مرجع: آیت الله اسحاق فیاض
موضوع: قربانی کردن

پنجمين واجب از واجبات حج تمتع قربانى كردن است.

460- محل قربانى منى است و اگر منى بر مردم تنگ شود و از انجام واجبات در آن معذور گردند، شرعا سرزمين منى توسعه پيدا كرده و شامل وادى محسر- كه منطقه‏اى است بين منى و مشعر و منى را از مشعر جدا مى‏كند- مى‏شود.

بنابراين اگر مردم واجبات منى را در آن تمام كنند كافى است، و اگر حكومت از قربانى كردن در منى ممانعت كنند و قربانگاه را در خارج از منى تعيين نمايند، حاجى مى‏تواند در همان قربانگاه و يا در مكه قربانى كند، البته به شرطى كه در طول ماه ذى الحجّه به خاطر عذرى قادر بر ذبح در منى نباشد، و الا واجب است كه ذبح را به تأخير اندازد. و اگر در اثر ندانستن مسأله و يا از روى فراموشى و يا به اعتقاد اين كه فلان مكان جزء منى است و در آنجا ذبح كند، بعيد نيست كه ذبحش صحيح باشد، قربانى در نقطه مشكوك- در صورتى كه شك از جهت شبهه مفهوميه باشد- بعيد نيست كه كافى باشد.

مسأله 461- بنابر احتياط، قربانى در روز عيد انجام گيرد و اگر عمدا و يا غير عمد قربانى را در آن روز انجام ندهد، احوط آن است كه در ايام تشريق- يازدهم، دوازدهم و سيزدهم ذى حجه- و اگر تا روز سيزدهم هم قربانى نكرد، بايد در ماه ذى الحجّه قربانى نمايد.

مسأله 462- قربانى بايد بعد از رمى جمره انجام شود، و اگر از روى ندانستن مسأله و يا از روى فراموشى قبل از رمى صورت گيرد، صحيح است و اعاده لازم نيست. ولى اگر عمدا قربانى را مقدم بدارد، بعيد نيست كه اعاده آن بعد از رمى واجب نباشد اگر چه احتياط آن است كه آن را اعاده كند.

مسأله 463- اگر كسى نتواند روز عيد در منى قربانى كند، واجب نيست كه حلق و يا تقصير را نيز تأخير اندازد. جواز تأخير ذبح و يا نحر در منى بعيد نيست اگر چه بهتر است كه احتياط رعايت گردد.

مسأله 464- وقتى مى‏خواهد خود شخص قربانى كند و يا وكيل بگيرد، بايد نيت كند مثلا بگويد: «گوسفند را ذبح مى‏كنم براى حج تمتع از حجة الاسلام قربة الى اللّه» و اگر نايب باشد بايد اسم نايب را ذكر كند، و در صورتى كه حج مستحبى باشد، كلمه حجة الاسلام در نيت ساقط مى‏شود.

مسأله 465- اگر شخصى از روى عذر، نتوانست در منى روز عيد ذبح و يا نحر كند، آيا مى‏تواند در خارج منى مثلا در مكه اين كار را انجام دهد؟ اگر عذرش به خاطر ضيق بودن منى باشد، شرعا منى توسعه پيدا كرده و شامل وادى محسر نيز مى‏شود، و او مى‏تواند در وادى قربانى كند نه در خارج از آن. البته در صورتى كه در وادى هم امكان نداشت، جايز است كه در مكه قربانى نمايد، و اگر عذرش از اين جهت باشد كه نگذارند در منى قربانى نمايد و قربانگاه را در خارج از منى تعيين كرده باشند، در اين صورت اگر از ذبح كردن در منى تا آخر ذى الحجّه نااميد شود، جايز است كه در خارج از منى ذبح كند و اگر بداند كه در ايام تشريق و يا تا آخر ذى حجه براى ذبح در منى قدرت پيدا مى‏كند، واجب است كه ذبح را تأخير انداخته و در منى قربانى كند.

مسأله 466- اگر عمدا قربانى را در روز عيد ترك و بقيه واجبات حج از قبيل حلق و يا تقصير و طواف را انجام دهد، در صورتى كه ترك قربانى را ادامه دهد، حجش باطل است، و اگر قبل از انقضاء وقت تدارك كرده و قربانى نمايد، حجش صحيح است، ولى واجب است كه طواف را اعاده كند، و اما اعاده نكردن حلق و يا تقصير خالى از قوت نيست، گرچه احتياط آن است كه اعاده شود، و اگر از روى فراموشى و يا ندانستن مسأله، قربانى را ترك كند و بعد يادش بيايد، واجب است كه ذبح و يا نحر نمايد و لو اين كه در آخر ذى الحجّه متوجه شود و در اين حالت طواف و عمل بعد از طواف هم واجب نيست كه اعاده شود.

مسأله 467- واجب است كه قربانى يا شتر باشد و يا گاو و يا گوسفند. اگر شتر باشد بايد پنج سال را تمام كرده و داخل شش‏ سالگى شده باشد و اگر گاو و يا بز باشد بايد دو سال را تمام كرده و بنابر احتياط داخل سال سوم شده باشد و اگر گوسفند باشد بايد هفت‏ماهگى را تكميل نموده و وارد ماه هشتم شده باشد، و احوط اين است كه يك سالش تمام و داخل سال دوم باشد.

مسأله 468- اگر پس از قربانى كردن معلوم شود كه قربانى سن معتبر ندارد، بايد قربانى را اعاده كند، قربانى بايد تام الاعضاء و سالم باشد، و قربانى يك چشم و لنگ و گوش بريده و يا قسمت داخلى شاخ آن شكسته باشد و يا خصى (اخته) باشد، كفايت نمى‏كند، و همچنين در نظر عرف لاغر نباشد، و بنابر احتياط مستحب مريض، تخم كوبيده، خيلى پير كه مغز نداشته باشد و در اصل خلقت دم بريده و بى‏شاخ نباشد. ولى اگر گوش حيوان شكاف داشته باشد و يا سوراخ باشد اشكال ندارد، و در صورتى كه قربانى داراى شرايط مذكور يافت نشود، آنچه مقدور و ميسّر باشد كفايت مى‏كند. و جايز نيست كه دو نفر مشتركا در حجة الاسلام يك قربانى نمايد، بلكه هر كدام بايد قربانى مستقلى داشته باشند.

مسأله 469- اگر قربانى را به اعتقاد اينكه سالم است خريدارى كند و قيمتش را نقدا بپردازد و بعد معلوم شود كه عيب دارد، ظاهرا مى‏شود به آن اكتفاء كرد.

مسأله 470- اگر به اعتقاد اينكه قربانى چاق است و آن را بخرد و بعد معلوم شود كه لاغر بوده، كافى است اگر چه قبل از ذبح و يا نحر كشف شود كه لاغر بوده است، و در اين حكم بين اينكه قربانى را با خريدارى مالك شود و يا از طريق ارث و يا از راه هبه بدست آورده‏ باشد فرقى نيست.

مسأله 471- اگر بعد از ذبح شك كند كه قربانى داراى شرايط بوده يا نه، صحيح است و واجب نيست كه اعاده نمايد، به شرطى كه در وقت ذبح ملتفت به وجود شرايطى بوده باشد كه در صحّت آن لازم است، و همچنين اگر بعد از قربانى شك كند كه در منى واقع شده يا در جاى ديگر، صحيح است، البته در صورت شك كه آن نقطه جزء منى است يا نه، چنانچه شك به نحو شبهه موضوعيه باشد، قربانى را كه در آن نقطه نموده كافى نيست، و اگر به نحو شبهه مفهوميه باشد، بعيد نيست كه كافى باشد. ولى اگر شك كند كه قربانى كرده يا نه، در صورتى كه شكش بعد از داخل شدن در انجام حلق يا تقصير باشد، نبايد به شكش اعتناء كند.

مسأله 472- اگر در لاغر بودن قربانى شك داشته باشد، اگر به اميد اين كه امتثال امر خداوند شود، آن را ذبح كند، بعد معلوم شود كه چاق بوده، كفايت مى‏كند.

مسأله 473- اگر حيوان صحيح و سالمى را براى قربانى خريدارى نمايد و بعد مريض شود و يا لاغر گردد و عضوى از اعضايش مثل پا و يا قسمت داخلى شاخ بشكند و يا عيب ديگر مثل كورى بر او عارض شود، همان حيوان براى قربانى كافى است و واجب نيست كه به قربانى سالم تبديل شود.

مسأله 474- اگر قربانى گم شود و قربانى ديگرى بخرد، چنانچه قربانى اوّل قبل از ذبح دومى پيدا شود بايد اولى را ذبح كند و نسبت به دومى مخيّر است كه ذبح نمايد يا نه و در حكم ساير اموال او خواهد بود، و اگر بعد از ذبح دومى پيدا شود، اولى را نيز ذبح كند، البته در صورتى كه دومى بهتر از اولى نباشد، و اگر دوّمى بهتر باشد مثلا قربانى دومى چاق‏تر از اولى باشد، بعيد نيست كه ذبح دومى كافى باشد، اگر چه احتياط اين است كه اولى نيز ذبح شود.

مسأله 475- اگر كسى قربانى گم شده را پيدا كند، واجب است تا روز دوازدهم و سيزدهم ذى حجه آن را معرفى كند و اگر صاحبش پيدا نشد، عصر روز سيزدهم از طرف صاحبش در منى ذبح كند.

مسأله 476- اگر حاجى نتواند قربانى پيدا كند، در صورتى كه قيمتش را دارد بايد آن را در مكه نزد شخصى كه مورد اطمينان است بگذارد تا قربانى خريده و تا پايان ماه ذى الحجّه از جانب او در منى ذبح كند، و اگر ماه ذى حجه به پايان رسيده باشد، واجب است كه در سال آينده قربانى نمايد.

مسأله 477- كسى كه نه قربانى دارد و نه پولش را، بايد به جاى قربانى ده روز را روزه بگيرد، سه روز (روزهاى هفتم، هشتم و نهم ذى حجه) را در حج روزه بگيرد و مى‏تواند آن سه روز، را از اول ذى حجه بعد از پوشيدن لباس احرام عمره تمتع، شروع كند، و واجب است كه آن سه روز را پى‏درپى انجام دهد چه در ضمن ده روز اول گرفته شود و يا بعد از ايام تشريق و يا در ضمن ده روز آخر، چه در مكه و چه در وطن، و اگر با فاصله باشد، كافى نيست.

و هفت روز ديگر را بعد از مراجعت به وطن روزه بگيرد، و بنابر اظهر پى‏درپى باشد، و در صورتى كه به وطن برنگشت و در مكه اقامت نمود، بايد صبر كند تا حجاج به وطنشان برگردند و يا يك ماه‏ صبر نمايد، بعد هفت روز، روزه گيرد.

مسأله 478- كسى كه وظيفه‏اش روزه گرفتن در حج است، اگر نتواند روز هفتم را روزه بگيرد، بايد تا بعد از ايام تشريق به تأخير اندازد، و اگر در مكه مى‏ماند، بايد سه روز را پى‏درپى روزه بگيرد، و اگر نمى‏تواند در مكه بماند، مخير است بين اين كه آن سه روز را در مسير بازگشت روزه بگيرد و يا در وطن، و جايز نيست كه بين سه روز و هفت روز جمع كند به اين صورت كه ده روز پى‏درپى روزه بگيرد، بلكه بايد بين آن دو فاصله اندازد، و اگر تا اول ماه محرّم سه روز را روزه نگرفت، روزه از او ساقط مى‏شود و بايد در سال آينده قربانى كند.

مسأله 479- كسى كه براى انجام اعمال حج در منى مى‏ماند، نمى‏تواند در ايام تشريق (يازدهم، دوازدهم، سيزدهم، ذى حجه) روزه بگيرد، ولى بعد از بازگشت از منى به مكه مى‏تواند روز سيزدهم روزه بگيرد، همچنانكه براى غير حجاج جايز است كه در ايام تشريق در وطنشان و يا در جاى ديگرى روزه بگيرند.

مسأله 480- كسى كه قربانى برايش ممكن نبود ولى بعد از عيد در ضمن ايام تشريق و يا بعد از آن حتى اگر در ده روز آخر ذى حجه، قربانى ميسر شد، در صورتى كه قبل از سه روز روزه گرفتن باشد، بدون شك وظيفه‏اش قربانى است و اگر بعد از آن باشد، بنابر اظهر بايد قربانى كند.

مسأله 481- كسى كه در طول ماه ذى حجه، سه روز، روزه را ترك كند چه ترك روزه از روى اختيار باشد و يا از روى نسيان و يا از روى‏ جهل و يا به جهت عذر مانند مرض و امثال آن، بايد سال آينده قربانى كند و روزه گرفتن در ماه بعد از ذى حجه كفايت نمى‏كند.

مسأله 482- كسى كه سه روز، روزه را در حج گرفته است، مى‏تواند هفت روز ديگر را بعد از ذى حجه در وطنش بگيرد.

مسأله 483- كسى كه سه روز، روزه را در مكه فراموش كند و بعد از مراجعت به وطن يادش بيايد، اگر قادر بر قربانى كردن باشد، وظيفه‏اش قربانى است نه روزه.

مسأله 484- كسى كه سه روز، روزه را در ماه ذى حجه گرفته است ولى قبل از آن كه هفت روز ديگر را بگيرد به وطن مراجعت كند و بميرد، قضاى آن هفت روز بر ولى او واجب نيست.

مسأله 485- كسى كه نمى‏تواند به تنهايى قربانى تهيه كند ولى در صورت شركت با ديگران مى‏تواند قربانى تهيه نمايد، وظيفه‏اش روزه گرفتن است.

مسأله 486- اگر شخص ديگرى را براى قربانى وكيل كند، چنانچه شك كند كه وكيل قربانى كرده يا نه، بنا بگذارد كه قربانى نكرده است، ولى اگر وكيل مورد وثوق باشد و بگويد كه قربانى كرده‏ام و يا اطمينان كند كه او قربانى نموده است، كافى است.

مسأله 487- شرايطى كه در قربانى معتبر است، در كفاره معتبر نيست.

مسأله 488- واجب است كه حاجى قربانى را در منى ذبح و يا نحر كند و يا وكيل بگيرد و لازم نيست كه وكيل مؤمن باشد، همين كه مسلمان باشد كافى است. ولى قصد قربت در وقت وكيل گرفتن‏ وظيفه حاجى است نه وكيل.

مسأله 489- اگر حاجى در وقت وكيل گرفتن، نيت را فراموش كند، اشكال ندارد، البته در صورتى كه نيت در اعماق وجودش باشد، به گونه‏اى كه اگر سؤال شود چه ميكنى؟ فورا متوجه شود كه فلانى را براى ذبح به قصد قربت وكيل گرفته است.

مصرف قربانى‏

مسأله 490- در صورتى كه حاجى قربانى را با خود به منى برده باشد، واجب است كه از گوشت آن به فقراى موجود در منى صدقه بدهد، و خود و عيال و برادرانش هم مى‏توانند از آن بخورند. و در صورتى كه قربانى را از منى تهيه كرده باشد، واجب است يك سوم گوشت آن را به فقرا صدقه دهد و يك سوم آن را به قانع و معتر بدهد و يك سوم باقى مانده آن را خود و اهلش بخورد. البته اين در صورتى است كه قدرت بر چنين كارى را داشته باشد وگرنه بر او چيزى واجب نيست.

مسأله 491- اگر حاجى در وطنش از طرف فقير وكيل شود و در منى از جانب او ثلث گوشت قربانى را قبض كند، كفايت نمى‏كند، و لازم نيست فقراى موجود در منى، مؤمن باشند، بلكه هر مذهبى داشته باشند، صدقه دادن به آنان كافى است. البته خارج كردن گوشت قربانى از منى جايز است.

مسأله 492- اگر سهم فقرا تلف شود، صاحب قربانى ضامن آن نيست، بلكه اگر خود او هم عمدا و با توجه به حكم شرعى آن را تلف‏ كند، ضامن نمى‏باشد.