نوع اوّل: محرّماتى است كه بر هر محرمى- چه مرد و چه زن- حرام مىباشند، و اين شامل مواردى است به ترتيب ذيل:
مسأله 252- جايز نيست محرم- چه مرد و چه زن- جاندار صحرايى را شكار نموده و يا بكشد، چه اين كار در حرم انجام گيرد و يا خارج از حرم، و چه حيوان مذكور حلال گوشت و يا حرام گوشت باشد.
همچنانكه در حرمت قتل فرقى ندارد كه بعد از شكار اقدام به قتل آن نمايد، و يا در ابتدا آن را بكشد.
مسأله 253- جايز نيست كه محرم به شخص ديگرى در امر شكار كمك كند گرچه اين كمك به اشاره دست و يا امثال آن باشد، و گرچه آن شخص، محل (غير محرم) باشد.
مسأله 254- محرم- چه مرد و چه زن- نمىتواند شكار جاندار صحرايى را بدست گرفته و يا از آن نگهدارى كند گرچه شكار آن پيش از احرام باشد، و نيز جايز نيست محرم از گوشت شكار بخورد گرچه شكارچى آن، محل بوده يعنى از احرام بيرون آمده باشد. اگر محرم در حالت احرام شكار نمايد، يا آن را ذبح كند، در صورتى كه در خارج حرم باشد، بنابر اظهر جايز است غير محرم از آن بخورد، بلكه بعيد نيست اگر غير محرم در داخل حرم هم باشد خوردن آن برايش جايز باشد. البته اگر غير محرم در داخل حرم شكار نمايد، هم بر محرم و هم بر غير محرم خوردن از آن جايز نيست. پس تفاوت اساسى بين محرم و غير محرم در اينجا اين است كه محرم به هيچ وجه حق شكار ندارد، چه در حرم باشد و چه در خارج آن، و نيز نمىتواند از گوشت آن استفاده كند گرچه ديگرى آن را شكار كرده باشد امّا بر غير محرم، فقط شكار در حرم حرام است و خوردن از گوشت حيوانى كه محرم آن را شكار كرده اشكالى ندارد گرچه احتياط بهتر است.
مسأله 255- شكار حيوان وحشى مانند پرندگان، صدق مىكند و امّا حيوانات اهلى مانند مرغ، گوسفند، گاو و شتر شكار بر آنها صدق نمىكند گرچه وحشى شده باشد، و بنابراين محرم مىتواند اين موارد مذكور را در اختيار گرفته و نگهدارد و يا ذبح كرده، از گوشت آن بخورد.
مسأله 256- اگر محرم شك كند كه حيوان معيّنى، وحشى يا اهلى است، بنابر اظهر نمىتواند آن را شكار نمايد.
مسأله 257- حرمت شكار فقط مخصوص حيواناتى كه معمولا گوشت آنها قابل استفاده مىباشد- مانند پرندگان و غيره- نيست بلكه غير آنها مانند حيوانات درنده و امثال آنها را نيز شامل مىشود، البته اگر در مواردى از سوى حيوانى خطرى بر جان انسان احساس شود، قتل آن جايز مىباشد مانند: شير و افعى و مار سياه و يا عقرب و موش و مانند آن.
مسأله 258- حكم حرمت مخصوص حيوانات صحرايى است كه در خشكى زندگى مىكنند، و امّا حيوانات دريايى مانند ماهى و امثال آن، محرم مىتواند آنها را شكار نموده و يا نگهدارى كند. مراد از حيوان دريايى، حيوانى است كه فقط در آب زندگى مىكند، امّا حيواناتى كه هم در خشكى و هم در دريا زندگى مىكنند حكم جاندار خشكى را دارد، و شكارشان جايز نيست. اگر مكلف شك نمايد كه آيا حيوان معينى از حيوانات خشكى و يا دريايى است، شكار آن جايز است.
مسأله 259- گرفتن ملخ نيز مانند شكار حيوانات خشكى است، بنابراين گرفتن و يا نگهدارى و يا خوردن آن بر محرم جايز نيست.
مسأله 260- محرم مىتواند بسوى كلاغ و باز شكارى تيراندازى كند و در صورتى كه تير به آنها اصابت نموده و كشته شوند، كفّاره ندارد.
مسأله 261- جوجه و تخم حيوانات دريايى و اهلى از لحاظ حكم، تابع خود اين جانداران مىباشد.
مسأله 262- كفّاره كشتن شترمرغ يك شتر، و گاو وحشى يك گاو، و الاغ وحشى يك شتر و بنابر احتياط كفاره آن يك گاو مىباشد، و كفّاره آهو و خرگوش يك گوسفند، و بنابر احتياط استحبابى كفاره روباه نيز يك گوسفند مىباشد.
مسأله 263- اگر شخصى حيوانى را شكار نمايد كه يك شتر كفّاره دارد ولى شتر يافت نشود، بايد شصت مسكين را اطعام نمايد، بطورى كه به هر مسكين يك مدّ برسد هر چند قيمت شتر بيشتر از اين اطعام باشد، ولى اگر قيمت شتر كمتر از اطعام مذكور باشد، تصدّق فقط به اندازه قيمت آن بر وى واجب مىباشد. و اگر بر مكلف يك گاو بعنوان كفاره واجب گردد امّا گاو يافت نشود، واجب است سى مسكين را اطعام نمايد و اگر نتوانست، بايد نه روز روزه بگيرد. و اگر كفّاره، يك گوسفند بوده ولى يافت نشود، بايد ده مسكين را طعام دهد، و در صورت عدم تمكّن از آن، بايد سه روز، روزه بگيرد.
مسأله 264- اگر محرم- چه مرد و چه زن- كبوتر و يا مانند آن را در خارج حرم بكشد، كفارهاش يك گوسفند است، و در جوجه آن اگر در داخل تخم حركت كند، يك برّه يا بزغاله بايد كفاره بدهد، و اگر تخم آن را بشكند، بنابر اظهر، يك درهم كفاره بپردازد.
مسأله 265- اگر غير محرم كبوترى را در حرم بكشد، بايد يك درهم كفّاره بدهد، و اگر جوجه آن را بكشد نيم درهم، و اگر تخمش را بشكند يك چهارم درهم بايد كفّاره بدهد.
مسأله 266- اگر محرم در داخل حرم كبوترى را بكشد، بايد هم يك گوسفند و هم قيمت كبوتر را بعنوان كفّاره بدهد، و اگر تخم كبوتر شكست و جوجه داخل آن را بكشد، بنابر احتياط استحبابى به ازاى هر يك از اين دو عمل بايد دو كفّاره بدهد.
مسأله 267- كفّاره كشتن مرغ سنگخوار، يك برّه تازه از شير گرفتهشده علفخوار مىباشد، و بنابر احتياط كفاره كشتن كبك و درّاج و امثال آن دو مانند كفاره مرغ سنگخوار مىباشد. كشتن گنجشك، چكاوك و مرغ سنگانه كفاره ندارد. در كشتن يك ملخ يك دانه خرما، و در كشتن بيشتر از يكى، يك مشت طعام، و در مواردى كه عرفا زياد شمرده شود، يك گوسفند كفاره بايد پرداخت شود.
مسأله 268- كفاره موش صحرايى، خارپشت، سوسمار و مانند اينها يك بزغاله است. و كفّاره كشتن عظايه (نوعى مارمولك) مشتى از طعام، و كفاره كشتن زنبور عمدا، مقدارى طعام مىباشد، البته اگر كشتن زنبور از جهت دفع آزار آن باشد، كفاره ندارد.
مسأله 269- واجب است در صورت انتشار ملخها در راه محرم به طرف راست يا چپ راه خود را كج نمايد، ولى اگر ممكن نباشد، پايمال كردن آنها اشكالى ندارد.
مسأله 270- اگر چند نفر با هم در كشتن شكارى شريك باشند، هر يك از آنها بايد جداگانه كفاره بدهد.
مسأله 271- كفاره خوردن شكار مانند شكار كردن است، بنابراين اگر محرم شكار نموده و خود از گوشت آن بخورد، بنابر احتياط دو كفّاره بر وى واجب مىشود.
مسأله 272- اگر مكلف- هر چند غير محرم- داخل حرم گردد و شكارى به همراه داشته باشد، بايد آن را رها نمايد، و اگر آن را رها نكند تا بميرد، بايد كفاره بپردازد. و همچنين جايز نيست كه مكلف بعد از احرام شكار را نگه دارد گرچه هنوز وارد حرم نشده باشد.
اگر در فرض مذكور قبل از ورود به حرم شكار بميرد، بنابر اظهر كفاره ندارد هر چند مستحب است كفّاره بدهد.
مسأله 273- در وجوب كفاره شكار و خوردن آن، فرقى نمىكند كه عمدا و يا از روى نادانى و يا فراموشى باشد.
مسأله 274- در صورت تكرار شكار از روى نادانى و بدون تقصير و يا سهوا و يا از روى فراموشى، كفاره نيز متعدّد مىگردد، و همچنين است تكرار عمدى شكار از شخص غير محرم در داخل حرم، و يا از شخص محرم در فرض تعدّد احرام. و امّا اگر تكرار شكار عمدا از شخص محرم در احرام واحد صورت گيرد، گرچه موجب تعدّد كفاره نيست ولى سبب عقوبت و سرزنش اخروى مىشود.
مسأله 275- نزديكى با زن در اثناى عمره تمتع، و عمره مفرده و حج بر مرد حرام مىباشد.
مسأله 276- اگر مردى به خاطر ندانستن حكم و يا فراموش كردن آن در عمره تمتع با زنش نزديكى نمايد، عمرهاش صحيح است، چه اين مقاربت، بعد از اتمام سعى بين صفا و مروه بوده و يا پيش از آن باشد.
امّا اگر عمدا و با علم به حكم شرعى با زنش نزديكى نمايد، بنابر اظهر هر چند گناهكار بوده، بايد يك شتر نر يا گاو يا گوسفند بدهد، و مستحب است در صورت امكان شتر نر كفاره بدهد و اگر شتر ممكن نباشد گاو و اگر گاو ممكن نشد گوسفند بدهد. و اگر بخاطر ندانستن حكم و يا فراموش كردن آن در عمره مفرده با زنش نزديكى نمايد، عمره صحيح است و كفاره ندارد، و اگر عمدا و با علم به حكم شرعى با زنش بعد از اتمام سعى نزديكى نمايد، عمرهاش صحيح است گرچه گناهكار مىباشد. امّا اگر نزديكى قبل از پايان سعى باشد، بعيد نيست كه عمرهاش صحيح باشد گرچه گناهكار شمرده مىشود و مشهور هم حكم به بطلان آن كرده است.
بنابر قول به صحّت عمره با وجود مقاربت در اثناى آن، واجب است شخصى كه مرتكب اين عمل شده، تا ماه بعد در مكّه بماند و سپس به يكى از ميقاتهاى پنجگانه رفته و از آنجا احرام بسته و عمرهاش را اعاده نمايد.
همچنانكه بنابر قول به فساد عمره نيز چنين بايد بكند. و حكم زن محرم نيز مانند مردان مىباشد، بنابراين اگر جهل به حكم داشته و يا آن را فراموش كرده باشد، عمرهاش صحيح است و كفاره ندارد، و امّا اگر علم به حكم داشته باشد، و راضى بوده كه شوهرش با او نزديكى نمايد، كفاره و گناه دارد امّا عمرهاش صحيح است، ولى در فرض عدم رضايت و رغبت زن، كفاره و گناه ندارد.
مسأله 277- اگر مرد بعد از محلّ شدن با زنش كه در حال احرام است نزديكى نمايد. يك شتر نر بعنوان كفاره بر زن واجب مىگردد، ولى مرد بايد كفاره آن را به زن بپردازد. و بنابر اظهر حكم مذكور شامل تمام مردان غير محرم نيز مىشود.
مسأله 278- اگر مردى از روى ندانستن حكم شرعى و يا فراموش كردن آن در احرام حج پيش از وقوف در مزدلفه با زن خود نزديكى نمايد، حجّش صحيح بوده و كفاره ندارد: و اگر عمدا و با التفات به حكم شرعى با زنش نزديكى نمايد، حجّش صحيح مىباشد ولى گناهكار است و كفاره ندارد و بايد سال بعد حجش را تكرار نمايد، چه اين حج فعلى او حجّة الاسلام و يا حج ديگرى مانند حج نذرى و يا حج مستحبى باشد. و حكم زن نيز در اين احرام چنين است، البته ثبوت كفاره بر زن و وجوب حج در سال بعد مشروط به اين است كه زن راضى بوده باشد، امّا اگر زن مجبور باشد، چيزى به گردنش نيست، بلكه در اين صورت دو كفاره بر شوهرش مىآيد. و بين آن دو از محل وقوع اين عمل (نزديكى) تا زمان فارغ شدن از مناسك حج، جدايى شود، و نيز اين جدايى بايد در حج سال بعد به شرط آنكه شخص سوّمى همراه نداشته باشند مراعات شود، و اين جدايى بايد تا روز خروج از منى و يا تا رسيدن به محلّ وقوع عمل نزديكى ادامه داشته باشد.
مسأله 279- در فرض مذكور، حج اوّل صحيح بوده و حج دوّم بجهت كيفر عمل نزديكى است.
مسأله 280- اگر محرم در احرام حج عمدا و با علم و التفات به حكم شرعى بعد از وقوف در مزدلفه و پيش از طواف نساء با زنش نزديكى كند، واجب نيست حجش را در سال بعد اعاده نمايد، البته اگر عمل نزديكى قبل از دور پنجم طواف نساء بوده باشد هم گناه و هم كفّاره دارد، ولى اگر بعد از آن باشد، كفاره ندارد و فقط گناه دارد.
بنابر اظهر حكم مذكور شامل مواردى كه مرد با غير زن خودش نزديكى نمايد نيز مىشود.
مسأله 281- در كفاره جماع ذبح شتر ماده و يا نرى كه پنج سالش تمام شده و داخل سال ششم شده است كفايت مىكند. البته، اگر نزديكى در عمره تمتع باشد، در صورت ناتوانى مىتوان بجاى شتر، يك گاو ذبح نمود، و در صورت عجز از آن، ذبح يك گوسفند نيز كافى است.
امّا اگر نزديكى در حج باشد، در صورت عدم تمكن از ذبح شتر، فقط ذبح گوسفند متعين است. امّا اگر نزديكى در عمره مفرده باشد، بنابر احتياط لازم يك شتر ذبح شود، و در صورت ناتوانى از آن يك گاو، و در فرض عجز از آن، يك گوسفند بايد ذبح شود. و در حكم مذكور فرقى بين زن و مرد محرم نيست، البته با فرض اينكه زن در عمل راضى بوده و مجبور نباشد.
مسأله 282- اين كفاره و ساير كفارات احرام، جاهل به حكم و فراموشكار را شامل نمىشود. و از اين حكم فقط دو مورد مستثنى مىباشند:
1- اگر مكلف طواف حج و يا مقدارى از سعى عمره تمتع را فراموش نمايد و از احرام در آمده و با زنش نزديكى نمايد، در اين صورت بايد كفاره بدهد. و همچنين اگر در عمره تمتع بعد از سعى و قبل از تقصير به جهت ندانستن حكم با زنش مقاربت كند، كفاره دارد.
2- اگر مكلف از روى نادانى و يا غفلت و بدون قصد و اراده، دست خود را بر ريش و يا بر سرش بكشد بطورى كه يك يا دو مو و يا بيشتر از آن بيفتد، بايد كفاره بدهد.
مسأله 283- بر مرد محرم حرام است زن خود را از روى شهوت ببوسد. و چنانچه او را بوسيد و منى از او خارج شد، بايد يك شتر نر كفاره بدهد، ولى اگر منى خارج نشود، يك گوسفند كفاره دارد، گرچه احتياط استحبابى اين است كه در اين صورت نيز يك شتر نر كفاره بدهد. امّا اگر بوسيدن از روى شهوت نباشد، كفارهاش ذبح يك گوسفند است.
مسأله 284- اگر بعد از طواف نساء و خروج از احرام، زن خود را كه در حال احرام است با شهوت ببوسد، بنابر اظهر يك گوسفند كفاره بدهد. و بر زن در حال احرام نيز بوسيدن حرام است.
مسأله 285- بر مرد محرم حرام است از روى شهوت، دست يا بدن زن خود را لمس كند، و اگر لمس كرد، بايد يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر لمس موجب خروج منى گردد، كفارهاش يك شتر است كه ميان شتر نر و ماده فرقى نيست. ولى لمس بدون شهوت حرام نيست و موجب كفاره نمىشود. حكم لمس زن بيگانه مانند حكم زن خود شخص است، مگر اينكه در اين فرض علاوه بر مطالب فوق، مرد گنهكار نيز مىباشد. حكم زن در حال احرام در اينجا مانند مرد محرم مىباشد.
مسأله 286- اگر مرد محرم به زن بيگانه طورى نگاه كند كه موجب خروج منى از وى شود، معصيت نموده و كفاره دارد و در صورت تمكّن، يك شتر نر يا ماده و در صورت متوسط بودن، يك گاو و در صورت فقير بودن، يك گوسفند كفاره بايد بدهد. امّا اگر نگاه كردن او از روى شهوت، موجب خروج منى نشود، گرچه معصيت نموده ولى كفاره ندارد.
مسأله 287- اگر مرد محرم به زن خود از روى شهوت طورى نگاه كند كه موجب خروج منى شود، بايد بنابر احتياط يك شتر نر يا ماده كفاره بدهد، ولى اگر موجب خروج منى نشود، كفاره ندارد.
مسأله 288- اگر مرد محرم به زن خويش از روى شهوت نگاه نمايد بدون آنكه منى از او خارج شود، بعيد نيست حرام نباشد گرچه بنابر احتياط استحبابى بهتر است اين كار از او سر نزند، و در اين حكم، زن در حال احرام مانند مرد محرم مىباشد.
مسأله 289- مرد محرم مىتواند بجز مواردى كه ذكر شد از زن خود لذّت ببرد، گرچه بهتر است تمام موارد لذت را مطلقا ترك كند. البته مرد محرم نمىتواند طورى از زن خود لذّت ببرد كه موجب خروج منى از وى شود، بنابراين اگر اين كار را انجام دهد، بايد يك شتر ماده كفّاره بپردازد.
مسأله 290- استمناء كردن محرم- چه زن و چه مرد- حرام است.
بنابراين اگر در عمره تمتع از روى فراموشى و يا ندانستن حكم استمنا كند، كفاره ندارد، ولى اگر عمدا و از روى علم صورت گيرد، موجب گناه و كفّارهاى مانند كفّاره جماع مىباشد، امّا عمرهاش صحيح است.
امّا اگر در عمره مفرده استمنا نمايد، بازهم در صورت جهل بحكم از روى فراموشى كفاره ندارد، ولى با علم و عمد، موجب گناه مىشود و يك شتر ماده كفاره دارد، امّا عمرهاش صحيح است.
و امّا اگر در حج قبل از فراغ از سعى و پيش از وقوف در مزدلفه از روى علم و با التفات استمنا نمايد، اضافه بر گناه، يك شتر نر يا ماده كفاره بايد بپردازد، امّا اعاده حج در سال بعد، بنابر اظهر واجب نيست. البتّه در صورت جهل به حكم و يا فراموشى چيزى بر وى نيست.
مسأله 291- اگر محرم زنى را عقد كند، چه عقد دائم باشد يا موقت، اين عقد باطل است، چه براى خودش و چه براى ديگرى، و چه آن شخص ديگر محرم باشد و چه غير محرم.
مسأله 292- اگر محرم شخص ديگرى را وكيل كند كه زنى را به عقد وى در آورد، اين عقد وكالتى باطل است، و نيز اگر از طرف محرم عقد فضولى انجام دهد، اجازه وى صحيح نيست.
مسأله 293- عقد محرم در صورت علم و التفات به حكم شرعى، موجب حرمت ابدى مىگردد، ولى اگر از روى جهل به حكم باشد، موجب حرمت ابدى نمىشود، و مىتواند پس از خروج از احرام با آن زن ازدواج نمايد. و همچنين مىتواند در مجلس عقد حضور يافته و شهادت بر آن بدهد، بلكه در بعضى موارد مانند دفع ستم و يا اثبات حق، حضور واجب مىشود. همچنانكه محرم مىتواند خواستگارى بنمايد، و نيز مىتواند به زنى كه او را طلاق رجعى داده، رجوع نمايد.
مسأله 294- اگر محرم يا غير محرم زنى را به عقد محرم در بياورد و شوهر با آن زن نزديكى نمايد، چنانچه شوهر و عقدكننده با علم به حرمت عقد و بطلان آن اين كار را بكنند، هر يك بايد يك شتر ماده كفاره بدهند، امّا اگر يكى از آن دو عالم به حكم باشد، كفاره بر او واجب است، امّا بر جاهل به حكم كفاره واجب نمىباشد. و اين حكم در مورد زن در حال احرام و عالم به حكم شرعى جارى است، و امّا اگر زن در حال احرام نبوده ولى بداند شخصى كه به عقد او در مىآيد محرم است و با وجود آن، تن به ازدواج بدهد، يك شتر ماده كفاره دارد، كه آن را نحر كند ولى اگر اين موضوع را نداند، كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 295- محرم- چه مرد و چه زن- نبايد از زعفران و مشك و عنبر و ورس و عود استفاده نمايد، چه بصورت بوييدن و يا ماليدن بر بدن و يا خوردن و يا لمس آنها باشد. و همچنين حرام است لباسى بپوشد كه اثرى از آنها در آن باشد.
مسأله 296- بنابر اظهر استعمال تمام انواع بوى خوش كه به مشام مىرسد و براى خوشبو كردن بكار مىرود مانند عطر گل و قرنفل و گل ياس و غيره حرام مىباشد.
مسأله 297- واجب است كه بر محرم در صورت بر خورد با اين موارد- عمدا يا سهوا- سعى كند كه از آنها دورى بجويد، البته بوى خوش كعبه شريفه كه يك نوع عطر است مستثنى مىباشد، و بوييدن آن و يا ماندن اثرات آن روى لباس اشكالى ندارد.
مسأله 298- محرم- چه مرد و چه زن- واجب نيست هنگام سعى بين صفا و مروه، بينى خود را از بوى خوش- در صورت وجود آن در مسير- بگيرد. و حرام است بر محرم كه بينى خود را از بوى بد بگيرد، البته در صورت برخورد با بوى بد، اگر بخواهد با تند رفتن و مانند آن از آن رهايى يابد، جايز مىباشد.
مسأله 299- اگر محرم با آگاهى و التفات به حكم شرعى مقدارى از بوى خوش را در خوردن استفاده نمايد، علاوه بر گناه كردن بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، حكم جاهل غير معذور در اين مسأله نيز چنين است، ولى اگر وى در جهل خود معذور بوده و يا جهل مركّب داشته و يا از روى فراموشى مرتكب شده باشد، كفاره ندارد، و اگر استفاده از بوى خوش در غير موارد خوردن باشد مانند آنكه براى بوييدن و يا خوشبو كردن بكار رود، حتى با علم و آگاهى از حكم، تنها گناه دارد و كفاره ندارد.
مسأله 300- گلها و گياهانى كه داراى بوى خوش مىباشند ولى از آنها مادّه خوشبوكننده گرفته نمىشود، بوييدن آنها اشكالى ندارد مانند گل ميخك و بومادران و غيره. ولى نسبت به مواردى كه مادّه خوشبوكننده گرفته مىشود مانند گل سرخ و گل ياس و غيره، بنابر احتياط وجوبى بايد از آنها اجتناب كند.
مسأله 301- خوردن ميوههاى خوشبو مانند سيب و ميوه درخت سدر و غيره بر محرم جايز است، و لازم نيست بينى خود را از آنها بگيرد گرچه بهتر است.
مسأله 302- نگاه كردن در آينه بر محرم- چه مرد و چه زن- در صورتى كه به قصد مرتب نمودن سر و صورت و مانند آن باشد حرام است. ولى اگر به خاطر چيز ديگرى باشد مانند آنكه بخواهد اطمينان پيدا كند مانعى روى پوست صورت وى نباشد، و يا اينكه راننده ماشين بخواهد از نشستن مسافرين مطمئن شود، و يا از ماشينهاى پشت سر خود اطلاع پيدا كند، در اين صورت نگاه كردن در آينه حرام نمىباشد.
و همچنين پوشيدن عينك، بعنوان نگاه كردن در آينه شمرده نمىشود و حرام نيست. البته به شرط آنكه نزد عرف زينت نباشد، چون در اين فرض جايز نخواهد بود. گرچه انگيزه آن چيزى ديگرى باشد، مانند جلوگيرى از تابش آفتاب، و يا قرائت قرآن و دعا، و يا نوشتن يك مطلب، و يا به خاطر مسائل پزشكى، البته در اين موارد نيز هرگاه موضوع بحدّ اضطرار برسد، پوشيدن عينك جايز است. و نگاه كردن در اجسام شفاف مانند آب صاف و غيره كه عكس شخص را منعكس مىكند، مانعى ندارد. و اگر مكلف به آينه نگاه كند، كفاره ندارد امّا گناه كرده است.
مسأله 303- زينت كردن بر محرم- چه زن و چه مرد- حرام است، و در اين حكم فرق نمىكند چه نيّت وى زينت نمودن باشد و يا اينكه قصد ديگرى داشته باشد، بدين معنى كه هر چه در نزد عرف، زينت شمرده شود، محرم نمىتواند خود را به آن آراسته كند گرچه به قصد زينت نبوده و انگيزه ديگرى داشته باشد. و آنچه عرفا زينت شمرده نشود، محرم مىتواند بهر انگيزهاى از آن استفاده نمايد.
ملاك و معيار در زينت اين است كه هر آنچه عرفا زينت شمرده شود مانند مرتب نمودن لباس يا اندام، و يا پوشيدن زينتى، بر محرم حرام است حتى اگر انگيزه وى زينت كردن نباشد، و هر آنچه عرفا زينت شمرده نشود مانند پوشيدن لباسهاى معمولى، و يا پوشيدن جامههاى احرام بر محرم حرام نمىباشد. البته در اين ميان پوشيدن زيور آلات زنانهاى كه پيش از احرام متعارف آنان بوده است از حكم اين مسأله مستثنى مىباشد، يعنى با وجود آنكه اين موارد عرفا زينت شمرده مىشوند، ولى زن در حال احرام مىتواند آن را بپوشد، ولى جايز نيست آن را به شوهر و يا مردان ديگر نشان دهد. پوشيدن انگشتر، اگر عرفا زينت شمرده شود، جايز نيست، وگرنه اشكالى ندارد. و حكم پوشيدن ساعت مچى نيز چنين است.
مسأله 304- اگر محرم زينت نمايد، كفاره ندارد گرچه عمدا و از روى آگاهى باشد.
مسأله 305- بر محرم- چه مرد و چه زن- حرام است حنا ببندد چنانچه عرفا زينت شمرده شود گرچه قصد زينت نمودن نداشته باشد، ولى اگر در عرف عموم مردم زينت محسوب نشود اشكال ندارد.
مسأله 306- بر محرم- چه مرد و چه زن- جايز نيست در حال احرام سرمه سياه به چشم خود بكشد گرچه به قصد زينت كردن نباشد، و در اين حكم ميان مرد و زن محرم فرقى نيست.
مسأله 307- محرم- چه مرد و چه زن- مىتواند از سرمهاى كه سياه نيست استفاده كند. مگر اينكه در عرف عموم مردم زينت حساب شود گرچه انگيزه استفاده از آن قصد زينت نباشد كه در اين صورت سرمه كشيدن براى او جايز نيست.
مسأله 308- بر محرم- مرد باشد يا زن- جايز است از سرمه خوشبو استفاده كند.
مسأله 309- محرم- چه مرد و چه زن- مىتواند بعلّت ضرورتى مانند درمان و غيره، حتى سرمه سياه بر چشم خود بكشد. البته اگر محرم عمدا و از روى آگاهى اين حرام را مرتكب شود، كفاره ندارد ولى گناهكار شمرده مىشود.
مسأله 310- دروغ و دشنام در شرع مقدس اسلام در تمام حالات بر مكلّف حرام است ولى حرمت اين دو در حال احرام شديدتر مىباشد.
مراد از «فسوق» در آيه مباركه «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» دروغ و دشنام مىباشد كه بايد در حج از آن اجتناب گردد، و اگر شخص محرم هر چند از روى عمد و آگاهى مرتكب دروغ و دشنام گردد، كفاره ندارد.
مسأله 311- جدال نمودن بر محرم- چه مرد و چه زن- حرام است و آن در بكار بردن دو عبارت «لا و اللّه» و «بلى و اللّه» در مقام مخالفت و ستيزهجويى صدق مىكند چه گوينده راست بگويد و چه دروغ. امّا خصومت و مشاجره لفظى بدون قسم خوردن با آن دو عبارت، جدال شرعى شمرده نمىشود گرچه بنابر احتياط استحبابى بهتر است از آن اجتناب نمايد.
مسأله 312- بنابر اقرب سوگند خوردن، مخصوص موارد خصومت و مخالفت نيست بلكه شامل تمام موارد مىباشد حتى اگر خصومت و مخالفتى- به استثناى مشاجره لفظى- در ميان نباشد.
مسأله 313- صدق جدال حرام در حج با الفاظ غير از آن دو صيغه به عباراتى كه معناى آن دو را برساند مشكل است، گرچه بنابر احتياط وجوبى بهتر است اجتناب گردد.
اوّل: آنكه در مقام احقاق حق و يا بطلان نمودن امر باطلى باشد.
دوّم: منظور از آن سوگند و قسم خوردن نبوده، بلكه موضوعى ديگرى مانند اظهار محبّت و احترام در نظر باشد مثلا، بجهت احترام شخصى به وى بگويد: و اللّه اين كار را انجام خواهم داد، و آن شخص بگويد: و اللّه آن را از تو مىپذيرم. و اگر محرمى كه جدال مىكند در سخن خويش راستگو باشد، كفاره ندارد و فقط بايد استغفار نمايد مگر آنكه سوگند را سه بار تكرار كند، كه در صورت سه بار تكرار پىدرپى در يك موضوع، بايد كفّاره بپردازد. ولى اگر جدالكننده به دروغ سوگند خورده و «لا و اللّه» و «بلى و اللّه» بگويد، بايد در مرتبه اول يك گوسفند ذبح كند، و در مرتبه دوّم دو گوسفند، و در مرتبه سوم يك گاو بعنوان كفّاره بدهد.
مسأله 314- صدق جدال با آن دو صيغه متوقّف بر اين است كه گوينده قصد اداى جمله خبرى داشته باشد.
مسأله 315- در صدق عنوان شرعى جدال، لازم نيست هر دو صيغه با هم ادا گردند، بلكه اگر يكى از آن دو را ذكر كند نيز عنوان شرعى جدال بر آن صدق مىكند.
مسأله 316- ذكر كلمه «لا» در صيغه اوّل و «بلى» در صيغه دوّم در ترتيب اثر در صيغهها معتبر است.
مسأله 317- محرم- چه مرد و چه زن- جايز نيست شپشى را كه روى بدن وى باشد، بكشد، و هرگاه عمدا و با توجه به حكم شرعى، آن را بكشد، كفاره ندارد گرچه بنابر احتياط استحبابى بهتر است كفاره بدهد. همچنين محرم نمىتواند شپش را از بدن خود دور بيندازد، گرچه جايز است آن را جابجا كند، كه در اين صورت بايد يك مشت طعام به عنوان كفّاره بدهد.
و امّا جانوران ديگر غير از شپش، مكلّف مىتواند آن را از بدن خود دور بيندازد، و يا آن را جابجا كند
مسأله 318- كشتن پشه و كك جايز است چه وجود آنها براى محرم ضررى داشته و يا نداشته باشد.
مسأله 319- محرم- چه مرد و چه زن- نمىتواند بدن خود را روغن مالى كند هر چند آن روغن خوشبو نباشد. البته موارد درمان و معالجه از اين حكم مستثنى مىباشند. و همچنين بنابر اظهر اين عمل بر محرم- چه مرد و چه زن- موجب كفاره نمىشود گرچه عمدا و از روى آگاهى صورت گرفته باشد.
مسأله 320- محرم- چه مرد و چه زن- نمىتواند بدن خود را با حجامت و يا با خاراندن، خونى نمايد مگر آنكه ضرورتى داشته و يا براى رفع ناراحتى باشد. و امّا اگر در اثر مسواك زدن از دندان او خون بيايد، اشكالى ندارد گرچه محرم قبلا مىدانسته كه اگر مسواك بزند از دندانش خون مىآيد، و اگر محرم با آگاهى از حكم شرعى عمدا اين حرام را انجام دهد، هر چند گناهكار محسوب مىشود ولى كفاره ندارد.
مسأله 321- محرم- چه مرد و چه زن- نبايد ناخن و يا قسمتى از آن را بگيرد، مگر اينكه نگرفتن آن موجب ضرر و آزار شود كه در اين صورت گرفتن آن جايز است، و اگر مكلف حكم را نداند و يا فراموش كرده باشد و ناخنهايش را بگيرد، كفاره ندارد، ولى اگر مكلف عمدا و با علم به حكم، ناخنهايش را بگيرد، براى هر ناخن يك مد طعام به عنوان كفاره بدهد، و اگر ده ناخن دست را يك بار بگيرد، كفارهاش يك گوسفند مىباشد، و همچنين اگر ناخنهاى دست و پا را يك جا بگيرد، بايد يك گوسفند كفاره بدهد. امّا اگر ناخنهاى دستش را يك مرتبه و ناخنهاى پايش را مرتبه ديگر بگيرد، دو گوسفند كفاره دارد.
مسأله 322- اگر محرم به استناد فتواى شخصى كه ناخن گرفتن را جايز مىداند، ناخنهاى خود را بگيرد، مشهور گفتهاند كه كفارهاش بر فتوا دهنده است، ولى اين حكم خالى از اشكال و منع نيست.
مسأله 323- محرم- چه مرد و چه زن- نبايد موى خود و يا ديگرى را از بدن جدا كند، چه آن فرد محرم بوده و يا نباشد، و از اين حكم سه مورد استثنا شده است:
1- شپش بدن محرم به قدرى زياد باشد كه موجب آزار وى گردد.
2- برطرف كردن مو ضرورت داشته باشد مانند اينكه زيادى مو باعث سردرد و نظير آن گردد.
3- موى روييده شده در پلك چشم، موجب ناراحتى انسان گردد.
البته اگر اندكى مو بدليل خاراندن بدن و يا وضو و غسل بصورت غير عمدى از بدن كنده شود اشكالى ندارد و كفاره هم ندارد.
مسأله 324- اگر محرم موى سرش را بدون هيچ ضرورتى از روى جهل بحكم و يا فراموشى بتراشد، كفاره ندارد، ولى اگر اين كار را عمدا و با آگاهى از حكم انجام دهد، علاوه بر گناهى كه دارد بايد يك گوسفند بعنوان كفاره ذبح كند و گناهكار هم شمرده مىشود و اگر بدليل ضرورت و يا عذرى با آگاهى از حكم، موى سرش را بتراشد، مىتواند يك گوسفند كفاره بدهد، و يا سه روز روزه بگيرد، و يا شش مسكين را از قرار هر يكى دو مدّ طعام دهد. و اگر محرم موى زير هر دو بغل و يا موى زير يك بغل خود را عمدا و با علم به حكم بكند، بايد يك گوسفند كفاره بدهد. و اگر محرم مقدارى از موى ريش خود و يا غير آن را بكند، بايد يك مشت طعام به يك مسكين بدهد.
كفاره گفته شده در جايى است كه تمام موى زير بغل كنده شود و يا تمام موى سر تراشيده شود. و كندن مو خصوصيت ندارد بلكه اگر موى زير بغل تراشيده شود بازهم كفاره دارد.
مسأله 325- اگر محرم موى شخص ديگرى را از بين ببرد، مانند آنكه موى سر او را بتراشد چه آن شخص محرم و يا محل باشد، معصيت نموده ولى كفاره ندارد.
مسأله 326- اگر محرم بداند خاراندن سر يا بدن موجب خروج خون از آن مىشود، بدون ضرورت جايز نيست اين عمل را انجام دهد. و اگر بداند در صورت دست زدن به ريش- بدون ضرورت- چند مويى از آن كنده مىشود، بايد در صورت ارتكاب اين عمل و كنده شدن يك يا دو مو، يك مشت طعام كفاره بدهد ولى گناهكار نيست.
مسأله 327- كشيدن دندان بر محرم- چه مرد و چه زن- اگر موجب بيرون آمدن خون نشود، حرام نبوده و كفاره ندارد.
مسأله 328- بر محرم- چه مرد و چه زن- جايز نيست سر خود را بطور كامل در آب فرو ببرد. امّا در غير آب از مايعات ديگر، بنابر اظهر جايز است، گرچه احتياط اين است كه اين كار را نكند.
مسأله 329- بر محرم- چه مرد و چه زن- حمل اسلحه مانند شمشير، نيزه و تفنگ و مانند آنها كه عرفا سلاح بر آنها صدق كند، حرام است. ولى بنابر اظهر، حمل وسايل و ابزار دفاعى مانند زره و كلاهخود حرام نيست. البته وجود اسلحه نزد محرم و يا در ميان اثاثيهاش اشكال ندارد.
مسأله 330- حمل اسلحه در حال ضرورت و اضطرار اشكال ندارد.
امّا اگر محرم عمدا و با آگاهى از حكم شرعى و بدون ضرورت، اسلحه را حمل نمايد، بنابر احتياط يك گوسفند كفاره دارد.
مسأله 331- بر هر مكلّفى چه محرم و چه غير محرم- چه مرد و چه زن- جايز نيست گياهان و درختان حرم را قطع كرده و يا بكند. البتّه آنچه كه هنگام راه رفتن بطور طبيعى و معمولى از بين برود اشكالى ندارد، و همچنين جايز است انسان، چهار پايان را رها نمايد تا علف بخورند. در اين ميان چند مورد از اين حكم مستثنى مىباشند كه كندن آنها جايز است:
1- إذخر كه گياه معروفى است.
2- درخت خرما، و درخت ميوهدار.
3- علفهايى كه خوراك شتر مىباشد.
4- آنچه كه انسان خود كاشته و يا در ملك و خانهاش برويد. امّا آنچه كه قبل از تملك در ملك او روييده باشد، نبايد قطع نمود.
مسأله 332- درختى كه ريشهاش در حرم، و شاخ و برگش خارج از آن و يا بالعكس باشد، حكم درختى را دارد كه تمام آن در داخل حرم است.
مسأله 333- كفاره كندن و يا قطع درخت، قيمت آن است كه بايد صدقه داده شود. امّا كندن و يا قطع نمودن علفها، كفّاره ندارد.
مسأله 334- قطع نمودن شاخههاى درختان بنابر احتياط كفّاره دارد.
مسأله 335- شكار در حرم بر زن و مرد حرام بلكه بر هر مكلّفى هر چند محرم نباشد، حرام است؛ چون اين حكم از احكام حرم است نه از احكام محرم، و از اينرو محرم حتى بعد از بيرون رفتن از احرام تا هنگامى كه در داخل حرم مىباشد، نمىتواند شكار نمايد.
مسأله 336- پوشيدن لباسهاى معمولى بر مرد محرم حرام مىباشد، مانند پوشيدن پيراهن، زره، عبا هر چند آن را به صورت عادى بپوشند و دستان خود را در آستينشان داخل نكند، مراد از شلوار جامهاى است كه با آن عورت را مىپوشاند، جامه دكمهدار به جامهاى گفته مىشود كه داراى دكمههايى است كه با آن بسته مىشود، پوشيدن چنين جامهاى نيز بر محرم حرام است هر چند داراى آستين نباشد و در گردن هم آويخته نشود، پوشيدن اين چهار نوع لباس بر محرم حرام است چه با خياطى و دوختن تهيه شده باشد و چه با بافتن و يا از طريق ديگر لباسهاى مذكور را بدان صورت درآورده باشد. البته اگر پارچه را دوخته باشد كه فاقد آستين و دكمه باشد و به گردن هم آويخته نشود، جايز است كه محرم آن را بپوشد، و همچنين پوشاندن بدن با لحاف كه از طريق خياطى و دوختن درست شده اشكال ندارد، و بعيد نيست كه بر محرم پوشيدن لباسى كه پيراهن، زره، شلوار دكمهدار بر آن صدق نمىكند اما به جاى دكمه از ماده چسبندهاى استفاده شده جايز نباشد.
مسأله 337- جايز است كه مرد محرم ردا بپوشد به شرط اين كه دكمهها را نبندد، يا دكمهها را بكند، و همچنين جايز است لباس نمدى كه چوپانان از آن استفاده مىكنند بپوشد، البته به شرط اين كه پوشيدن آن طبق يكى از روشهاى چهارگانه نباشد. پوشيدن كمربند، كيسه پول كه بر كمر بسته مىشود و گردنبند (رباط العنق) هر چند آن را دوخته باشد جايز است.
مسأله 338- بنابر اقوى لنگ را به گردن خود گره نزند، اما در غير گردن اشكال ندارد، چنانچه اگر با سوزن و نحو آن ببندد اشكال ندارد.
گره زدن رداء در گردن اشكال ندارد هر چند ترك آن بهتر است.
مسأله 339- محرم اگر يكى از جامههاى چهارگانه را بپوشد و جاهل به حكم يا حكم را فراموش كرده باشد كفاره ندارد. اما اگر عمدا اين كار را انجام دهد در حالى كه متوجه حكم شرعى باشد، يك گوسفند به عنوان كفاره بر او واجب مىشود و گنهكار است، و اما اگر به خاطر اضطرار و ناچارى يكى از جامههاى چهارگانه را بپوشد، بنابر اظهر كفاره ندارد و گنهكار هم نيست.
مسأله 340- جاهل بسيط اگر مقصر باشد حكمش مانند حكم عالم عامد است، و اگر جاهل قاصر باشد، حكم جاهل مركب را دارد و كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 341- پوشيدن چكمه و جوراب بر مرد محرم حرام است.
پوشيدن چيزى كه تمام پشت پا را بپوشاند، بعيد نيست كه جايز باشد هر چند احتياط اين را اقتضاء مىكند كه از آن اجتناب نمايد. پوشاندن پشت پا بدون پوشيدن به اين صورت كه مثلا دستمالى روى پاى خود بيندازد جايز است و اشكالى ندارد و در صورتى كه پوشيدن نعلين و مانند آن ممكن نباشد و مجبور شود از چكمه استفاده نمايد، جايز است.
مسأله 342- مكلف چكمه يا جوراب بپوشد و جاهل به حكم يا حكم را فراموش كرده باشد، چيزى بر او نيست، اما اگر مكلف عالم به حكم باشد و عمدا از چكمه يا جوراب استفاده كند، بعيد نيست كه كفاره بر او واجب نباشد هر چند احتياط اين است كه يك گوسفند به عنوان كفاره بپردازد.
مسأله 343- پوشاندن تمام سر و گوشها بر مرد محرم حرام است. در اين كه پوشش چه باشد فرق نمىكند، و اگر سر خود را با گل و مانند آن بپوشاند نيز حرام است. پوشاندن قسمتى از سر بعيد نيست كه جايز باشد هر چند در اين مورد نيز رعايت احتياط اولى است، اگر محرم روى سر خود چيزى را حمل كند به شرط اين كه تمام سر را نپوشاند اشكال ندارد، البته اگر محرم به خاطر سردرد (صداع) و مانند آن مجبور شود تا سر خود را بپوشاند، اشكال ندارد.
مسأله 344- پوشاندن سر به قسمتى از بدن مثل دست جايز است.
بنابر اظهر جايز است مرد محرم در حال خواب سر خود را بپوشاند هر چند احتياط اين است كه اين كار را هم نكند.
مسأله 345- جايز نيست كه مرد محرم زير سايهاى برود كه همراه او حركت مىكند و بالاى سرش قرار دارد، مانند سقف ماشين يا هواپيما يا كشتى يا از سايهبانى مانند چتر استفاده نمايد كه با دست حمل مىشود، در موارد مذكور فرقى نيست چه حركت افقى باشد مانند سرنشين ماشين و يا هواپيما يا حركت عمودى باشد مانند كسى كه در آسانسور ايستاده و بالا و پايين مىرود و يا مانند سرنشين هواپيمايى كه عمودى پرواز مىكند، و همچنين فرقى نيست كه زير سايه رفتن به خاطر آفتاب يا به خاطر سرماى شديد يا باران يا غير از اين امور از حوادثى كه در جو اتفاق مىافتد باشد، و در صورتى كه هوا صاف و معتدل باشد و باران يا سرما و يا گرمايى در كار نباشد، بنابر اظهر جايز نيست كه محرم زير سايه متحرك برود.
مسأله 346- جايز است كه مرد محرم زير سايه ثابت مانند سايه سقف، يا پل يا تونل يا ديوار و مانند آنها برود، و همچنين جايز است كه محرم بعد از رسيدن به مكه از زير پل، يا سقف، يا تونل يا در سايه ديوار به سمت منزل برود و برگردد، و در اين حكم بين اينكه محرم جايى را در مكه به عنوان مسكن انتخاب كرده يا انتخاب نكرده باشد،فرقى نيست.
مسأله 347- اگر محرم در بين راه براى استراحت يا سپرى كردن شب يا ملاقات دوستان يا به خاطر هدف ديگرى توقف نمود، جايز است زير خيمه برود. و همچنين جايز است كه محرم در حالت نشسته سايبان بر سر خود بگيرد هر چند بهتر است اين كار را نكند. اگر محرم از سايهاى كه در طرف راست يا چپ او قرار گرفته استفاده نمايد اشكال ندارد.
مسأله 348- زير سايه رفتن در شب مانند روز حرام است.
مسأله 349- حكم كشتى مانند حكم ماشين و هواپيما است كه زير سايه آن نبايد رفت و حكم خانه بر آن بار نمىشود تا رفتن در زير سايه آن اشكال نداشته باشد.
مسأله 350- اگر محرم ايستاده باشد و حركت نكند يا در حال نشستن و يا در حال خواب و مانند آن باشد و در اين حالات از سايهبان و چتر و مانند آن استفاده نمايد، اشكال ندارد. و همچنين جايز است كه محرم در حال حركت از سايه ثابت استفاده نمايد و با دستان خود روى سرش سايه نمايد.
مسأله 351- محرم در حال ضرورت يا ترس از گرما و سرما كه به سلامتى او آسيب برساند و يا ترس از اين كه اگر ماشين خود را رها كند گم شود و از ماشينى كه سقف ندارد استفاده نمايد و يا بر خانوادهاش بترسد و غير اينها مىتواند زير سايه برود، و چنانچه محرم جاهل به حكم و يا اين حكم را فراموش كرده باشد و زير سايه برود كفاره ندارد، اما اگر حكم را بداند و فراموش هم نكرده باشد و عمدا زير سايه برود، يك گوسفند به عنوان كفاره در هر احرامى كه زير سايه رفته بر او واجب است، و در اين حكم بين اينكه در حال ضرورت يا غير ضرورت زير سايه رفته باشد فرقى نيست، و اگر در يك احرام بارها زير سايه برود، يك كفاره واجب است.
مسأله 352- بر زن محرم، حرام است تمام صورت خود را با برقع يا نقاب بپوشاند، بلكه حرام است صورت خود را با هر پوششى بپوشاند هر چند متعارف نباشد. اما اگر تمام صورت خود را نپوشاند، به اين معنى كه قسمتى از صورت خود را بپوشاند، بعيد نيست جايز باشد. هر چند احتياط اين را اقتضاء مىكند كه اين كار را نيز انجام ندهد، البته جايز است كه زن محرم از نامحرم رو بگيرد به اين نحو كه گوشه مقنعه و روسرى و مانند آن را كه بر سر دارند تا چانه پايين بكشد، البته در صورتى كه زن سوار مركب نباشد، اما اگر سوار مركب باشد مىتواند تا مقابل گلوى خود مقنعه و چادرش را پايين بكشد، هر چند چادر و امثال آن در حال رو گرفتن با صورت زن تماس پيدا كند بازهم اشكال ندارد.
و همچنين جايز است كه زن محرم در حال خوابيدن تمام صورت خود را با نقاب و امثال آن بپوشاند.
مسأله 353- بر زن محرم پوشيدن دستكش و ابريشم خالص حرام مىباشد، و گفته شده كه كفاره پوشانيدن صورت براى زنان كه اين كار را عمدا و در حال التفات انجام دهد يك گوسفند است، و اين قول احوط است.
مسأله 354- محل كشتن كفّاره شكار در احرام عمره اعم از عمره مفرده و تمتع، مكه مكرمه است، و جاى كشتن كفاره شكار در احرام حج، منى است، اما ساير كفارات مثل كفاره زير سايه رفتن، كفاره جماع و ماند آنها را مىتواند تا بازگشت به وطن خود تأخير انداخت، و وقتى به وطن خود برگشت آن را ذبح نمايد. موارد مصرف كفاره فقراء است، و خود شخص مىتواند كمى از گوشت كفاره بخورد هر چند احتياط اين است كه چيزى از آن نخورد.