ميقاتهاى احرام عمره تمتع: چنانكه سابقا گذشت وقت عمره تمتع در ماههاى حج مىباشد كه از روز اوّل شوال تا روز نهم ذيحجه امتداد دارد. و امّا از نظر مكان، هر كس بخواهد عمره تمتع را بجاى آورد، بايد از يكى از ميقاتهاى مشخصى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلم معيّن نمودهاند احرام ببندد، و اين ميقاتها عبارتند از:
و آن منطقهاى است به اسم «ذو الحليفه» و در نزديكى مدينه منوره است، و در حدود 9 كيلومتر از آن فاصله دارد، و نيز دورترين ميقات از مكّه مكرمه شمرده مىشود. ظاهرا مسجد مذكور، در منطقهاى است كه نقطه آغاز اين ميقات شمرده مىشود، و اين ميقات تا بيداء به فاصله يك ميل امتداد دارد و احرام از هر قسمت اين منطقه جايز است، گرچه احرام از بيداء بهتر مىباشد.
به عبارت ديگر محدوده طولى اين ميقات از نظر شرعى مشخص است، و آن از مسجد مذكور تا بيداء به فاصله يك مايل (حدود چهار هزار متر) مىباشد؛ ولى از لحاظ عرضى محدوده آن نامشخص است. البته احرام بستن در قسمت سمت راست و چپ مسجد- چه دور و چه نزديك- جايز مىباشد.
و آن داراى سه بخش مىباشد:
1- بريد البعث.
2- مسلخ.
3- بريد اوطاس.
مسأله 203- احرام بستن در هر يك از اين سه محل جايز است.
«ذات عرق» و «غمرة» در واقع داخل اين مناطق مىباشند، بنابراين در اين دو جا نيز احرام بستن جايز است. اگر شناخت اين مناطق مشكل باشد، بايد به اهل خبره منطقه رجوع شود.
و آن دهى است بين مكه مكرّمه و مدينه منوّره، كه ميقات اهل شام مىباشد. اگر كسى از روى غفلت و يا نادانى، از مسجد شجره احرام نبسته و از آن گذشته و به جحفه برسد، جايز است كه از آنجا احرام ببندد و واجب نيست براى بستن احرام به مسجد شجره برگردد هر چند اين كار برايش ممكن باشد. بلكه بعيد نيست حتى كسى كه عمدا و با توجه، بستن احرام از ميقات سابق را ترك كرده است، جايز باشد كه از جحفه احرام ببندد، ولى در اين صورت برگشتن به ميقات سابق و احرام بستن از آنجا در صورت امكان بنابر احتياط نبايد ترك شود.
و آن نام كوهى است از كوههاى تهامه، و گفته مىشود كه از مكّه حدود نود و چهار كيلومتر فاصله دارد.
مىگويند كه روى كوهى مشرف به عرفات واقع شده است، و از مكه مكرمه حدود 90 كيلومتر فاصله دارد. و ممكن است كه «قرن المنازل» نام آن منطقه باشد نه فقط نام آن كوه.
و در هر صورت جايز است از نقطه برابر كوه در مسير عمومى كه در آن مسجدى بنا شده است، احرام بسته شود.
مسأله 204- هرگاه دو ميقات در راه مكه پيش رو باشند كه يكى از آنها جلوتر از ديگرى باشد- چنانكه در راه مدينه منوره به مكه مكرمه دو ميقات ذو الحليفه و جحفه مىباشند- مكلف نمىتواند از ميقات اوّل عبور نموده و در ميقات دوّم احرام ببندد؛ و اگر از ميقات اوّل بدون احرام گذشته و در ميقات دوم محرم شود، احرامش صحيح است ولى گناه كرده است. البته بيمار و نيز كسى كه ضعف دارد و امثال آن دو كه احرام بستن از ميقات اوّل بر آنها مشقّت و سخت است، از اين حكم مستثنى مىباشند.
مسأله 205- احرام بستن از برابر مسجد شجره تا بيداء، به فاصله يك مايل از جهت طولى، صحيح مىباشد. برابرى عرفى هنگامى صدق مىكند كه مسافر به نقطهاى برسد كه اگر در آنجا به سوى مكه مكرمه رو كند، ميقات در طرف راست يا چپ او قرار گيرد. و نيز تفاوتى بين دورى و نزديكى عرفى در برابرى نيست، و لذا كسى كه از ذو الحليفه مىگذرد، مىتواند مسجد شجره را در طرف راست يا چپ خود قرار داده، از آنجا احرام ببندد.
مسأله 206- بنابر اظهر احرام بستن از محاذى ميقاتهاى ديگر نيز كافى است.
مسأله 207- اگر مكلف به نقطه محاذى ميقاتى برسد، جايز است از آنجا احرام نبسته و تا ميقات ديگر عقب انداخته و از آنجا احرام ببندد.
مسأله 208- اگر مكلف در راه مكّه، با دو ميقات، محاذى گردد، آيا مىتواند احرام بستن خود را از محاذى ميقات اوّل به محاذى ميقات دوّم به تأخير بيندازد؟
جواب: گرچه از لحاظ نظرى، بعيد نيست اين كار جايز باشد، ولى بنابر احتياط وجوبى نبايد تأخير انداخت.
مسأله 209- واجب است مكلّف مطمئن شود كه به يكى از ميقاتها و يا محاذى آن رسيده است تا بتواند احرام ببندد. و اين مطلب از طريق علم و اطمينان و يا حجّت شرعى بدست مىآيد، و اگر شك در رسيدن به ميقات يا محاذى آن داشته باشد، نمىتواند احرام ببندد، و اگر تحصيل علم ممكن نشد، مكلف مىتواند به يكى از دو روش زير، از صحت احرام خود مطمئن گردد:
اوّل- از نقطهاى كه مىداند قبل از ميقات بوده و يا مردّد است بين اينكه قبل از ميقات و يا محاذى آن باشد، با نذر احرام ببندد.
دوّم- دو جامه احرام را پوشيده و از اوّلين نقطهاى كه احتمال مىدهد ميقات و يا محاذى آن باشد، به اميد درك واقع شروع به تلبيه نمايد، و تا آخرين نقطهاى كه مىداند با گذشتن از آن از ميقات خارج مىشود، اين كار را ادامه دهد.
مسأله 210- اگر مكلّف به نقطهاى برسد كه نداند قبل و يا بعد از ميقات است، چنانچه نتواند صحّت احرامش را به يكى از دو روش
مذكور احراز نمايد، وظيفهاش اين است كه از همان نقطهاى كه در آن قرار دارد با نذر احرام ببندد.
مسأله 211- احرام بستن پيش از ميقات بدون نذر صحيح نيست.
بنابراين اگر از نقطهاى قبل از ميقات، نذر احرام كند، نذرش منعقد مىشود و اگر احرام ببندد احرامش صحيح است، احرام بستن بعد از ميقات حتى با نذر هم صحيح نيست. البته كسى كه در محلى زندگى مىكند كه در فاصله كمتر از ميقات به مكه مىباشد، مىتواند از همان محل زندگىاش احرام ببندد، و لازم نيست به يكى از ميقاتها برگردد، گرچه اين امر براى وى جايز مىباشد.
مسأله 212- مراد از كم بودن فاصله از ميقات به مكه، معناى نسبى آن است، به اين معنى كه هرگاه شخصى منزلش به مكه نسبت به ميقات تنها از يك طرف نزديكتر باشد، مىتواند از همان منزل خود احرام ببندد، گرچه اين نزديكى به مكه از تمام جهات و اطراف نباشد.
مسأله 213- حكم مذكور به اهل آن منطقه اختصاص ندارد بلكه شامل شخص مقيم در آنجا نيز مىشود، گرچه عنوان اهل آن محل بر وى صدق نكند.
مسأله 214- ساكنين و اهل مكه مكرمه نمىتوانند براى عمره تمتع از مكه محرم شوند.
مسأله 215- حجّاجى كه از راه زمينى، از طرف طائف به مكه مىروند، از قرن المنازل احرام مىبندند، و قبلا گفته شد كه احتمال مىرود قرن المنازل نام آن منطقه باشد، و بنابراين شامل راه آنجا نيز مىگردد، نه اينكه نام كوهى باشد كه مشرف به عرفات است. بهر حال مىتوان از مسجدى كه در مسير راه آنجا ساخته شده است احرام بست، چون يا جزء ميقات است و يا محاذى آن مىباشد.
و امّا حجّاجى كه از طريق مدينه از راه زمينى به مكه مىروند، همچنانكه مىتوانند از مسجد شجره يا محاذى آن احرام ببندند، از مدينه با نذر مىتوانند محرم شوند.
مسأله 216- حجّاجى كه از راه هوايى از طريق جدّه به مكه وارد مىشوند، نمىتوانند از جدّه احرام ببندد چون نه از ميقاتها شمرده مىشود و نه مىتوان اطمينان يافت كه از محاذى ميقات است؛ و در اين صورت اگر رفتن به ميقات و احرام بستن از آنجا براى آنها ممكن باشد، واجب است اين كار را انجام دهند، و اگر اين كار به دليل كمبود وقت و يا جلوگيرى حكومت و يا به هر علّت ديگرى براى آنان ممكن نبود، بايد از جدّه با نذر احرام ببندند، و احرامشان صحيح است و واجب نيست احرام را در نزديكترين نقطه خارج از حرم تجديد نمايند.
در اينجا چند صورت متصور است:
صورت اوّل- مسافر از ابتدا در وطن خودش مىداند كه پس از رسيدن به جدّه، به مدينه منوره مشرّف شده و سپس به سوى مكّه بازخواهدگشت، كه در اين فرض، از مسجد شجره و يا محاذى آن احرام مىبندد.
صورت دوّم- مكلف مىداند پس از رسيدن به جده، به مدينه نمىرود ولى مطمئن است مىتواند به يكى از ميقاتها مانند جحفه يا قرن المنازل برود و از آنجا احرام ببندد، در اين صورت وى مىتواند در فرودگاه وطن خود احرام را نذر نموده، و يا ميانه راه در داخل هواپيما قبل از رسيدن به ميقات با نذر احرام ببندد، و نيز مىتواند پس از رسيدن به جده به يكى از ميقاتها رفته و از آنجا احرام ببندد.
صورت سوّم- مكلف بدون اينكه با نذر احرام ببندد- چه در فرودگاه وطن خود و چه در وسط راه پيش از رسيدن به ميقات- به جدّه برسد، و در آنجا معلوم شود كه رفتن به ميقات به هر دليلى مانند كمبود وقت و يا جلوگيرى حكومت و يا هر علّت ديگر ممكن نيست، در اين صورت لازم است با نذر از جدّه احرام ببندد، و اين احرامش صحيح است.
صورت چهارم- اگر مسافر مىداند كه پس از رسيدن به جدّه، براى وى به هر دليلى امكان رفتن به ميقات و احرام بستن از آنجا ميسّر نخواهد بود، در اين صورت واجب است كه با نذر از فرودگاه وطنش يا در داخل هواپيما در ميانه راه و قبل از رسيدن به ميقات احرام ببندد. احرام بستن با نذر از جدّه وظيفه مضطر است؛ بنابراين تا هنگامى كه مكلّف بتواند از ميقات و يا با نذر قبل از ميقات احرام ببندد، نوبت به آن نمىرسد. البته، اگر از روى غفلت و نادانى وظيفهاش را انجام نداده و به جدّه برسد و در عين حال نتواند به ميقات بازگردد، وظيفهاش اين است كه با نذر از جده احرام ببندد، و احرامش صحيح است.
مسأله 217- اگر شخصى با علم به اينكه پس از رسيدن به جده امكان بازگشت به ميقات و احرام بستن از آنجا را ندارد و عمدا احرام بستن با نذر از فرودگاه وطنش و يا در ميانه راه در داخل هواپيما ترك نمايد، آيا احرام بستن با نذر از جدّه براى وى صحيح است؟
جواب: در اين صورت صحّت احرام وى بعيد نيست، گرچه از جهت ترك احرام با نذر قبل از ميقات، معصيت نموده است.
مسأله 218- اگر مسافرى بداند پس از رسيدن به جدّه مىتواند به يكى از ميقاتها بازگشته و از آنجا احرام ببندد، و با وجود اين، از فرودگاه وطنش و يا در ميانه راه، قبل از ميقات با نذر احرام ببندد؛ در اين صورت گرچه احرامش صحيح مىباشد، ولى وى به دليل سوار شدن به هواپيما، با اختيار و التفات، خودش را ناگزير به زير سايه مىبرد كه بر محرم حرام مىباشد، آيا اين كار در اين صورت براى وى جايز است؟
جواب: اگر محرم، زن باشد براى وى اشكال ندارد. و اگر محرم مرد باشد و به علت تنگى وقت، بيم دارد كه احرام به تأخير بيفتد، احرام مىبندد و كفاره زير سايه رفتن را مىپردازد. در اين صورت چيزى بر عهده او نيست ولى اگر وقت تنگ نباشد- چنانكه فرض مسأله است- و مكلّف اين كار را بدون هيچ عذرى انجام دهد، اگر بعد از احرام بستن درحالىكه مىتوانست زير سايه نرود، با وجود اين عمدا و با التفات به مسأله، با اختيار خود و بدون اضطرار سوار هواپيما شود، مقصر و گناهكار شمرده مىشود، گرچه ضررى به حجّش نمىرسد. و هرگاه پس از احرام بستن، ناچار شود كه زير سايه رفته و سوار هواپيما شود و نمىتواند بدون آن به مكه مسافرت نمايد، مقصّر نبوده و گناهى نكرده و تنها بايد كفاره زير سايه رفتن را بپردازد.
مسأله 219- مسافرى كه مستقيما به مدينه منوره وارد مىشود، آيا جايز است در حالى كه او در مدينه است، احرام از جدّه را نذر نمايد و بدون احرام به جدّه مسافرت كند و در آنجا احرام بسته و راهى مكه شود؟
جواب: جايز نيست؛ و امّا اينكه احرام بستن را تا رسيدن به جده به تأخير انداخته و از آنجا با نذر محرم شود، در صورتى كه احرام بستن از ميقات برايش ممكن باشد، جايز نيست.
مسأله 220- احرام بستن پيش از ميقات بجز دو حالت جايز نيست:
اوّل: آنكه احرام بستن قبل از ميقات را نذر كرده باشد، و سپس از آنجا محرم گردد، كه در اين صورت احرامش صحيح مىباشد، گرچه احرام بستن از يكى از ميقاتها برايش ممكن باشد، و نيز هنگام عبور از ميقات و يا محاذى آن تجديد احرام برايش واجب نيست، و در اين حكم احرام عمره تمتع يا عمره مفرده و يا حج افراد با هم تفاوتى ندارد.
دوّم: آنكه مكلّف بيم آن دارد كه اگر احرام را تا ميقات به تأخير بيندازد، عمره رجب را درك نكند، در اين صورت جايز است قبل از رسيدن به ميقات، به نيّت عمره مفرده در ماه رجب احرام ببندد، و بدين ترتيب براى وى عمره رجب به حساب مىآيد، گرچه بقيه اعمال آن در ماه شعبان انجام شود.
مسأله 221- اگر مكلّف از ميقات و يا از برابر آن گذشته و عمدا احرام نبندد و از آن رد شود، چنانچه بازگشتن به ميقات و يا از برابر آن براى وى ممكن باشد، واجب است برگشته و از آنجا احرام ببندد و احرام او صحيح است، امّا اگر بازگشت ممكن نباشد، آيا كفايت مىكند كه از حرم بيرون رفته و تا جايى كه مىتواند از آن دور شود و از آنجا احرام ببندد، و يا اگر خروج از حرم ممكن نباشد، از جاى خود محرم شود؟
جواب: اظهر اين است كه كفايت مىكند. و همچنين اگر پيش از رسيدن به حرم پشيمان شود، كه بايد به يكى از ميقاتها و يا به نقطه برابر آن مراجعت نموده و از آنجا احرام ببندد. و اگر مراجعت براى وى ممكن نباشد تا آنجا كه مىتواند از جاى خود دور شده و از آنجا محرم شود؛ و اگر اين كار نيز برايش ممكن نباشد، از همان جاى خود احرام ببندد.
مسأله 222- شخصى كه وظيفهاش مراجعت به ميقات است، اظهر آن است كه به هر ميقاتى كه بخواهد مىتواند برود گرچه بهتر آن است كه در صورت امكان به ميقات بلد خود برگردد.
مسأله 223- اگر مكلّف از روى فراموشى و يا به دليل بيهوشى، و يا ندانستن حكم شرعى و يا تشخيص ندادن محل ميقات و يا محاذى آن، احرام بستن از ميقات را ترك كند سپس متوجه شود، مسأله چند صورت دارد:
اوّل: بازگشت به ميقات و يا محاذى آن براى وى ممكن باشد، كه در اين صورت واجب است بدانجا مراجعت نموده، و احرام ببندد.
دوّم: داخل حرم بوده، ولى مىتواند به خارج آن برگردد، گرچه مراجعت به ميقات امكان ندارد. در اين صورت بايد به خارج حرم برود و تا حد امكان از آن دور شده، و از آنجا احرام ببندد.
سوّم: داخل حرم بوده و امكان خروج از آن را ندارد، در اين صورت بايد از همان مكان محرم شود.
چهارم: مكلف خارج از حرم باشد، ولى امكان رجوع به ميقات و يا محاذى آن را نداشته باشد، در اين صورت وظيفهاش احرام بستن از همان مكان خويش مىباشد، گرچه احوط و بهتر آن است كه تا جايى كه مىتواند از آن دور شود.
بنابراين در تمام حالات، اگر مكلّف از روى علم و عمد به وظيفهاش عمل ننمايد و بقيه اعمال عمره را بدون احرام انجام دهد، عمرهاش باطل است و مانند كسى است كه در عمره تمتع، از روى عمد و آگاهى از حكم شرعى، احرام را ترك نموده و ساير اعمال عمره را بدون احرام بجاى آورده است، و بدون هيچ شبههاى، عمره چنين شخصى باطل مىباشد.
مسأله 224- زنى كه در ايّام حيض و نفاس بوده و از روى غفلت و يا جهل به حكم، احرام از مسجد شجره را- مثلا- ترك نموده، وارد مكّه شود و سپس متوجه گردد، بايد در صورت امكان به ميقات مراجعت نموده و از آنجا احرام ببندد و اگر چنين كارى برايش ممكن نباشد، حكم وى يكى از چهار صورتى است كه نمىتواند به ميقات برگردد.
مسأله 225- اگر شخصى به جهت عذرى، مانند بيمارى و غيره، بستن احرام از ميقات را ترك كند و در ادامه سفرش به سمت مكه، هنگام رسيدن به نزديكترين نقطه خارج از حرم از آنجا احرام بسته و داخل مكه شود؛ سپس عذرش مرتفع، و ضعفش برطرف گردد، واجب است در صورت امكان و بيم نداشتن از فوت حج، به ميقات برگشته و از آنجا محرم شود. و حتى اگر عذرش بعد از اعمال عمره برطرف شود، در صورت امكان بازگشت، به ميقات بايد مراجعت نموده و از آنجا احرام ببندد. البته اگر بيم از دست رفتن وقوف حج در ميان نباشد.
مسأله 226- با احرام بستن، موارد متعددى بر محرم حرام مىگردد كه بعدا بيان مىشود. اگر مكلفى در حال احرام، قصد ارتكاب برخى از محرّمات احرام را نمايد، احرامش صحيح است، هر چند به جهت ارتكاب آن محرمات گناهكار شمرده مىشود، مانند كسى كه در حال احرام اختيارا و بدون اضطرار، قصد نمايد به زير سايه برود.
مسأله 227- جنب و زن حائض مىتوانند از مسجد شجره در حال عبور از آن محرم شوند، همچنانكه مىتوانند خارج از مسجد در قسمت راست يا چپ آن و يا از جلو مسجد تا فاصله يك مايل به طرف مكه مكرمه احرام ببندند.
مسأله 228- اگر مكلف از روى علم و عمد احرام از ميقات و يا نقطه موازى آن را ترك كند، چنانچه بتواند به ميقات و يا موازات آن برگردد بايد اين كار را انجام دهد چه داخل حرم شده و يا نشده باشد. امّا اگر امكان رجوع نباشد، آيا احرام از نزديكترين نقطه خارج از حرم براى وى كافى است بدين گونه كه از حرم خارج گشته و از آنجا محرم شود، و يا اينكه لازم است در صورتى كه هنوز به حرم نرسيده باشد از همان محل خود احرام ببندد، و يا حتّى اگر به حرم رسيده ولى مراجعت به نزديكترين نقطه خارج از حرم غير ممكن باشد باز از همان محل خود احرام ببندد؟
جواب: بعيد نيست كه در تمام فرضها احرام صحيح باشد، گرچه احوط اولى آن است كه سال آينده، حجّ را اعاده كند.
مسأله 229- اگر شخصى عمره تمتع را بدليل جهل بحكم و يا فراموشى بدون احرام بجاى آورد، عمرهاش اشكال دارد و بنابر اظهر به اين عمره اكتفا نشود، بلكه در سال آينده عمره را اعاده نمايد.
قوام احرام به نيّت و تلبيه مىباشد.
يعنى مكلف با احرام بستن، موارد متعدّدى را بر خود حرام نمايد. البتّه لازم نيست تمام آن موارد را بطور مفصّل از نظر بگذراند، بلكه نيّت اجمالى تحريم آنها كافى است.
در نيت بايد امور زير نيز رعايت گردد:
1- تمييز: اگر مكلّف بخواهد عمره تمتع از حج تمتع حجة الاسلام را بجاى آورد، بايد نيّت احرام آن را بنمايد، اگر بخواهد حج تمتع حجة الاسلام را بجاى آورد، بايستى احرام آن را نيّت نمايد؛ بنابراين اگر بدون تعيين مورد، احرام ببندد، احرامش صحيح نيست.
مسأله 230- به زبان آوردن نيّت واجب نيست، اما مستحب است بگويد: «احرام مىبندم براى عمره تمتع از حجّة الاسلام قربة الى اللّه»، و اگر نايب باشد، نام «منوب عنه» را مىآورد، اگر حج استحبابى باشد، كلمه «حجّة الاسلام» حذف مىشود، و اگر حج، با نذر، عهد، قسم، و يا بدليل فاسد شدن حج سابق، واجب شده باشد، بايد نيّت آن حجّ را بنمايد.
2- قصد قربت: يعنى احرام عمره يا حج بايد به قصد قربت انجام گيرد.
3- اخلاص: يعنى احرام عمره بايد همراه با اخلاص و بدون ريا بجاى آورده شود.
كه مكلف مىگويد: «لبّيك، اللّهم لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك»؛ و بنابر احتياط استحبابى اين جمله را نيز به آن اضافه نمايد: «انّ الحمد و النعمة لك و الملك، لا شريك لك لبّيك».
مكلف بعد از نيّت احرام و خواندن تلبيه احرامش منعقد گشته و شرعا محرم مىگردد و امورى بر وى حرام مىشود، اگر مكلف پس از نيّت، تلبيه نگويد، شرعا احرام وى منعقد نمىگردد و لذا محرماتى كه بعدا به تفصيل ذكر خواهد شد بر وى حرام نمىباشد.
مسأله 231- در صحّت احرام شرط نيست كه محرم هنگام نيت قصد كند علاوه بر انجام ندادن محرماتى كه بعدا به تفصيل ذكر خواهد شد در نيّت اوّل موارد مخصوصى را مرتكب نشود. گفته مىشود در صحت احرام محرم معتبر است كه مكلف اراده كند كه جماع و استمناء را مخصوصا ترك نمايد، ولى اقوى آن است كه اين دو مانند ساير محرمات مىباشد.
مسأله 232- واجب است مكلّف، الفاظ تلبيه و جملات آن را ياد بگيرد تا بتواند بصورت صحيح ادا كند. اگر كسى اين كلمات و عبارات را به وى تلقين كرده و او، آن جملات را به زبان آورد كافى است.
مسأله 233- اگر براى يادگيرى الفاظ تلبيه فرصتى نباشد، و تلقين هم ممكن نيست، بايد مقدارى را كه ممكن است به زبان آورد، و بنابر احتياط استحبابى آنچه از الفاظ كه معناى عبارات تلبيه را برساند به آن اضافه كند و كسى را نايب بگيرد كه تلبيه را بطرز صحيح از طرف وى ادا كند.
مسأله 234- كسى كه لال است، بايد به اشاره انگشت و حركت زبان، تلبيه را انجام دهد.
مسأله 235- اگر كودك غير مميّز نتواند تلبيه را ادا كند، بايد ولىّ او از طرف وى تلبيه را بجاى آورد.
مسأله 236- بنابر اقرب پوشيدن لباسهاى احرام، شرط صحّت آن نيست، بلكه واجب مستقلّى است، بنابراين اگر مكلّف، لباسهاى احرام نپوشيده و با لباس معمولى احرام ببندد، احرامش صحيح مىباشد، گرچه مرتكب گناه شده است.
مسأله 237- احرام حج قران همچنانكه با تلبيه منعقد ميشود، با «اشعار» و يا «تقليد» نيز منعقد مىگردد. تقليد در مورد شتر و غير آن از انواع قربانى مشترك است. درحالىكه «اشعار» بنا به رأى مشهور، مخصوص شتر مىباشد، ولى اين حكم خالى از اشكال نيست. بهر حال اگر احرام بوسيله «اشعار» باشد، بهتر آن است كه «تقليد» نيز به آن ضميمه گردد، اشعار عبارت از پاره نمودن يك طرف كوهان شتر و خونآلود كردن آن است تا اينكه معلوم شود قربانى است، تقليد بنابر مشهور عبارت است از اينكه مكلف كفش كهنهاى كه با آن نماز خوانده است به گردن قربانى آويزان كند، امّا بنابر اقرب آويختن هر چيزى كه قربانى را معيّن و مشخص نمايد كافى است هر چند مستحب است كفش كهنهاى كه با آن نماز بجا آورده شده آويخته شود.
مسأله 238- در صحّت احرام، طهارت از حدث اكبر و اصغر شرط نيست، و لذا كسى كه حدث اكبر از او سرزده است مانند جنب و حائض و نيز كسى كه حدث اصغر از او سر زده احرامشان صحيح مىباشد.
مسأله 239- لازم نيست انسان هنگام نيت كردن، همه اجزاء حج تمتع و غير آن را در ذهن خود حاضر نمايد، بلكه كافى است بطور اجمالى نيّت كند كه واجبات حج را اتيان خواهد كرد و سپس بتدريج اين مناسك را ياد گرفته و بجاى آورد. و همچنين لازم نيست هنگام نيت كردن، اشاره به وجوب يا استحباب نمايد.
مسأله 240- در عمره تمتع واجب است هنگام ديدن خانههاى قديمى مكّه، تلبيه را قطع نمايد. و مراد از مكه، مكه زمان پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله مىباشد، و اگر مكلف خارج از مكّه احرام عمره مفرده را بجاى آورد، هنگام دخول در حرم بنابر احتياط بايد تلبيه را قطع نمايد، ولى اگر مكلف در مكه بوده و از آنجا به نزديكترين نقطه خارج از حرم خارج گرديده و براى عمره مفرده احرام بسته، در اين صورت احتياطا هنگام ديدن خانههاى قديمى مكّه تلبيه را قطع كند.
مسأله 241- اگر مكلّف بعد از بجاى آوردن تلبيه، شك كند كه آن را صحيح انجام داده يا نه، حكم به صحّت آن مىشود. و اگر شك كند كه اصلا تلبيه را انجام داده است يا نه، اگر از ميقات عبور كرده باشد، به شكّش اعتنا نمىكند، ولى اگر هنوز از آنجا نگذشته باشد، واجب است تلبيه را بجاى آورد.
مسأله 242- اگر مكلّف پس از نيّت احرام و پوشيدن جامههاى آن شك كند كه تلبيه را بجاى آورده يا نه، بنا مىگذارد كه تلبيه را بجا نياورده است پس مىتواند محرّمات احرام را انجام دهد.
مسأله 243- اگر مكلّف كارى انجام دهد كه كفّاره دارد، ولى شك كند كه آيا بعد از تلبيه بوده كه كفاره بر عهدهاش باشد، يا قبل از آن بوده تا كفّاره بر وى واجب نباشد، در اين صورت بنابر اظهر كفّاره واجب نمىباشد چه زمان تلبيه و زمان آن مجهول باشد و چه زمان يكى از آن دو معلوم و ديگرى مجهول باشد.
مسأله 244- مستحب است مكلّف در ميقات، غسل احرام بجاى آورد و بنابر اقوى اين استحباب شامل زن حائض و نفساء نيز مىشود و اگر مسافر بيم آن دارد كه در ميقات، دسترسى به آب ممكن نباشد، مىتواند قبل از ميقات غسل كند، و اگر در ميقات به آب دسترسى پيدا كرد، غسل را اعاده نمايد. و اگر بعد از غسل و قبل از احرام بستن، حدث اصغر از وى صادر شود، و يا چيزى را بخورد و يا بپوشد كه بر محرم جايز نيست، غسل را اعاده نمايد.
مسأله 245- واجب است مرد محرم در دو جامه احرام ببندد: يكى را مانند لنگ بدور كمر خويش بسته كه آن را «ازار» گويند، و ديگرى را مانند عبا بدوش بيندازد كه آن را «رداء» نامند. اين كار بايد پس از كندن لباسهاى معمولى كه پوشيدن آنها بر محرم- چه در ابتدا و چه در ادامه احرام- حرام است انجام گيرد. البته در مورد ازار و رداء صدق عرفى كفايت مىكند، مثلا ازار مىتواند يك قطعه پارچهاى باشد كه ما بين ناف تا سر زانو را بپوشاند، و رداء مىتواند يك قطعه پارچهاى باشد كه ما بين دو شانه را بپوشاند. البته بيشتر بودن پوشش از اندازههاى مذكور اشكالى ندارد. بهر حال مرد مكلّف بايد در حين پوشيدن اين جامهها محرم شود.
مسأله 246- بنابر اظهر پوشيدن جامههاى احرام بر مرد محرم يك واجب تعبدى است و از شرايط صحّت احرام نمىباشد. پس اگر كسى عمدا و با دانستن حكم شرعى، آن دو جامه را نپوشيده احرام ببندد، احرام وى صحيح مىباشد و هر آنچه كه بر محرم حرام است بر وى نيز حرام است، گرچه گناهكار شمرده مىشود.
مسأله 247- بنابر احتياط، شرايط معتبر در لباس نمازگزار، در جامههاى احرام نيز معتبر مىباشد، بدين معنى كه از ابريشم خالص و يا از اجزاء حيوانات حرام گوشت، و يا زرباف- بطورى كه پوشيدن طلا صدق كند- و بدننما نباشد. و لازم است پاك باشد، البته به اندازهاى كه نجاست آن در نماز بخشوده شده است مانعى ندارد. و بنابر احتياط استحبابى لباس احرام از پوست و نمد و دوخته شده نباشد.
مسأله 248- پوشيدن شلوار بر مرد محرم جايز نيست مگر آنكه ازار نداشته باشد، و همچنين پوشيدن چكمه (خف) جايز نيست مگر آنكه نعلين روباز نداشته باشد.
مسأله 249- وجوب پوشيدن جامههاى احرام مخصوص مردان مىباشد، و زن مىتواند با لباسهاى معمولى خود احرام ببندد بشرط آنكه پاك باشند، گرچه احوط آن است شرايط ديگر كه در مسأله 243 گذشت را نيز رعايت كند. البته نمىتواند از لباس ابريشمى خالص و يا روبند در تمام حالات احرام استفاده كند.
مسأله 250- اگر هر يك از جامههاى احرام و يا هر دو نجس شود، بنابر احتياط واجب بايد فورا نسبت به تبديل و يا تطهير آن اقدام نمايد.
مسأله 251- محرم مىتواند در ابتدا و يا در اثناى احرام علاوه بر جامههاى احرام لباس ديگرى نيز به تن كند، همچنانكه مىتواند آن دو جامه را بدو جامه ديگر- كه داراى شرايط مخصوص باشند- تبديل نمايد. و نيز مىتواند پس از احرام و تلبيه، جامههاى احرام خويش را در آورده و بدون لباس بماند بشرط آنكه از ناظر محترم ايمن بوده و يا با چيز ديگرى ستر عورت نمايد.