياط واجب- يك گوسفند است، و در موارد جواز پوشاندن- مثل پوشاندن سر با دستمال به جهت سردرد يا پوشاندن به جهت اضطرار- كفّارهاى نيست.
مسأله 262- بر محرم حرام است كه در آب و مانند آن فرو رود كه سرش زير آب شود، و همچنين است- بنابر احتياط واجب- فرو رفتن در گلاب.
و اما فرو رفتن در غير آب و گلاب مانعى ندارد، اگر چه احتياط مستحب در ترك آن است، و در آنچه ذكر شد فرقى بين مرد و زن نيست.
مسأله 263- پوشاندن صورت از چانه تا قسمت پايين بينى- به هر چه كه باشد- بر زن محرمه حرام است، و بنابر احتياط واجب از پوشاندن باقى صورت نيز اجتناب نمايد، و از اين حكم دو مورد استثنا مىشود، پوشاندن مقدارى از صورت كه متصل به سر است در حال نماز، به قدرى كه مطمئن شود سر را به طور كامل پوشانده است، و پوشاندن صورت هنگام خواب.
و جايز است براى زن كه گوشۀ لباس خود را بر صورتش به طرف بينى- به قدرى كه بتواند ببيند- رها كند.
مسأله 264- زن در حال احرام مىتواند از مرد نامحرم رو بگيرد، به اين كه گوشۀ عبا يا چادر و مانند آن را كه بر سر دارد تا گردن خود پايين بكشد، ولى احتياط واجب اين است كه قسمت پايين آمده را به وسيلۀ دست يا غير آن از صورت خود دور نگه دارد.
مسأله 265- بنابر اقوى در پوشاندن صورت كفّارهاى نيست، اگر چه احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 266- زير سايه رفتن مرد محرم در حال حركت به آنچه كه متحرك است- مانند سقف محمل و ماشين و هواپيما و همچنين چتر- جايز نيست، ولى راه رفتن زير سايۀ ابر يا اجسام ثابت- مثل كوهها و ديوارها و درختها- مانعى ندارد.
و در جايز نبودن سايه قرار دادن فرقى بين شخص سواره و پياده نيست.
و بنابر اقوى رفتن زير سايۀ چيزى كه بالاى سر محرم قرار ندارد نيز جايز نيست، ولى راه رفتن زير سايۀ محمل و پوشاندن صورت با دست از آفتاب جايز است.
مسأله 267- اشكالى در جايز نبودن زير سايه رفتن در روز نيست، و اما جايز نبودن آن در شب مورد اشكال است، و احتياط واجب ترك آن است.
مسأله 268- جايز نبودن زير سايه رفتن اختصاص دارد به اين كه در راه باشد، بنابراين اگر در محلّى منزل كرد، زير سايه رفتن حتى در حال سير و حركت- به رفت و آمد- و اگر چه سايه متحرك يا ساكن باشد مانعى ندارد، و به اين جهت استفاده از ماشينهاى سقفدار بعد از رسيدن به مكّه مانعى ندارد.
مسأله 269- براى زنان و بچهها زير سايه رفتن جايز است، و همچنين براى مردان در حال ضرورت- مانند مرض و طاقت نداشتن گرماى آفتاب يا سرما- نيز جايز است.
مسأله 270- كفّارۀ زير سايه رفتن در حال سير- چه به اختيار انجام داده باشد يا به اضطرار- يك گوسفند است، و اگر زير سايه رفتن در يك احرام تكرار شود، دادن يك كفّاره كفايت مىكند، مگر اين كه سبب سايه قرار دادن به حسب جنس مختلف باشد- مثل سايه گرفتن از آفتاب و از باران- كه در اين صورت احتياط واجب آن است كه براى هر سبب يك كفّاره بدهد.
بيرون آوردن خون از بدن- به حجامت و يا غير آن- به نظر مشهور فقها (اعلى اللّه مقامهم) بر محرم حرام است، ولى حرمت مورد اشكال است، و احتياط واجب در اجتناب است، خصوصا در غير حجامت، و اشكالى در جواز آن در صورت ضرورت يا از بين بردن اذيتى از بدن نيست، و بنابر اقوى كفّارهاى در اين عمل نيست، اگر چه احتياط مستحب كفّاره دادن به يك گوسفند است.
بر محرم حرام است كه ناخن خود- اگر چه بعض آن- را بگيرد، مگر اين كه از باقى ماندن ناخن به اذيّت باشد، كه در اين صورت قطع آن جايز است.
مسأله 271- كفّارۀ گرفتن هر ناخن يك مدّ از طعام- گندم، جو، برنج و مانند آن- است، و كفّارۀ گرفتن آن در صورت اذيّت شدن به بقاى آن، يك مشت از طعام است، و ثبوت كفّاره براى گرفتن بعض يك ناخن محلّ اشكال است.
و كفّارۀ گرفتن ناخنهاى دو دست و دو پا در يك مجلس، يك گوسفند، و كفّارۀ گرفتن ناخنهاى دست در يك مجلس و ناخنهاى پا در مجلس ديگر دو گوسفند است.
و ثبوت كفّاره در موارد ذكر شده، در صورتى است كه گرفتن ناخن با علم و عمد باشد، ولى در صورت جهل و يا فراموشى و يا اشتباه كفّارهاى بر شخص نيست.
مسأله 272- اگر محرم به استناد فتواى كسى كه فتوا به جواز ناخن گرفتن داده است، ناخن خود را بگيرد و موجب خون آمدن گردد، بنابر مشهور بين فقها (اعلى اللّه مقامهم) بر فتوادهنده واجب است يك گوسفند كفّاره دهد، و احتياط واجب آن است كه به نظر مشهور عمل شود.
مسأله 273- بنابر اقوى كندن- كشيدن- دندان بر محرم حرام نيست و كفّاره ندارد، اگر چه به حرمت و ثبوت كفّاره فتوا داده شده است.
مسأله 274- حمل- برداشتن- آنچه به نظر عرف سلاح شمرده مىشود، مانند شمشير و نيزه و تفنگ و غير آنها، بر محرم حرام است، ولى برداشتن تجهيزات دفاعى- مانند زره و سپر و مانند آن دو- بنابر اقوى جايز است.
مسأله 275- بودن سلاح در نزد محرم، در صورتى كه آن را با خود نداشته باشد- حملش نكند- مثل اين كه در اثاث و متاع خود گذاشته باشد، مانعى ندارد.
مسأله 276- برداشتن سلاح در اوقات اضطرارى- مانند ترس از دشمن يا دزد- جايز است.
مسأله 277- برداشتن سلاح حتى در غير ضرورت، بنابر اقوى كفّاره ندارد، ولى احتياط مستحب اين است كه يك گوسفند كفّاره براى آن داده شود.