مسأله 377- اگر طوافكننده از مطاف خارج و داخل كعبه گردد، طوافش باطل مىشود و بايد دوباره طواف نمايد.
مسأله 378- اگر در اثناى طواف از طوافكننده حدثى سر بزند، مىتواند براى وضو از مطاف خارج گردد، و بعد از وضو گرفتن برگردد چنانچه موالات عرفى از بين نرود، طوافش را تمام كند، اما اگر موالات عرفى از بين برود، در اين صورت، طوافش باطل است و بايد دوباره از اول شروع نمايد، و در اين حكم بين اينكه حدث پيش از تجاوز نصف طواف از او سر زده باشد يا بعد از آن فرقى نيست.
مسأله 379- اگر در اثناى طواف بدن يا لباس طوافكننده نجس شود، مىتواند براى تطهير آن خارج شود و بعد از تطهير چنانچه موالات از بين رفته باشد، بايد طواف را دوباره از اول شروع كند، و اگر موالات از بين نرفته باشد، بنابر احتياط وجوبى يك طواف كامل را به قصد اعم از تكميل و استيناف (شروع از اول) به حسب آنچه كه در واقع از او خواسته شده به جا بياورد.
مسأله 380- اگر زن در اثناى طواف حيض شود، واجب است طوافش را قطع كرده و فورا از مسجد خارج شود.
مسأله 381- اگر طوافكننده اتفاقا مواجه با مرضى مانند سردرد يا شكم درد و امثال آن گردد، چند صورت دارد.
الف- بعد از خروج از مطاف بلافاصله مرضش بهبود يابد، چنانچه به موالات خللى نرسد، طواف خود را كامل نمايد و چيزى بر او نيست.
ب- اگر در فرض مذكور فاصله زمانى طولانى گردد كه به موالات عرفى خلل وارد شود، در اين صورت نيز بنابر اظهر مكلف نواقص طواف خود را كامل نمايد، هر چند بهتر است كه يك طواف كامل جديد را به قصدى كه شامل كامل كردن طواف و از سر گرفتن آن است به حسب آنچه كه در واقع از او خواسته شده انجام بدهد.
ج- اگر بيمارى او برطرف نشود و وقت تنگ گردد، و از تكميل نواقص طواف عاجز شود، در اين صورت مكلف وظيفه دارد كسى را نايب بگيرد تا نواقص طواف را از جانب او انجام دهد، هر چند بهتر است نايب يك طواف كامل به قصد كامل كردن و از سر گرفتن طواف به جا بياورد، و در تمام صورتهاى سهگانه بين اين كه مكلف پيش از اكمال شوط چهارم از مطاف خارج شده باشد يا بعد از آن فرقى ندارد.
د- اگر شخصى بعد از شوط پنجم مريض شود و از مطاف خارج گردد و در اثناى خروج بعد از بهبودى در منزلش با زنش نزديكى نمايد، شوطهايى را كه انجام داده باطل نمىشود، بلكه مىتواند به كامل كردن نواقص اكتفا نمايد، اما اگر اين كار بعد از شوط سوم اتفاق افتاد، طواف را باطل مىكند و بايد يك طواف كامل را بجا بياورد.
مسأله 382- طوافكننده مىتواند جهت عيادت مريض يا تشييع جنازه يا رفع حاجت خود يا حاجت يك مؤمن از مطاف بيرون برود، و در اين صورت اگر زمان خروج طولانى شود و موالات از بين برود، طوافش اگر واجب باشد باطل مىشود و بايد از سر بگيرد، اما اگر موالات از بين نرود، طوافش باطل نمىشود و بايد نواقص را كامل نمايد، و بنابر اظهر در اين مسأله فرقى نيست بين اين كه مكلف بعد از يك شوط يا بعد از دو شوط و بيشتر از آن بيرون برود.
مسأله 383- اگر طوافكننده بدون دليل موجّه و از روى عمد و با توجّه به حكم شرعى از مطاف بيرون برود، گنهكار محسوب نمىشود.
مسأله 384- اگر طوافكننده بدون عذر موجه و از روى عمد و التفات به مسأله از مطاف بيرون برود هر چند موالات عرفى هم از بين نرود، ظاهرا طوافش باطل مىشود، و در اين امر بين اين كه خروج او پيش از گذشتن از نصف طواف باشد يا بعد از آن فرقى نمىكند. البته طوافكننده مىتواند در اثناى طواف عمدا و از روى علم، شوطهايى را كه انجام داده لغو نمايد و دوباره يك طواف كامل و جديدى را شروع كند، و محذور زياد كردن در طواف پيش نمىآيد.
مسأله 385- اگر طوافكننده به خيال اين كه طواف را كامل نموده، از روى فراموشى از مطاف خارج گردد، و بعد يادش بيايد كه طوافش ناقص بوده، چنانچه اين نقص سه شوط يا كمتر از آن باشد، برگردد و نقص شوطها را تكميل نمايد و واجب نيست طوافش را از سر بگيرد.
اما اگر نقص بيشتر از سه شوط باشد، بنابر اظهر بازهم لازم نيست از اول شروع كند، بلكه اگر نقص را كامل نمايد، كفايت مىكند هر چند از سر بگيرد احوط است.
مسأله 386- اگر طواف مستحبى باشد و طوافكننده آن را عمدا و از روى التفات قطع نموده و از مطاف خارج گردد، طوافش باطل نمىشود، بنابراين اگر طواف مستحبى را قطع كند و از مطاف خارج شود و دوباره برگردد و نقص طواف را كامل نمايد، طوافش صحيح است.
مسأله 387- طوافكننده مىتواند در اثناى طواف در مطاف جهت استراحت يا به جهت ديگرى بنشيند، البته به شرط اين كه زمان نشستن طولانى نباشد تا به موالات ضرر برساند وگرنه طوافش باطل مىشود.
مسأله 388- اگر طوافكننده عمدا و با توجه به حكم شرعى مقدارى از طواف را كم كند و موالات از بين برود، طوافش باطل مىشود، و بايد طواف را از سر بگيرد، و چنانچه موالات فوت نشود، اگر از مطاف بيرون نرفته، مىتواند كمبود را بجا آورد و به همان اكتفا كند و در اين صورت چيزى بر او نيست، و اما اگر از مطاف بيرون رفته، طواف را دوباره از سر بگيرد، كفايت مىكند.
مسأله 389- اگر مقدارى از طواف را سهوا كم كند، چند صورت دارد.
الف- اگر قبل از اين كه از مطاف خارج شود يادش بيايد كه هنوز زمان زيادى نگذشته است تا موالات بهم بخورد، در اين صورت كمبود را بجا آورد و طوافش صحيح است.
ب- اگر طوافكننده بعد از خروج از مطاف و بعد از به هم خوردن موالات يادش بيايد كه طواف را سهوا كم انجام داده، در اين صورت اگر تنها يك شوط كم باشد آن را به جا بياورد و طوافش صحيح است، و اگر مكلف خودش به هر دليلى نتواند آن يك شوط را انجام بدهد، چنانچه به وطن خود برگشته باشد و در آنجا يادش بيايد، وظيفهاش اين است كه شخصى را نايب بگيرد تا آن يك شوط را به نيابت از او انجام دهد. اما اگر نقص بيشتر از يك شوط و كمتر از چهار شوط باشد، بايد در صورت امكان برگردد و كمبود و نقص را كامل نمايد، و اما اگر طواف براى او ممكن نيست كسى را نايب بگيرد، اما اگر كمبود و نقص چهار شوط يا بيشتر از آن باشد، در اين حالت نيز در صورت امكان كمبود را كامل نمايد و الّا نايب بگيرد، هر چند در دو صورت اخير احتياط اقتضاء مىكند كه مكلف يك طواف كامل به قصدى كه شامل كامل نمودن طواف و از سر گرفتن آن باشد به حسب آنچه كه واقعا از او خواسته شده بجا بياورد.
ج- موالات بين شوطها فقط در حال تذكر و التفات شرط است، و اما در حال فراموشى و غفلت، موالات شرط نيست، بنابراين اگر طوافكننده مقدارى از شوطها را فراموش كند و از مطاف هم بيرون رود و بعد از بهم خوردن موالات يادش بيايد، شوطهايى را كه انجام داده باطل نمىشود، و با تكميل كردن نقصها طوافش صحيح مىباشد، و لازم نيست طواف خود را دوباره از سر بگيرد.
مقصود از زيادى در طواف اين است كه طوافكننده بعد از كامل كردن طواف يك شوط ديگرى را به قصد اين كه جزء طواف است بجا بياورد حال چه از ابتدا اين قصد را داشته يا بعدا، و در اثناى انجام طواف اين قصد را نمايد و يا بعد از پايان طواف چنين قصدى كند، اما اگر شوط اضافه را به قصد جزئيت انجام ندهد، زيادى محقق نمىشود و طواف را باطل نمىكند.
مسأله 390- اگر طوافكننده در طوافش اضافه نمايد، شش صورت دارد:
1- مكلف قصد كند تا طوافش را بيشتر از هفت شوط بجا بياورد،در اين صورت زيادى مذكور طواف را باطل مىكند، و در اين امر فرقى نيست كه شخص از ابتدا اين قصد را داشته باشد يا در اثناى و يا بعد از پايان طواف چنين قصدى نمايد، و شوط هشتم را به قصد اين كه جزء از طواف است انجام بدهد، و نيز در بطلان طواف با انجام زيادى فرق نمىكند كه شخص عالم به حكم مسأله باشد يا جاهل به آن باشد.
2- بعد از پايان شوط هفتم به شوط ديگرى شروع كند و آن را به صورت عمل مستقل و به قصد جزئيت انجام ندهد، در اين صورت طوافش صحيح است، و چنانچه سهوا يك شوط را انجام دهد به خيال اين كه هنوز هفت شوط طواف كامل نشده و بعد روشن گردد كه وى هشت شوط انجام داده، در اين صورت طواف او صحيح است.
در هر دو صورت مذكور (صورت انجام شوط هشتم به قصد عمل مستقل و صورت سهو) بر مكلف واجب است شش شوط ديگر را به شوط زيادى ضميمه نمايد تا يك طواف كامل گردد، البته در اين صورت اتصالى كه ميان دو طواف برقرار شده اشكالى ندارد، زيرا قصد طوافكننده اين نبوده كه طواف خود را به طواف دوّم متصل نمايد، بلكه بعد از فراغ از طواف يك شوط را به عنوان عمل مستقل يا از روى سهو انجام داده منتها شارع دستور داده كه با ضميمه كردن شش شوط ديگر به آن يك طواف كامل انجام دهد، و اتصالى كه ميان دو طواف ممنوع و باطل كننده طواف مىباشد، اين است كه طوافكننده قصدش اين باشد كه طواف اوّل خود را به طواف دوّم متصل نمايد.
3- كامل كردن شوط زيادى با شش شوط ديگر، وقتى واجب است كه شوط هشتم (شوط زيادى) را تمام و كامل كرده باشد، ولى اگر شوط هشتم را هنوز تمام نكرده و در اثناى آن قرار دارد، مىتواند آن را رها كند و از محل طواف خارج گردد.
4- اگر طوافكننده بيشتر از يك شوط را سهوا يا به عنوان يك عمل مستقل زياد نمايد، بعيد نيست كه كامل نمودن آن با اضافه و ضميمه كردن بقيه شوطها واجب باشد هر چند به عنوان رجاء كامل نمايد.
5- سؤال: طواف اوّل واجب است يا طواف دوّم يا هر دوى آنها با هم؟
جواب: ظاهرا طواف دوّم واجب است.
6- طوافكننده بعد از انجام دو طواف، مخيّر است بين اينكه چهار ركعت نماز را تماما بجا آورد يا اينكه دو ركعت نماز را بعد از انجام دو طواف، و دو ركعت ديگر را بعد از سعى بين صفا و مروه بخواند.
مسأله 391- ترك طواف چند صورت دارد كه به ترتيب زير بيان مىشود:
1- اگر شخصى عمدا و با اطلاع از وجوب طواف، آن را ترك كند- هر چند به خاطر ترس از شلوغى و كثرت مردم باشد- و به سعى بين صفا و مروه و اعمال ما بعد آن پرداخته باشد، عذر او پذيرفته نيست.
در اين صورت اگر وقت كافى دارد بايد برگردد و طواف را انجام دهد.
سپس اعمال ما بعد آن را بجاى آورد، و اگر وقت كافى براى انجام اين اعمال و درك وقوف در عرفات ندارد، عمره او باطل است، و اگر به خاطر ندانستن مسأله طواف را ترك كرده باشد نيز همين حكم را دارد.
2- اگر مكلّف طواف را از روى نادانى به حكم و به جهت جهلى كه در واجب بودن آن دارد ترك نمايد، حكم اين صورت مانند حكم صورت اوّل خواهد بود.
3- اگر عمدا طواف حج تمتع را ترك كند، چه حكم آن را بداند يا نداند، تا اينكه با پايان يافتن ماه ذى الحجة وقت آن تمام شود، حج و احرام او هر دو باطل است. و كسى كه به خاطر جهل به حكم، طواف را ترك كرده، بايد يك شتر كفاره دهد.
4- اگر طواف را چه طواف عمره يا حج باشد از روى فراموشى يا غفلت ترك كند، حج او باطل نمىشود. بنابراين در صورتى كه طواف عمره را فراموش كرده، اگر زمانى متوجه شود كه بدون از دست دادن زمان وقوف در عرفات بتواند آن را انجام دهد، بايد طواف را به جاى آورد، وگرنه بعد از اعمال منى با نيت قضا طواف نمايد. و در صورتى كه طواف حج تمتع را فراموش كرده، اگر پيش از بيرون آمدن از مكه متوجه شود، بايد طواف را انجام دهد. ولى اگر پس از بازگشت به شهر و ديار خود متوجه شود، در صورتى كه نمىتواند برگردد، نايب بگيرد، و اگر خودش بتواند برگردد و آن را انجام دهد، مخير است كه خود آن را انجام دهد يا نايب بگيرد.
5- اگر بعضى از شوطهاى طواف را فراموش كند و هنگام انجام سعى متوجه شود، بايد برگردد و طواف را كامل نموده و سعى را از همان جا كه رها كرده ادامه دهد. و اگر تمام طواف را فراموش كرده و در هنگام سعى متوجه شود، سعى را رها كند، و طواف را انجام دهد، و پس از دو ركعت نماز طواف، سعى را مجددا از سر بگيرد، اما اگر بعد از انجام سعى متوجه شود كه طواف را انجام نداده است، بايد برگردد طواف و نماز طواف را به جاى آورد، و اعاده سعى لازم نيست. هر چند احتياط آن است كه سعى را اعاده كند.
6- كسى كه طواف را فراموش كرده اگر با زنش جماع كند، بعد يادش بيايد كه طواف را انجام نداده است، بايد يك شتر كفاره دهد، و فرقى ندارد كه يادآورى زمانى باشد كه شخص به شهر و ديار خود برگشته، يا در مكه باشد. و اگر طواف فراموش شده طواف حج تمتع باشد، شتر كفاره را در منى نحر كند. و اگر طواف عمره تمتع باشد، شتر را در مكه نحر كند. و در صورتى كه در شهر خود متوجه شود مىتواند نايب بگيرد تا شتر را در موضعش نحر كند.
7- كسى كه طواف را فراموش كرده و پس از بازگشت به شهر خود يادش بيايد و بخواهد و خودش برگردد و آن را انجام دهد، چنانچه در ماه ذى الحجّه باشد، بدون احرام وارد مكه شود و طواف را انجام دهد، و اگر ماه ذى الحجة به پايان رسيده است، در يكى از ميقاتها به نيت عمره مفرده احرام ببندد و داخل مكه شود، و قبل يا بعد از انجام عمره مفرده طواف فراموش شده را با نيت قضاء به جاى آورد.
و لازم نيست فقط براى طواف فراموش شده احرام ببندد. و اگر بعد از ماه ذى الحجّه در مكه يادش آمد كه طواف را فراموش كرده است،لازم نيست براى قضاى طواف به يكى از ميقاتها برود و از آنجا احرام ببندد، بلكه در مكه احرام ببندد و طواف را به نيت قضا به جاى آورد.
8- اگر براى طواف فراموش شده كسى را نايب بگيرد، چنانچه از حج همان سان نباشد، بايد در يكى از ميقاتها براى عمره مفرده احرام ببندد و قبل يا بعد از انجام اعمال عمره مفرده به نيت قضاء طواف را به جاى آورد، چه در ماه ذى الحجّه وارد مكه شود، يا در ماههاى ديگر. (اگر نايب از حاجيان همان سان باشد، احرام از ميقات لازم نيست).
9- اگر براى طواف فراموش شده در آخرين روز ماه ذى الحجّه وارد مكه شود، ولى نتواند در آن روز طواف كند، لازم نيست كه هنگام ورود به مكه احرام ببندد.
10- اگر بعضى از شوطهاى طواف را فراموش كند، بايد آن را جبران نمايد، چه خودش انجام دهد، يا نايب بگيرد چه در مكه يادش بيايد، يا پس از بازگشت به وطن، و حتى اگر بعد از ماه ذى الحجة متوجه شود، بايد آن را جبران كند. هر چند بهتر است كه طواف كاملى را به نيت اداى تكليف واقعى، اعم از تكميل آن و طواف جديد به جاى آورد.
11- قضاى طواف فراموش شده، يا بعض شوطهاى آن وقت معين ندارد، هر وقت يادش آمد و قدرت بر انجام آن داشت- چه خودش به جاى آورد يا نايب- واجب است انجام دهد.
12- كسى كه طواف و يا بعض از شوطهاى آن را فراموش كرده، استفاده از چيزهايى كه حلال بودن آن متوقف بر طواف است مانند:
استعمال بوى خوش و نظاير آن، تا زمانى كه آن را به جاى نياورده و يا تكميل نكرده است، جايز نيست.
13- اگر محرم به خاطر بيمارى، شكستگى استخوان و يا دلايل ديگر نتواند طواف كند، چنانچه با كمك ديگران بتواند، حتى اگر بر دوش كسى سوار شده و طواف كند، خودش طواف كند و نبايد نايب بگيرد، و اگر نمىتواند، بايد شخصى را براى طواف نايب بگيرد و دو ركعت نماز طواف را بعد از طواف نايب، خودش به جاى آورد، و اگر هم نتوانست نماز را بخواند، نايب او نماز بخواند.
طواف از نقطه برابر حجر الاسود كه در ركن شرقى كعبه قرار دارد آغاز مىشود، و خانه كعبه در طرف چپ طوافكننده قرار مىگيرد.
پس از چند قدم به در كعبه مىرسد و طواف را ادامه مىدهد، ابتدا به ركن شمالى كعبه كه به ركن عراقى معروف است مىرسد. در اين سمت حجر اسماعيل و ناودان كعبه قرار دارد. در ادامه به ركن غربى كعبه كه به ركن شامى معروف است مىرسد كه در سمت غرب خانه خدا قرار دارد. از آنجا- با ادامه طواف- به آخرين و چهارمين ركن كعبه مىرسد كه به ركن يمانى معروف است و در سمت جنوبى كعبه قرار دارد.
پيش از رسيدن به ركن يمانى موضعى است شريف كه به آن" مستجار" مىگويند. پس از رسيدن به ركن يمانى طواف را به سمت حجر الاسود و ركن شرقى ادامه ميدهد تا يك شوط كامل شود.