پوشيدن دو جامه احرام ، و واجب است كه يكي از آنها از ناف تا زانو را بپوشاند كه آن را لنگ گويند، و ديگري بايد بر دوش انداخته شود، و بقدري باشد كه شانهها را بپوشاند و آن را ردا گويند، و احتياط لازم آن است كه پيش از نيت و گفتن تلبيههاي واجب، لباس دوخته را درآورد، و لباس احرام را بپوشد و بعد نيت كند، و احتياط مستحب آن است كه زنها نيز اين دو جامه را بپوشند، و درآوردن لباس دوخته بر آنها واجب نيست، و جايز است بانوان بعد از احرام، دو جامه احرام را بيرون بياورند، و با لباس خودشان باشند، و بهتر آن است كه در حال سعي و طواف دو جامه احرام را در برداشته باشند.
مسأله 33. احرام بايد در لباسي باشد كه نماز خواندن در آن صحيح باشد، پس اگر لباس احرام حرير (ابريشم) خالص باشد، يا از اجزاي حيوان حرام گوشت، يا نجس باشد به نجاستي كه در حال نماز از آن عفو نشده يا غصبي باشد، احرام در آن صحيح نيست، ولي اگر لباس احرام به نجاستي كه نماز خواندن با آن صحيح است نجس باشد، مثل خون زخم و جراحت و دمل ضرر ندارد.
مسأله 34. بايد پارچهاي كه از ناف تا زانو را ميپوشاند، بقدري نازك نباشد كه پوست بدن از زير آن نمايان باشد، و احوط در پارچهاي كه بدوش انداخته ميشود نيز اين است، كه به حدي كه گفته شد نازك نباشد.
مسأله 35. اگر لباس احرام در بعض حالات احرام نجس شود، احتياط مستحبّ آن است كه آن را عوض كند و يا تطهير نمايد، بلكه احوط و اولي آن است كه اگر محرم بدنش نجس شود نجاست را از آن زايل كند.
مسأله 36. جامه احرام زن نيز مثل جامه احرام مرد، بايد از ابريشم خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه ساير لباسهاي او نيز از ابريشم خالص نباشد.
مسأله 37. احتياط واجب آن است كه لباس احرام بافتني باشد، چه محرم مرد باشد و چه زن، و از پوست يا مثل نمد ماليده نباشد، و هم چنين از اجناس جديد مثل پلاستيك و نايلون و امثال آن اگر بافته نيستند، نباشد.
از واجبات احرام نيت است، يعني قصد كند كه احرام ميبندم براي عمره تمتع حجة الاسلام به جهت اطاعت فرمان خداوند عالم. و معناي احرام بستن، آن است كه براي توجه به مكه، و بجا آوردن اعمال حج و عمره، برخود قرار دهد و ملتزم شود كارهائي را كه در عمره تمتع بر او حرام است ترك نمايد، و مستحب است كه نيت احرام را به زبان بياورد چنانچه گذشت.
گفتن چهار تلبيه است بعد از نيت، و صورت آن اين است كه بگويد: «بَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ»،
و بنابر احتياط واجب جمله ذيل نيز گفته شود. «إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لاشَريكَ لَكَ».
و بهتر، اضافه يك «لَبَّيْكَ» ديگر است بعد از «لا شَرِيكَ لَكَ»، و واجب است كه اين عبارت را به عربي صحيح بگويد، و احوط و اولي كسر همزه اِنَّ و فتح كاف الملك است، و واجب است كسي كه اين عبارت را نميداند به طور صحيح آن را ياد بگيرد، يا كسي به او در وقت گفتن تلقين كند، و اگر ممكن نشد، به هر صورت كه ميتواند بگويد، و ترجمهاش را به فارسي يا زبان ديگر بگويد، و نايب هم بگيرد رجاءاً كه از طرف او بطور صحيح بگويد.
مسأله 38. مكرر گفتن اين چهار تلبيه مستحب است، و بيش از يك مرتبه گفتن آن واجب نيست.
مسأله 39. شخص محرم تا محل نشده جايز نيست لباس دوخته بپوشد، ولي بيرون آوردن لباس احرام براي او در صورتي كه ناظر محترم نباشد جايز است.
مسأله 40. هر گاه پوشيدن لباس احرام را فراموش نمايد، و پيش از آن كه مشغول طواف شود، بخاطرش بيايد، احوط آن است كه به ميقات برگردد، و لباس احرام را بپوشد، و تلبيه را هم رجاءاً بگويد، و اگر برگشتن به ميقات ممكن نباشد، هر مقدار ممكن است برگردد، و در آنجا بپوشد، و اگر برگشتن اصلا ممكن نشود، هر جا به خاطرش آمد همانجا لباس احرام بپوشد، و تلبِيَه را بنحوي كه ذكر شد بگويد، و اگر با تمكن برنگشت، و هر جا يادش آمد لباس احرام پوشيد، احرام او صحيح است علي الظاهر، گرچه خلاف احتياط است.
مسأله 41. معلوم شد كه احرام اين است كه شخص ملتزم شود، و بر خود قرار دهد، ترك كارهائي را كه در حال احرام حرام است. پس لازم است آن كارها را، پيش از نيت احرام بطور اجمال بشناسد، تا در موقع نيت، ترك آنها را بر خود قرار دهد، و كفايت ميكند كه در نظر داشته باشد ترك محرماتي كه در مناسك نوشته شده، و لازم نيست كه بطور تفصيل در وقت احرام آن كارها در نظرش باشد.