مسأله 374- طواف عبارت است از دور زدن در اطراف كعبه و چند چيز در آن شرط است.
1- نيت: در نيت بايد قصد قربت، قصد اخلاص و قصد اسم خاص كه آن عمل را از ساير اعمال شرعا متمايز نمايد وجود داشته باشد.
و نيت را چنين بگويد: هفت شوط در اطراف خانه خدا براى عمره تمتع يا حج تمتع از حجة الاسلام يا براى عمره مفرده يا حج افراد از حجة الاسلام به جا مىآورم قربة الى اللّه تعالى و خالصا لوجهه الكريم. و اگر حج مستحبى باشد كلمه «حجة الاسلام» در نيت آورده نمىشود، و اگر حج نذرى باشد به جاى كلمه «مستحب» كلمه «منذور» در نيت آورده مىشود، و اگر حج نيابتى باشد، نام كسى را كه از جانب او نايب شده در نيت مىآورد.
مسأله 375- واجب نيست مكلف نيت خود را به زبان آورده و آن را تلفظ نمايد، بلكه حضور آن در قلب كافى است، و در نيت معتبر است تمام عناصر آن كه «قصد قربت، قصد اخلاص و قصد اسم خاص» از ابتدا طواف در همه شوطها تا آخر آن مقارن باشد، به اين معنى كه نيت عقبتر از اوّلين جزء از اجزاى طواف نباشد، اما اگر قبل از آن باشد اشكال ندارد، مراد از مقارنت نيت با طواف اين نيست كه طوافكننده مانند لحظه اول نيت كاملا متوجه باشد، بلكه مقصود اين است كه هرگاه شخصى به طواف شروع كرد و بعد فراموش نمود و طوافش را به همين حالت ادامه داد، صحيح است به شرط اين كه نيت در اعماق قلبش وجود داشته باشد به گونهاى كه اگر شخصى از او بپرسد چه كار مىكنى؟ فورا متوجه شده بگويد قربة الى اللّه طواف مىكنم.
2- آن كه طوافكننده بيرون كعبه و سنگ مرمر پايين ديوار كعبه كه براى استحكام بنيان كعبه نهاده شده و به آن شاذروان مىگويند حضور داشته باشد و طواف خود را از آنجا دور خانه خدا شروع كند، اما اگر طوافكننده از محلّ طواف خود تجاوز كرده داخل كعبه شود و يا به طرف شاذروان تعدّى كند، طوافش باطل مىشود و دوباره بايد اعاده نمايد.
3- مكلف بايد طواف خود را از حجر الاسود كه در يكى از اركان كعبه قرار دارد شروع كند، به اين صورت كه در برابر حجر الاسود بايستد ولى احوط آن است كه اندكى عقبتر از حجر الاسود بايستد تا علم پيدا كند كه تمام بدن او از تمام حجر الاسود مىگذرد، و قصدش اين باشد كه طواف را از نقطهاى كه مقابل حجر الاسود است آغاز نمايد.
4- مكلف بايد در هر شوط و دورى كه انجام مىدهد به حجر الاسود ختم كند، چنانچه از حجر الاسود شوط خود را آغاز نموده بود و در شوط اخير احتياطا قدرى از حجر بگذرد و اين زيادى را مقدمه علمى محسوب كرده بدين ترتيب يقين پيدا مىكند كه هفت شوط كامل شده است.
5- شخصى كه طواف مىكند بايد كعبه (خانه خدا) را در جميع احوال طواف طرف چپ خود قرار دهد، و چنانچه به جهت بوسيدن اركان يا چيز ديگر يا ازدحام جمعيّت او را مجبور نمايد تا رو به كعبه يا پشت به كعبه قرار بگيرد و يا كعبه به طرف راست او قرار بگيرد، اين مقدار از طواف شمرده نمىشود، و بايد از همان جا كه منحرف شده طواف را اعاده نمايد، مقصود از قرار دادن كعبه به طرف چپ معيّن كردن جهت حركت طوافكننده است، و بر طوافكننده واجب نيست تا كتف (بازوى) چپ خود را در حين عبور از اركان منحرف كند تا مقابل خانه خدا باشد، اين دقتها شرعا واجب نيست.
6- طوافكننده بايد طواف خود را از اطراف حجر اسماعيل انجام بدهد، به اين معنى كه حجر اسماعيل را داخل مطاف قرار دهد، بنابراين جايز نيست طواف را بين حجر اسماعيل و بين كعبه انجام دهد. اگر طوافكننده داخل حجر اسماعيل برود، آن شوط كه در حين انجام آن به داخل حجر رفته باطل مىشود، پس بايد آن شوط را اعاده نمايد، اما اصل طواف باطل نمىشود هر چند عمدا و با توجه به حكم شرعى داخل حجر گردد، و اين حكم در صورتى است كه عرفا موالات بهم نخورد و اما با از بين رفتن موالات، اصل طواف باطل مىشود و بايد طواف را از اول آغاز نمايد.
7- طوافكننده بايد با گامهاى اختيارى طواف را انجام بدهد، اما اگر كثرت ازدحام و شلوغى پاهاى او را از زمين بلند كند، طواف كفايت نمىكند، و چنانچه اين امر اتفاق بيفتد كه پاهاى او از زمين بلند شود، بايد مسافتى را كه با پاى خود نرفته بلكه كثرت ازدحام او را برداشته با خودش برده ملغى نمايد و دوباره به همان مكانى كه كثرت ازدحام او را از جايش بلند كرده برگردد و به طواف خود ادامه بدهد، اما اگر رجوع به آن مكان به خاطر كثرت ازدحام دشوار باشد، در اين صورت بدون اينكه قصد طواف نمايد اطراف خانه خدا بچرخد تا به همان مكان- مكانى كه كثرت ازدحام او را از جايش بلند كرده- برسد آنگاه قصد طواف نمايد، و چنانچه مىتواند از مطاف خارج شود و آنچه را كه انجام داده لغو كند، سپس طواف خود را از اول شروع نمايد. اگر كثرت ازدحام او را مجبور كند تا در زمين مطاف روى پاى خود راه برود و در اثناى طواف نتواند توقف نمايد چون اگر توقف كند كثرت جمعيت و ازدحام او را از جايش بلند مىكند، اشكال ندارد و طواف صحيح.
8- طوافكننده بايد هفت دور متوالى و پىدرپى دور خانه خدا بچرخد، و كمتر از هفت دور كفايت نمىكند، و هر بار كه دور خانه خدا مىچرخد شوط ناميده مىشود و طواف مركب از هفت شوط است.
9- مشهور بين فقهاء اين است كه طواف بايد بين خانه خدا و مقام ابراهيم عليه السلام باشد و اين فاصله بيست و شش ذراع و نيم است، و نظر به اين كه حجر اسماعيل داخل مطاف است، پس محل طواف از حجر اسماعيل نبايد از شش ذراع و نيم بيشتر باشد، اما اين قول مشهور خالى از اشكال بلكه خالى از منع نيست، و ظاهرا طواف در مساحتى بيشتر از بيست و شش ذراع و نيم نيز كفايت مىكند، و ملاك صدق طواف در اطراف خانه خدا اين است كه در عرف گفته شود او در اطراف خانه خدا طواف مىكند هر چند از پشت مقام باشد.
10- جمع بين دو طواف در طواف واجب بنابر اظهر طواف را باطل مىكند، به اين صورت كه مكلف هفت شوط طواف نمايد و بعد هفت شوط ديگر را به عنوان طواف دوم به آن اضافه كند درحالىكه دو ركعت نماز طواف را تا بعد از انجام هر دو طواف به تأخير بيندازد، اين نوع طواف كه اصطلاحا به آن «قران بين طوافين» گفته مىشود در طواف واجب مبطل است، اما در طواف مستحب اشكال ندارد.
11- مكلف بايد عدد شوطها را به ياد داشته، و چنانچه در عدد شوطها شك كند، طوافش باطل مىشود و بايد از اول شروع كند، از حكم- به بطلان- موارد زير استثنا شده است.
الف- اگر مكلف بعد از تمامى طواف و تجاوز از محل طواف، چنانچه مثلا به نماز طواف مشغول شده باشد در عدد اشواط شك كند، در اين صورت به شك خود اعتنا نكند و طوافش صحيح است.
ب- مكلف يقين دارد كه هفت شوط را به طور كامل به جا آورده و شك كند كه آيا او هفت شوط به جا آورده يا بيشتر، اما احتمال نقصان در آن نباشد، به شك خود اعتنا نكند و طوافش صحيح است گرچه هنوز در نماز طواف داخل نشده باشد، بلكه هر چند هنوز از مطاف نيز خارج نشده است.
ج- اگر مكلف در اعداد شوط طواف مستحبى شك نمايد، بنابر اقل بگذارد و طوافش را كامل نمايد، و اين طواف صحيح است.
اگر مكلف در غير اين سه مورد مذكور در عدد شوطهايش شك نمايد، طوافش باطل است، و فرق نمىكند چه شك او بين 6 و 7 و 8 باشد، يا بين 6 و 8 يا بين 6 و 7 و يا غير آن، در همه اين صورتها طواف باطل مىشود. البته اگر مكلف بين 6 و 7 شك نمايد و بناء بر 6 بگذارد در حالى كه جاهل به حكم بوده و طوافش را اين گونه تمام نمايد، چنانچه در همان حال حكم را بفهمد، واجب است طوافش را دوباره از اول شروع نمايد، اما اگر جهل او استمرار پيدا بكند تا زمانى كه وقت تدارك آن از بين برود، بعيد نيست در اين فرض طواف او صحيح باشد.
مسأله 376- در حفظ عدد شوطهاى طواف اطمينان طوافكننده كفايت مىكند، هر چند اطمينان او از شخص ديگرى كه با او در طواف شريك است حاصل گردد، البته به شرط اين كه براى آن شخص اطمينان حاصل شود كه رفيقش درست شمرده و آن را بطور صحيح حفظ كرده است و ظن و گمان كفايت نمىكند.