مرجع: آیت الله خویی (ره)
موضوع: واجبات طواف

واجبات طواف

هفت چیز در طواف معتبر و واجب است:


اول: آن که از حجر الاسود شروع شود

آن که از حجر الاسود شروع شود،و احوط واولی این است که تمام بدن خود را بر تمام حجر الاسود بگذراند. وبرای این احتیاط این مقدار کفایت می کند که قبل از حجر الاسود ایستاده ونیت نماید که طواف را از جایی که محاذات واقعی محقق می شود به جا می آورم وزیاده بر آن از باب مقدمهء علمیه باشد. یعنی انسان وقتی از جلوتر شروع کرد علم پیدا می کند که اولین جزء طوافش با اولین جزء حجر محاذی وبرابر شده است.


دوم: آن که هر شوط ودوری به حجر الاسود ختم شود

آن که هر شوط ودوری به حجر الاسود ختم شود. ودر شوط آخر احتیاطاً قدری از حجر بگذرد وزیادی را مقدمهء علمیه محسوب دارد.


سوم: آن که کعبه (خانهء خدا) در جمیع احوال طواف طرف چپ خود قراردهد

آن که کعبه (خانهء خدا) در جمیع احوال طواف طرف چپ خود قراردهد. وچنان چه کعبه به جهت بوسیدن ارکان یا به جهت ازدحام رو به رو یا پشت سر یا طرف راست قرار گرفت، آن مقدار از طواف شمرده نمی شود. وظاهر این است که میزان در قرار دادن کعبه طرف چپ صدق عرفی است، همچنان که از طواف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر می آید که سواره طواف می نمودند. وبهتر این است که دقت شود به خصوص در دو دهانهء حجر اسماعیل ودر نبش های خانهء خدا که در این جاها باید مواظب بود که به چپ یا راست منحرف نگردد.


چهارم: آن که حجر اسماعیل را داخل مطاف قرار دهد

آن که حجر اسماعیل را داخل مطاف قرار دهد، به این معنی که دور حجر اسماعیل بگردد وداخل حجر نرود.


پنجم: آن که طواف کننده از بیرون دور خانهء خدا دور بزند نه درون خانهء خدا

آن که طواف کننده از بیرون دور خانهء خدا دور بزند نه درون خانهء خدا، ودور تا دور خانهء خدا به طور شیب بنایی شده که به آن شاذروان می گویند که نبایستی طواف کننده روی آن راه برود.


ششم: آن که هفت دور متوالی وپی در پی دور خانهء خدا بچرخد وکمتر از هفت دور کافی نیست

آن که هفت دور متوالی وپی در پی دور خانهء خدا بچرخد وکمتر از هفت دور کافی نیست. وعمداً زیادتر از هفت دور هم طواف را باطل می کند، چنان که خواهد آمد.

مسأله 306. مشهور بین فقها این است که طواف باید بین مقام ابراهیم علیه السلام خانهء خدا باشد. یعنی از هر طرف این مسافت در نظر گرفته شود. ومسافت آن بیست وشش ذراع ونیم تقدیر شده است ونظر به اینکه حجر اسماعیل داخل مطاف است وخود بیست ذراع است، پس در طرف آن بیش از شش ذراع ونیم نباید دور شد. لکن ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت بیست وشش ذراع ونیم نیز کافی باشد، خصوصاً برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آن ها مشقت داشته باشد. ومراعات احتیاط با قدرت وتمکن بهتر واولی است.

مسأله 307. هرگاه طواف کننده از مطاف بیرون رفته ووارد کعبه شود، طوافش باطل واعادهء آن لازم است. وبهتر این است که طواف خود را تمام نموده سپس اعاده نماید، اگر بیرون رفتنش پس از تجاوز از نصف طواف بوده.

مسأله 308. چنان چه هنگام طواف روی شاذروان رفت، آن مقدار از طواف که روی شاذروان بوده باطل است واحتیاط این است که آن مقدار را تدارک نموده وطواف خود را تمام وسپس طواف را اعاده نماید. واحتیاط این است که هنگام طواف دست خود را از طرف شاذروان به دیوار کعبه یا ارکان آن دراز ننماید.

مسأله 309. هرگاه طواف کننده در حجر اسماعیل برود، شوطی که رفتن در حجر در او بوده باطل ولازم است اعاده شود. وبهتر این است که طواف را تمام نموده وسپس اعاده نماید. ودر حکم رفتن در حجر است بالا رفتن بر دیوار حجر بنابر احتیاط. بلکه احوط این است که در حال طواف دست بر دیوار حجر هم نگذارد.

مسأله 310. هرگاه طواف کننده پیش از تجاوز از نصف طواف بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفیه از او فوت شود طوافش باطل واعاده اش لازم است وچنان چه موالات فوت نشود یا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتیاط این است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند.

مسأله 311. چنان چه در اثنای طواف حدثی از او سر بزند، جایز است بیرون رفته وتطهیر نموده وبرگشته وطواف خود را تمام نماید، همچنان که گذشت. وهمچنین است بیرون رفتن برای ازالهء نجاست از بدن یا لباس. واگر زنی در اثنای طواف حیض شود، واجب است طواف را قطع نموده وفوراً از مسجد بیرون برود. وحکم چنین افراد در شرایط طواف بیان شد.

مسأله 312. هرگاه طواف کننده به علت سر درد یا دل درد ومانند آن ناچار طواف خود را قطع نموده واز مطاف بیرون رفت، چنان چه قبل از تمامی شوط چهارم باشد طوافش باطل واعاده اش لازم است وچنان چه بعد از آن بوده، احتیاط این است که برای باقیمانده نایب گرفته وشخصاً بعد از زوال عذر، احتیاطاً باقی مانده را به جا آورده وطواف را اعاده نماید.

مسأله 313. طواف کننده می تواند جهت عیادت مریض یا رفع حاجت خود یا حاجت برادر دینی خود از مطاف بیرون برود. ولی لازم است اگر طوافش واجب باشد ومقدار یک یا دو شوط به جا آورده باشد، طواف را اعاده نماید وچنان چه بیرون رفتنش بعد از شوط سوم بوده، احتیاط این است که یک طواف کامل به قصد اعم از تمام یا اتمام به جا آورد.

مسأله 314. نشستن در اثنای طواف جهت استراحت ورفع خستگی جایز است. ولی باید به اندازه ای نباشد که موالات عرفیه از بین برود، که در این صورت طوافش باطل شده ولازم است از سر بگیرد.