طهارت از حدث اكبر مثل جنابت، حيض و نفاس است كه موجب غسل مىشود- و حدث اصغر مثل بول و خواب و مانند آن دو كه موجب وضو مىشود مىباشد، بنابراين اگر كسى كه حدث اكبر از او سر زده باشد و بدون غسل طواف كند، طواف او باطل است، و همچنين اگر كسى كه حدث اصغر از او سر زده باشد و بدون وضو طواف كند، طوافش باطل است، و در اين حكم فرق نمىكند چه مكلف از روى عمد و علم بدون غسل و وضو طواف كند، يا از روى جهل و فراموشى، در هر دو صورت طوافش باطل است، البته در طواف مستحبى طهارت معتبر نمىباشد. و اگر طواف مستحبى به سبب نذر و مانند آن واجب شده باشد، بازهم طهارت در آن معتبر نيست.
مسأله 357- چنانچه از محرم در اثناى طواف حدثى سر بزند، بنابر اقرب طوافش باطل نمىشود. اما اگر محرم قبل از آن كه به نصف طواف برسد، حدث از روى اختيار از او سر بزند، وظيفهاش اين است كه طواف را قطع كند و طهارت را انجام بدهد، به اين معنى كه وضو يا غسل نمايد بعد طواف را از همان جا كه قطع نموده ادامه دهد، و طواف را تمام نمايد، هر چند احوط و سزاوار اين است كه طواف را دوباره از اول به قصد اعم از تكميل و استيناف شروع نمايد و آنچه را كه قبلا انجام داده بود ناديده بگيرد.
مسأله 358- اگر محرم در طهارت شك كند، چنانچه بداند كه قبلا با طهارت بوده به شك خود اعتنا نكند، و بنا را بر اين بگذارد كه طهارت دارد. و اما اگر نداند كه قبلا با طهارت بوده، اين فرض چند صورت دارد:
1- شك مكلف به طهارت قبل از شروع در طواف باشد، در اين صورت واجب است كه تطهير كند و بدون طهارت نمىتواند مشغول طواف گردد.
2- شك مكلف به طهارت در اثنا طواف باشد، در اين صورت نيز بايد مكلف تطهير كند.
3- بعد از فراغ از طواف و قبل از نماز طواف در طهارت خود شك كند، در اين صورت بر او واجب نيست طوافش را اعاده نمايد، بلكه بايد براى نماز طواف وضو بگيرد در صورتى كه حدث اصغر بعد از طواف و قبل از نماز از او سر نزده باشد، و اگر حدث اصغر سر بزند، چنانچه قبل از آن حدث اصغر ديگرى سر زده است اثر ندارد، و اما اگر قبل از حدث اصغر حدث اكبر مثل جنابت سر زده باشد، در اين صورت بر مكلف واجب است غسل نمايد و طواف را اعاده كند و بعد وضو بگيرد و نماز طواف را بجا بياورد.
4- مكلف بعد از اتمام طواف و نماز آن شك كند كه طهارت داشته يا نه، در اين صورت مكلف بنا را بر صحت طواف و نماز مىگذارد، و براى ساير اعمال كه مشروط به طهارت مىباشد، بايد وضو يا غسل نمايد.
مسأله 359- اگر مكلف آب در اختيار نداشته باشد، يا آب در اختيار دارد اما به خاطر بيمارى و امثال آن نمىتواند از آن استفاده نمايد، بايد تيمم كند و با تيمم طواف و نماز طواف را بجا بياورد و چيزى بر او نيست، و اگر تيمم هم نمىتواند بكند، اين شخص حكم كسى را دارد كه از انجام طواف و نماز آن با طهارت عاجز است و بايد نايب بگيرد، هر چند احوط و سزاوارتر اين است كه خود نيز بدون طهارت طواف نمايد، و در اين حكم فرقى بين كسى كه حدث اكبر يا اصغر از او سرزده باشد نيست.
مسأله 360- واجب است كه زن حايض و نفساء بعد از گذشتن ايام حيض و نفاس در صورت امكان غسل نمايد بعد طواف را بجا بياورد، و اگر نمىتواند غسل كند، بايد تيمم نمايد بعد طواف را بجا بياورد، و اگر از تيمم نيز ناتوان است، در اين صورت بايد نايب بگيرد و اين حكم بر جنب نيز جارى است.
مسأله 361- اگر زن در عمره تمتع در حال احرام يا بعد از احرام حيض شود و وقت بجا آوردن اعمال عمره را داشته باشد، بايد صبر كند تا پاك شود و بعد از غسل اعمال عمره را بجا آورد، و چنانچه وقت انجام اعمال را نداشته باشد، بنابر اظهر تكليف زن در اين حال اين است كه جمع نمايد بين گرفتن نايب تا طواف و نماز طواف را نايب بجا بياورد و خود زن سعى بين صفا و مروه را انجام بدهد و تقصير نمايد و براى حج محرم بشود، و بين اين كه طواف و نماز طواف را بعد از اتمام اعمال منى و قبل از طواف حج و دو ركعت نماز آن بجا بياورد، و احوط اين است كه سعى را نيز اعاده نمايد، و در اين مسأله فرقى نيست چه حيض قبل از احرام باشد به اين معنى كه قبل از اين كه احرام ببندد حيض شود يا حيض بعد از احرام باشد.
مسأله 362- اگر زن بداند قبل از احرام حيض مىشود و تا بعد از وقوف در عرفات پاك نمىشود، بنابر اظهر حج او از تمتع به افراد تبديل نمىشود، و وظيفه او اين است كه براى تمتع محرم شود و كسى را نايب بگيرد تا طواف و نماز طواف را از جانب او انجام بدهد، سپس خودش سعى بين صفا و مروه را انجام داده و تقصير نمايد، بعد براى حج محرم شود و بعد از اتمام اعمال منى و قبل از آنكه طواف حج و نماز آن را بجا بياورد، طواف عمره و نماز آن را به جا بياورد و احوط اين است كه سعى را نيز اعاده نمايد.
مسأله 363- اگر زن در اثناى طواف حيض بشود، بايد طوافش را قطع نموده و فورا از مسجد خارج گردد، در اين صورت اگر وقت داشته باشد، بايد منتظر بماند تا پاك گردد، بعد بنابر احوط وجوبى يك طواف كامل به قصد تكميل و استيناف به حسب آنچه كه واقعا از او خواسته شده بجا بياورد. و اما اگر وقت نداشته باشد، وظيفهاش اين است كه براى طواف و نماز آن نايب بگيرد و خودش سعى بين صفا و مروه را انجام دهد و تقصير نمايد و بعد براى حج محرم شود و بعد از بازگشت از منى در روز عيد يا بعد از آن و پيش از انجام طواف حج، طواف و نماز آن را بجا بياورد.
مسأله 364- اگر زن بعد از طواف و پيش از نماز آن خون حيض ببيند، طوافش صحيح است، و در اين صورت اگر وقت زياد باشد انتظار بكشد تا پاك گردد آنگاه نماز طواف را به جا آورده سپس ساير اعمال عمره را از قبيل سعى بين صفا و مروه و تقصير بجا بياورد، و اما اگر وقت تنگ باشد سعى و تقصير را انجام دهد و نماز را بنابر احوط بعد از اعمال منى و قبل از طواف حج به جا بياورد.
مسأله 365- اگر زن طواف كرده و نماز را هم خواند بعد مطمئن شد كه حيض شده اما نميداند كه آيا قبل از طواف حيض شده يا بعد از طواف و قبل از نماز، يا در اثناى نماز يا بعد از نماز، در اين صورت بنا را بر صحت طواف و نماز بگذارد.
مسأله 366- اگر از مكلف حدث اصغر سر بزند و نتواند براى طواف وضو بگيرد و از وضو گرفتن نااميد گردد، در اين فرض وظيفهاش تيمم است، و همچنين اگر جنب، حايض و نفساء بعد از بند آمدن خون نتوانند وضو و غسل نمايند و كاملا نااميد گردد، واجب است به جاى غسل براى طواف تيمم نمايند.
مسأله 367- اگر زنى وارد مكه شد و مىتوانست همه اعمال عمره و واجبات آن را بجا بياورد، ولى به خاطر سهل انگارى اعمال مذكور را به تأخير انداخت تا حيض شد و وقت هم تنگ شد، در اين صورت اگر زن مىدانست كه در آخر وقت حيض مىشود و بعد از حيض هم نمىتواند عمره را بجا بياورد، در اين فرض ظاهرا عمرهاش فاسد است. و بايد حج را در سال بعد انجام بدهد.
اما اگر زن نمىدانست كه در آخر وقت حيض مىشود و در نتيجه نمىتواند عمره را انجام بدهد اما ناگهان حيض شد، و بعد از پاك شدن از حيض وقت كافى در اختيار ندارد تا اعمال عمره را انجام بدهد، در اين فرض شخصى را براى طواف و نماز نايب بگيرد، و سعى بين صفا و مروه را خودش انجام بدهد و تقصير نمايد، و بعد براى حج محرم شود و بعد از اتمام اعمال منى در روز عيد طواف عمره را قبل از طواف حج بجا آورد.
مسأله 368- در طواف مستحبى طهارت معتبر نيست، بنابراين طواف مستحبى بدون وضو صحيح است، اما نماز مستحبى بدون طهارت صحيح نيست.
مسأله 369- طهارتى كه در صحت طواف معتبر است همان طهارتى است كه مكلف بدان در غير طواف مأمور است زيرا مكلف در حالت سلامتى بايد طهارت كامل انجام بدهد، و اما اگر مكلف بيمار باشد، وظيفهاش همان طهارتى است كه در حالت بيمارى انجام مىدهد.
مثلا كسى كه در دست يا پايش شكسته يا زخمى است كه پانسمان شده و بدل از شستن آن موضع مسح جبيره انجام مىدهد، اين عمل تا زمانى كه عذر موجود باشد، واقعا حدث را برطرف مىكند و طهارت واقعى حاصل مىشود، و همچنين مانند وضو مسلوس (كسى كه بىاختيار بول از او خارج مىشود) و وضوى مبطون (كسى كه بىاختيار غايط از او خارج مىشود) طهارتشان صحيح است و مىتواند با آن طواف را انجام دهد، و وضوى آنها با آنچه كه قهرا از آنها صادر مىشود باطل نمىگردد تا زمانى كه حدث ديگرى مانند خواب و امثال آن از آنها صادر نشود.
مسأله 370- واجب است زن مستحاضه براى طواف و نماز آن به همان وظايفى عمل كند كه براى نمازهاى واجب يوميه انجام مىدهد. به اين معنى كه اگر استحاضه او استحاضه صغيره (قليله) باشد، بايد دو وضو بگيرد يكى براى طواف و ديگرى براى نماز طواف، همچنانكه لازم است براى هر نماز از نمازهاى واجب يوميه وضو بگيرد. و اگر استحاضه وسطى (متوسطه) است، وظيفهاش اين است كه براى هر يك از طواف و دو ركعت نماز آن وضو بگيرد همچنانكه براى هر يك از نمازهاى واجب يوميه بايد وضو بگيرد، البته در شبانه روز يك غسل هم انجام بدهد چه طواف و دو ركعت نماز طواف به گردن او باشد يا نباشد. و اما اگر استحاضه كبرى (كثيره) باشد، واجب است يك غسل براى طواف و نماز آن بجا بياورد و اين غير از سه غسلى است كه براى نمازهاى يوميه بجا مىآورد.
طهارت و پاكى از نجاست بنا به قول مشهور شرط طواف دانسته شده اما اين قول خالى از اشكال نيست، هر چند احوط اين است كه پاكى از نجاست در طواف شرط باشد. البته پاكى از نجاست در نماز طواف شرط است و بدون آن نماز صحيح نيست، مگر اين كه نجاست خيلى كم باشد كه در نماز بخشيده مىشود، مانند خون در صورتى كه كمتر از درهم باشد و يا نجاست به خاطر خون دمل يا زخم باشد كه برطرف كردن آن نوعا مشكل مىباشد، در اين دو صورت اگر بدن انسان پاك نباشد اشكال ندارد.
مسأله 371- اگر مكلف نماز را خواند بعد فهميد كه بدنش يا جايى از لباس او در اثناى نماز نجس بوده، در اين صورت نماز او صحيح است و اعاده ندارد. اما اگر مىدانسته كه بدن يا لباس او نجس است ولى فراموش كرده باشد و با همان بدن يا لباس نجس نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، بنابر احتياط وجوبى بايد نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 372- بنابر مشهور اگر كسى كه مشغول طواف است بدن يا لباسش نجس شود يا بداند بدن و لباسش نجس است، چنانچه قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، طواف را قطع كند و موضع نجاست را پاك نمايد و سپس طوافش را از اول شروع كند، ولى اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد، بايد طواف را قطع كند و بدن و يا لباسش را تطهير نمايد، و در اين صورت آنچه را انجام داده صحيح است، و از همانجا كه قطع كرده ادامه بدهد و طواف را تكميل نمايد، ولى اگر نجاست فقط در لباسش باشد و بدنش پاك باشد و امكان تبديل لباس در محل طواف وجود داشته باشد بدون اينكه طوافش را قطع نمايد، بايد لباسش را عوض كند و طوافش را ادامه دهد، اما اين قول مشهور خالى از اشكال نيست و دليلى براى اين تفصيل وجود ندارد. پس بنابر اظهر در هر دو فرض مذكور قبل از تمام شدن شوط چهارم و بعد از آن در صورتى كه مدت خروج كم باشد و موالات عرفى بهم نخورده، شوطهايى را كه انجام داده حساب كند و بعد از تطهير آن را كامل كند و لازم نيست از اوّل شروع نمايد.
شرط سوم از شرايط طواف اين است كه براى مردان نه براى زنان ختنه شرط است، همچنانكه در كودك مميّز ختنه معتبر مىباشد به شرط آنكه خود او احرام ببندد و شخصا طواف انجام دهد، اما براى كودك غير مميز كه احرامش از جانب ولىّ او صورت گرفته، ختنه كردن معتبر نيست.
مسأله 373- كسى كه ختنه نشده و طواف نمايد مانند كسى است كه طواف را ترك كرده و حجش باطل است. و اگر مكلف ختنه نشده مستطيع شود چند صورت دارد:
1- مىتواند در همان سال استطاعت ختنه نموده به حج برود، و در اين صورت حج بر او واجب و تاخيرش جايز نيست.
2- مىتواند در سال استطاعت خود را ختنه نمايد، اما قادر به انجام حج در آن سال نيست، در اين صورت حج را تا سال آينده به تأخير اندازد.
3- ختنه كردن اصلا برايش ممكن نباشد، زيرا ختنه كردن براى او ضرر يا مشقت دارد، در اين صورت حج بر او واجب است و طواف عمره و حج را خودش انجام بدهد و كسى را نايب بگيرد تا از طرف او طواف نمايد و بعد از طواف نايب، نماز طواف را خودش بخواند.
شرط چهارم طواف پوشاندن عورت است هم بر مرد و هم بر زن.
اگر طوافكننده مرد باشد واجب است قبل (جلو) و دبر (عقب) خود را بپوشاند و اگر زن باشد غير از صورت و دو دست بايد تمام بدن خود را بپوشاند، اين شرط بنابر قول مشهور است اما خالى از اشكال نيست، البته قول مشهور مطابق احتياط وجوبى است.