مسأله 292ـ نخستین اعمال عمره و حج «احرام» است، و واجبات «احرام» سه چیز است: «نیّت»، «گفتن لبّیک» و «پوشیدن لباس احرام».
مسأله 293ـ شخصى که مى خواهد احرام ببندد واجب است قبلا لباسهایى را که پوشیدنش بر محرم حرام است از تن بیرون آورد، سپس دو جامه احرام را بر تن کند. یکى را (که ازار گویند) به صورت لنگ دور کمر ببندد، و دیگرى را مانند عبا بر دوش بیندازد (و آن را «رداء» گویند). این حکم مخصوص مردان است، و براى زنان پوشیدن دو جامه احرام، نه زیر لباسها و نه روى لباسها، لازم نیست. بلکه همان لباسها، لباس احرامشان محسوب مى شود.
مسأله 294ـ احتیاط واجب آن است که دو جامه احرام و طرز پوشیدن آن به همین شکلى که معمول است باشد; یعنى لنگ را طورى ببندد که لااقل از ناف تا زانو را بپوشاند، و رداء را روى شانه بیفکند، به طورى که بقیّه بدن را بپوشاند، ولى جنس و رنگ خاصّى در جامه احرام شرط نیست، امّا نباید دوخته باشد.
مسأله 295ـ احتیاط واجب آن است که پوشیدن دو جامه احرام قبل از نیّت و گفتن لبّیک باشد، و اگر بعد از لبّیک بپوشد، احتیاط آن است که لبّیک را دوباره بگوید.
مسأله 296ـ احتیاط واجب آن است که لنگ را به گردن گره نزند، و اگر از روى جهل یا فراموشى گره بزند احتیاط آن است که فوراً باز کند، ولى به احرامش ضررى نمى زند و چیزى بر او نیست (امّا گره زدن آن به دور کمر مانعى ندارد). و بهترین راه آن است که روى لنگ کمربند یا مانند آن ببندد تا کاملا راحت باشد; امّا گره زدن دو طرف رداء مانعى ندارد. همچنین بستن آن به وسیله سنجاق، یا گذاشتن سنگى در یک طرف حوله و بستن آن با یک قطعه کش یا نخ به طرف دیگر (آن گونه که در میان بعضى از حجّاج معمول است) نیز مانعى ندارد; هر چند ترک این امور بهتر است.
مسأله 297ـ احتیاط واجب آن است که در حال اختیار به یک جامه بلند، که مقدارى از آن را لنگ و مقدارى را رداء قرار مى دهند، اکتفا نکنند; بلکه باید دو جامه جداگانه باشد.
مسأله 298ـ احتیاط واجب آن است که در پوشیدن جامه احرام قصد قربت و جلب رضاى الهى داشته باشد، و احتیاط مستحب آن است که به هنگام بیرون آوردن جامه دوخته هم قصد قربت داشته باشد.
مسأله 299ـ تمام چیزهایى که در لباس نمازگزار شرط است در دو جامه احرام نیز شرط مى باشد; بنابراین لباسهاى احرام باید پاک باشد، و از اجزاى حیوان حرام گوشت، یا ابریشم خالص، و زربفت نباشد. (در این حکم، بنابر احتیاط واجب، فرقى میان زن و مرد نیست، هر چند در نماز در مورد پارچه ابریشم و زربفت میان زن و مرد تفاوت است).
مسأله 300ـ در مواردى که نجس بودن لباس نماز گزار بخشوده شده، در لباس احرام نیز بخشوده شده است.
مسأله 301ـ إزار (لُنگ) باید بدن نما نباشد، و احتیاط واجب آن است که رداء نیز چنین نباشد.
مسأله 302ـ احتیاط واجب آن است که جامه احرام از پوست نباشد.
مسأله 303ـ احتیاط واجب آن است که جامه احرام منسوج و بافتنى نباشد، و چیزهایى مانند نمد کافى نیست.
مسأله 304ـ واجب نیست همیشه لباس احرام را به تن داشته باشد; بلکه مى تواند براى شستن، یا عوض کردن، یا حمّام رفتن، یا مقصود دیگرى، موقّتاً آن را از تن درآورد.
مسأله 305ـ هرگاه لباس احرام نجس شود باید آن را بشوید، و اگر میسّر نبود هر وقت ممکن شد اقدام به تطهیر آن مى کند. (و اگر رداء نجس شود مى تواند موقّتاً آن را بردارد) و احتیاط آن است که اگر بدن نیز در حال احرام نجس شود، مبادرت به تطهیر آن کند.
مسأله 306ـ اگر جامه احرام یا بدن را تطهیر نکند کفّاره ندارد.
مسأله 307ـ هرگاه محرم جامه احرام را بنا بر عللى عوض کرده، بهتر است هنگامى که وارد مکّه مى شود، براى طواف همان جامه اى را که در آن محرم شده، بپوشد.
مسأله 308ـ اگر از روى نادانى یا فراموشى در حالى که پیراهن یا لباسهاى معمولى دیگر در تن دارد احرام ببندد، احرام او صحیح است; ولى باید فوراً آن لباس را از تن بیرون آورد، و فقط لباس احرام بپوشد، و اگر این کار از روى علم و عمد باشد، احتیاط آن است که در این صورت بعد از بیرون آوردن آن لباس و پوشیدن لباس احرام، دوباره نیّت کند و لبّیک بگوید.
مسأله 309ـ هرگاه بعد از احرام به خاطر ندانستن مسأله یا فراموشى، پیراهن به تن کند احرامش صحیح است; ولى باید آن را از طرف پایین در آورد، و اگر ممکن نشد، باید آن را بشکافد و بیرون آورد.
مسأله 310ـ هرگاه بیمار باشد و نتواند لباس معمولى خود را در میقات از تن در آورد، کافى است نیّت احرام کند و لبّیک بگوید، و در صورت امکان لباسهاى معمولى را موّقتاً در آورد و لباس احرام بپوشد و محرم شود، و بعداً اگر ناچار است لباس معمولى خود را به تن کند، و اگر در میقات این کار ممکن نشد، و بعداً حال او براى پوشیدن لباس احرام مساعد شد، احتیاط واجب آن است که اگر توانایى دارد به میقات برگردد، و مجدّداً احرام ببندد، و اگر بازگشت به میقات میّسر نبود، از همان جا لباس را عوض مى کند، و تجدید احرام لازم نیست.
مسأله 311ـ پوشیدن بیش از دو جامه (مثلا دو حوله) براى احرام جهت جلوگیرى از سرما یا گرما یا غیر آن، اشکالى ندارد.
مسأله 312ـ هرگاه محرم بر اثر سردى هوا، یا علّت دیگر، ناچار شود لباس دوخته بپوشد، این کار اشکالى ندارد، ولى اگر ممکن است، لباس دوخته را پایین و بالا کند و بر دوش بیندازد، و دست در آستین آن نکند، و احتیاط آن است که آن را پشت و رو نیز بنماید، و اگر اضطرار به پوشیدن لباس دوخته به این نوع پوشش رفع نمى شود، مى تواند به طور معمولى لباس بپوشد.
مسأله 313ـ نیّت احرام چنین است که قصد مى کند امورى را که بعداً به آن اشاره مى شود بر خود حرام بشمرد، و به دنبال آن به اعمال عمره یا حج بپردازد، و کافى است با در نظر گرفتن این معنى، به زبان، یا در قلبش بگوید: «احرام مى بندم براى عمره تمتّع از حجّ واجب (یا مستحب) براى خودم (یا براى کسى که از طرف او نیابت دارم) قربة الى الله» و منظورش از «احرام مى بندم» بناگذارى بر تحریم کارهاى مزبور بر خویش است، و در احرام حج مى گوید: «احرام مى بندم براى حجّ واجب قربة الى الله»و در عمره مفرده مى گوید: «احرام مى بندم براى عمره مفرده قربة الى الله».
مسأله 314ـ لازم نیست نیّت را بر زبان جارى کند، بلکه کافى است چنین قصدى در دل او باشد، ولى بهتر است علاوه بر قصد باطنى، بر زبان نیز جارى سازد.
مسأله 315ـ مستحبّ است ولىِّ طفلِ غیر ممیّز، یا هر کسى که عهده دار کارهاى کودک است او را محرم کند، و لباس احرام بر وى بپوشاند، و از طرف او نیّت کند; یعنى به هنگام عمره تمتّع بگوید: «این طفل را محرم مى کنم به عمره تمتّع قربة الى الله» و به هنگام حجّ تمتّع بگوید: «این طفل را محرم مى کنم براى حجّ تمتّع قربة الى الله»، و در صورت امکان او را وادار کند که لبّیک بگوید، و اگر توانایى ندارد خودش از طرف او لَبّیک بگوید; امّا اگر ولىّ مى ترسد که نتواند وظائف مربوط به کودک را بدرستى انجام دهد، بهتر است از محرم کردن وى صرفنظر کند.
مسأله 316ـ منظور از قصد قربت، قصد جلب رضاى خدا و قرب به ذات پاک اوست، و باید در همان حال، قصد انجام مناسک عمره یا حج را داشته باشد، و بهتر است از همان اوّل تعیین کند که قصد عمره دارد، یا حج، و منظورش مثلا «حجّة الاسلام» است (یعنى حجّ واجب به خاطر استطاعت) یا «حجّ مستحب»، یا «حجّ نذرى» یا «نیابت»، ولى اگر از اوّل نیّت احرام کند به این قصد که نوع عمل را بعداً تعیین نماید، نیز مانعى ندارد. (ولى احتیاط واجب آن است که قصد نیابت را از اوّل تعیین کند).
مسأله 317ـ عمره و حج و اجزاء آن از عبادات است، و باید با نیّت خالص براى اطاعت خداوند تعالى بجا آورد.
مسأله 318ـ اگر عمره تمتّع را به سبب ریا، یا غیر آن، باطل کند، احتیاط واجب آن است که حجّ اِفراد بجا آورد، و پس از آن عمره مفرده انجام دهد، و در سال دیگر حج را اعاده نماید، مگر این که بتواند عمره را اعاده کند.
مسأله 319ـ اگر حج را به نیّت خالص بجا نیاورد، و آن را به ریا و مانند آن باطل کند، باید سال آینده عمره و حج را اعاده نماید.
مسأله 320ـ اگر بعضى از ارکان عمره یا حج را به قصد ریا انجام دهد، و آن را باطل کند، و نتواند جبران نماید، باید طبق آنچه در دو مسأله بالا گفته شد عمل نماید، ولى اگر محلّ جبران باقى است و جبران کند، عملش صحیح است; هر چند گناه کرده است.
مسأله 321ـ اگر بر اثر ندانستن مسأله، یا جهت دیگرى، بجاى نیّت عمره تمتّع، حجّ تمتّع را قصد کند، و در نظرش این باشد که همان عملى که همه مردم انجام مى دهند او هم بجا آورد، ولى خیال کرده جزء اوّل از دو جزء اعمال حج، حجّ تمتّع نام دارد، بدین جهت نیّت حجّ تمتّع کرده، عمل او صحیح است و عمره تمتّع محسوب مى شود، و بهتر آن است که نیّت را تجدید کند.
مسأله 322ـ اگر بر اثر جهل به مسأله، یا جهت دیگرى، گمان کند که حجّ تمتّع بر عمره تمتّع مقدّم است، و به هنگام احرام، نیّت حجّ تمتّع کند، و قصد داشته باشد پس از احرام به عرفات و مشعر برود و مناسک حجّ تمتّع را انجام دهد، سپس عمره را بجا آورد، بنابر احتیاط واجب احرام او باطل است، و باید در میقات دوباره محرم شود، و اگر از میقات عبور کرده، باید در صورت امکان به میقات برگردد و در آنجا محرم شود، و اگر امکان بازگشت به میقات نیست، از همانجا که هست محرم مى شود، و اگر وارد حرم شده و توجّه به مسأله پیدا کرده، باید در صورت امکان از حرم خارج شود و محرم گردد، و گرنه در همانجا احرام مى بندد، و اعمال او صحیح است.
مسأله 323ـ اگر زن در میقات حائض باشد، و یقین کند که نمى تواند عمره تمتّع را در وقت خود انجام دهد، باید نیّت حجّ اِفراد کند، و براى حجّ اِفراد محرم شود، ولى اگر بعد از آن فهمید اشتباه کرده، در صورتى که براى حجّة الاسلام محرم شده، احرام او باطل است، و باید براى عمرهّ تمتّع مجدّداً محرم شود، ولى بهتر است زن در چنین مواردى در موقع احرام، نیّت کند احرامى را که بر او واجب است انجام دهد، تا مشکلى براى او پیش نیاید.
مسأله 324ـ هرگاه در موقع نیّت احرام قصد شکستن بعضى از محرّمات را داشته باشد (مثل این که در همان موقع در حال سفر باشد، و بدون ضرورت زیر سقف اتومبیل یا هواپیما قرار گیرد) براى احرام او خالى از اشکال نیست، و اگر در آغاز نیّت ترک همه را داشته، ولى پس از احرام نیّت او عوض شود، یا بعضى از آن اعمال را مرتکب گردد، ضررى به احرام او نمى زند; هر چند در مواردى باید کفّاره دهد.
مسأله 325ـ دانستن امورى که بر محرم حرام است به طور مشروح لازم نیست; بلکه کافى است به طور اجمال نیّت ترک همه را داشته باشد.
مسأله 326ـ واجب است هنگام احرام «لبّیکهاى چهارگانه» را به عربى صحیح بگوید، و احتیاط واجب آن است که بصورت زیر باشد: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ، اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ، لا شَریکَ لَکَ»
یعنى خداوندا! اجابت (و اطاعت) مى کنم دعوت تو را، و دگر بار هم اجابت مى کنم تو را، همتایى براى تو نیست، اجابت مى کنم تو را، ستایش تنها تو را سزاوار است، و نعمت و ملک از آن تو است، هیچ همتایى ندارى!».
مسأله 327ـ احتیاط واجب آن است از افزودن لبّیک پنجم و عبارات دیگر خوددارى شود; مگر آنچه در مستحبّات خواهد آمد.
مسأله 328ـ واجب است لبّیکهاى چهارگانه فوق را، همانند تکبیرة الاحرام نماز، به طور صحیح اداء کند.
مسأله 329ـ در صورتى که زائر نتواند این عبارات را با عربى صحیح ادا کند، باید آن را یاد بگیرد، و اگر نتواند، یا وقت نباشد، کافى است دیگرى شمرده شمرده براى او بخواند و او تکرار نماید، و چنانچه قادر بر تلفّظ صحیح نباشد، احتیاط آن است آنچه را مى تواند بخواند، و ترجمه آن را نیز بگوید.
مسأله 330ـ شخص گنگ بجاى گفتن «لبّیک» با دست خود اشاره مى کند، و زبان خود را طبق معمول حرکت مى دهد، و بهتر است علاوه بر این، کسى به نیابت از او نیز لبّیک بگوید، ولى واجب نیست.
مسأله 331ـ کودکان نیز مى توانند براى عمره یا حج مُحرم شوند، و چنانچه خودشان تمیز بدهند «لبّیک» را همراه با نیّت مى گویند، و اگر غیر ممیّز باشند کسى از طرف آنها نیّت مى کند و لبّیک مى گوید، و هرگاه کسى در میقات بیهوش باشد، از طرف او نیز مى توان نیّت کرد و لبّیک گفت.
مسأله 332ـ در احرام فقط یک بار لبّیک گفتن (به صورتى که گفته شد) واجب است، و بعد از آن، مستحبّ است آن را در حالات مختلف به مقدار امکان تکرار کند; یعنى در موقع سوار شدن بر مرکب و پیاده شدن، و گذشتن از پستیها و بلندیها، و پس از خواب، و بعد از نمازها تکرار مى نماید، و بهتر است مردان صداى خود را به لبّیک بلند کنند.
مسأله 333ـ در احرام عمره تمتّع واجب است مُحرم هنگامى که خانه هاى مکّه را مشاهده کرد «لبّیک» را قطع کند، و در احرام حج به هنگام ظهر روز عرفه، و در عمره مفرده واجب است هنگام مشاهده کعبه اگر از مکّه براى احرام به خارج رفته است، و هنگام داخل شدن به منطقه حرم اگر از خارج مکّه به سوى آن مى آید، لبّیک را قطع کند.
مسأله 334ـ هرگاه محرم «لبّیک» واجب را، چه عمداً و چه بر اثر عذر، نگفته باشد، محرّمات احرام بر او حرام نمى شود، و اگر چیزى از محرّمات احرام که کفّاره دارد انجام دهد، کفّاره بر او واجب نمى شود. همچنین اگر «لبّیک» اوّل را با ریا باطل کند.
مسأله 335ـ پیش از گفتن «لبّیک» اعمالى که بر محرم حرام است، بر او حرام نمى شود; هر چند نیّت احرام کرده، و لباس احرام را نیز پوشیده باشد. بنابراین، اگر قبل از گفتن لبّیک چیزى از آنها را بجا آورد کفّاره اى ندارد، و در حقیقت «لبّیک» مانند «اللّه اکبر» اوّل نماز است، که تا آن را نگوید وارد نماز نمى شود، و هرگاه شک کند که «لبّیک» گفته یا نه؟ باز هم چیزى بر او حرام نمى شود.
مسأله 336ـ هرگاه در میقات باشد و شک کند لبّیک گفته، یا نه باید لبّیک را بگوید، و اگر از میقات گذشته، احتیاط آن است اگر مى تواند بازگردد و لبّیک را بگوید، و اگر نمى تواند، در همانجا بگوید، و اگر لبّیک گفته، امّا نمى داند صحیح گفته یا نه؟ بنابر درست گفتن مى گذارد، و احرامش صحیح است.
مسأله 337ـ اگر لبّیک را فراموش کند، یا به خاطر ندانستن مسأله آن را نگوید، واجب است در صورت امکان به میقات برگردد و احرام ببندد و لبّیک بگوید، و اگر نتواند برگردد، و هنوز داخل حرم نشده، همانجا لبّیک مى گوید، و اگر داخل حرم شده، واجب است به خارج حرم بازگردد، و در آنجا احرام ببندد و لبّیک بگوید، و چنانچه نمى تواند بازگردد، همانجا محرم مى شود و لبّیک مى گوید، و اگر بعد از اتمام حج یا عمره یادش بیاید، عمل او صحیح است.
مسأله 338ـ جایز نیست لبّیک واجب را از میقات تأخیر بیندازد، و اگر عمداً تأخیر بیندازد، باید به وظیفه کسى که بدون احرام از میقات عبور کرده عمل کند; یعنى اگر مى تواند بازگردد.
مسأله 339ـ اگر پس از گفتن لبّیک واجب در میقات، شک کند که نیّت حجّ تمتّع کرده، یا نیّت عمره تمتّع، بنا مى گذارد که نیّت عمره تمتّع کرده، و عمره اش صحیح است. همچنین اگر بعد از گفتن لبّیک در روز هشتم ذى الحجّه، که باید براى حجّ تمتّع تلبیه بگوید، فراموش کند که براى حجّ لبیک گفته، یا براى عمره، بنا مى گذارد که براى حجّ تمتّع گفته، و حجّ او صحیح است، ولى احتیاط مستحب آن است که دوباره لبّیک بگوید.