در گذشته گفته شد که احرام به تلبیه یا اشعار یا تقلید محقق می شود وبدون آن ها احرام منعقد نخواهد شد، هرچند نیت احرام حاصل شده باشد، پس هرگاه مکلف احرام بست، بیست وپنج چیز بر او حرام می شود که آن ها را تروک احرام می نامند:
مسأله 199 محرم خواه در حرم خواه در حل (خارج حرم) باشد، نباید حیوان صحرایی را شکار نموده یا بکشد، چه آن که حلال گوشت باشد یا نباشد همچنان که جایز نیست کشتن حیوان صحرایی، اگرچه بعد از شکار اهلی شده باشد. وشکار در حرم مطلقاً جایز نیست، هر چند شکارچی محرم نباشد.
مسأله 200 همچنان که شکار حیوان صحرایی بر محرم حرام است، کمک دیگری در شکار نیز حرام است، هر چند با اشاره باشد. ودر حرمت کمک بین اینکه شکارچی محرم باشد یا مُحل فرقی نیست.
مسأله 201 محرم نباید شکار را به دست گرفته یا از او نگهداری کند، اگرچه شکارش پیش از احرام باشد. ونباید از گوشت شکار بخورد، هر چند شکار کنندهء مُحل باشد. ونیز حرام است بر محل خوردن گوشت شکاری که مُحرم او را ذبح نموده وهمچنین شکاری را که مُحل در حرم ذبح نموده باشد. وملخ ملحق به حیوان صحرایی است وشکار وگرفتن وخوردنش حرام است.
مسأله 202 حکم مذکور مختص به حیوان صحرایی است وشکار حیوان دریایی مانند ماهی اشکالی ندارد. ومقصود از دریایی آن است که فقط در آب زندگی کند، واما حیوانی که در صحرا ودریا هر دو زندگی می کند مُلحق به صحرایی می باشد. ودر صورت شک به اینکه صحرایی است یا دریایی بنابر اظهر اشکالی ندارد. همچنین کشتن حیوان اهلی مانند مرغ خانگی وحبشی اگرچه وحشی شده باشد، وگوسفند وگاو وشتر عیبی ندارد.
مسأله 203 جوجه وتخم حیوانات مذکور، در حکم تابع خود آن ها است یعنی همان طور که شکار حیوان صحرایی حرام است، شکار جوجه یا برداشتن تخم آن نیز حرام است وهمان طور که کشتن حیوان اهلی وشکار حیوان دریایی جایز است، کشتن جوجه وکشتن تخم آن ها نیز جایز است.
مسأله 204 کشتن درندگان برای محرم جایز نیست مگر در صورتی که از آن ها بر خود بترسد یا کبوتران حرم را اذیت کنند. ودر کشتن درندگان کفاره نیست حتی شیر بنابر اظهر، خواه کشتنشان جایز باشد یا نباشد.
مسأله 205 محرم می تواند افعی ومار بزرگ سیاه و مارهای بد وعقرب وموش را بکشد ودر کشتن هیچ کدام کفاره نیست.
مسأله 206 محرم می تواند به کلاغ وباز شکاری تیراندازی کند ودر صورتی که تیر به آن ها برسد وکشته شوند کفاره ندارد.
برای کشتن وشکار هر یک از حیوانات صحرایی در شریعت مطهره کفّاره ای معین شده که در مسائل ذیل بیان خواهد شد.
مسأله 207 در کشتن شتر مرغ، یک شتر ودر کشتن گاو وحشی، یک گاو در کشتن خر وحشی، یک شتر یا یک گاو، ودر کشتن آهو وخرگوش، یک گوسفند وهمچنین در کشتن روباه بنابر احتیاط یک گوسفند کفاره هست.
مسإله 208 کسی که شکاری کرد چنان چه کفارهء آن شتر باشد ویافت نشود باید شصت مسکین را اطعام نماید، برای هر مسکین یک مُد که تقریباً ده سیر است. واگر این را هم نتواند، باید هیجده روز روزه بگیرد. واگر کفّاره گاو باشد ودست نیاید یا مقدور نباشد باید سی مسکین را اطعام نماید. واگر این را هم نتواند نُه روز، روزه بگیرد. واگر کفاره گوسفند باشد ویافت نشود یا نتواند تهیه کند باید ده مسکین را اطعام نماید. واگر متمکن نباشد بایدسه روز روزه بگیرد.
مسأله 209 هرگاه محرم در خارج از حرم کبوتر یا مانند آن را شکار نموده وبکشد یک گوسفند باید کفاره بدهد. ودر جوجهء آن، یک بره یا بزغاله باید کفاره بدهد. ودر شکستن تخم آن، یک درهم بنابر احتیاط باید کفاره بدهد. وهر گاه مُحل (غیر محرم) کبوتر ومانند آن را در حرم بکشد، یک درهم ودر جوجهء آن نیم درهم ودر تخم آن ربع درهم کفاره بدهد وهر گاه محرم در حرم آن را بکشد، هر دو کفاره بر او واجب می شود. وهمچنین است در کشتن جوجه وشکستن تخم. وتخم اگر جوجه در آن به حرکت آمده، حکم جوجه را دارد.
مسأله 210 کفاره شکار قطاهء (مرغی است که آن را به فارسی سنگخوار نامند) وکبک ودراج ومانند آن، یک بره است که از شیر گرفته شده وعلفخوار باشد. وکفار شکار گنجشک وقبره که نوعی از مرغان می باشد که در فارسی آن را چکاوک نامند وصعوه (مرغی است کوچک وبه فارسی آن را سنگانه نامند) ومانند آن بنابر مشهور، یک مُد که تقریباً سه ربع کیلو(ده سیر) گندم یا جو یا نان ومانند این هاست واحوط در این ها یک بره از شیر گرفته شده است.و کفارهء کشتن یک ملخ، یک دانه خرما وکفارهء بیشتر از یک ملخ، یک مشت گندم ومانند آن ودر زیاد آن یک گوسفند است.
مسأله 211 کشتن موش صحرایی وخار پُشت وسوسمار ومانند این ها، یک بزغاله کفاره دارد. ویک نوع مارمولک (عظایه) یک مشت طعام کفاره دارد.
مسأله 212 کشتن عمدی زنبور مقداری طعام کفاره دارد. ودر صورتی که کشتن به جهت دفع اذیت باشد کفاره ندارد.
مسأله 213 در راهی که ملخ زیاد است، بایستی محرم راه خود را کج کند که آن را نکشد واگر نتواند این کار را بکند که خواه ناخواه ملخ پایمال می شود عیبی ندارد.
مسأله 214 اگر جماعتی در کشتن شکاری شرکت کردند، بر هر یک کفارهء مستقلی هست.
مسأله 215 کفارهء خوردن شکار مانند کفارهء خود شکار است. پس اگر محرم شکاری کرد وآن را خورد، دو کفاره باید بدهد، یکی برای شکار ودیگری برای خوردن آن.
مسأله 216 کسی که شکار همراه دارد وداخل حرم شود. باید او را رها کند وچنان چه رهایش نکرد تا مُرد باید کفاره بدهد بلکه نسبت به کسی که قبل از احرام شکاری کرده وبعداً محرم شود، این نیز جاری است یعنی باید بعد از احرام شکار را رها کند، هر چند داخل حرم نشده باشد بنابر احتیاط.
مسأله 217 وجوب کفاره در کشتن شکار وخوردنش فرقی ندارد چه از روی عمد یا سهو یا نادانی باشد.
مسأله 218 در شکار مکرر کفاره نیز مکرر می شود،خواه شکار از روی نادانی یا فراموشی یا خطا باشد. وهمچنین است در صورت عمد اگر شکار در حرم وشکار کننده مُحل باشد یا شکار کننده محرم به احرام های متعدد باشد، واما اگر شکار عمداً از محرم به یک احرام مکرر شد، کفاره مکرر نخواهد شد.
مسأله 219 نزدیکی با زنان (جماع) در اثنای عمرهء تمتع وعمرهء مفرده وحج وبعد از آن پیش از به جا آوردن نماز طواف نساء، بر محرم حرام است.
مسأله 220 هرگاه در عمرهء تمتع از روی علم وعمد با زنی از عقب یا جلو نزدیکی نماید چنان چه پس از فراغت از سعی باشد، عمره اش فاسد نمی شود وکفاره بر او واجب می شود، وکفاره اش بنابر احتیاط یک شتر است ودر صورت عجز از آن، یک گاو ودر صورت عجز، یک گوسفند است. وچنان چه پیش از سعی باشد کفاره اش مانند گذشته است وعمره اش نیز بنابر اظهر باطل نمی شود ولی احتیاط این است که عمره را پیش از حج در صورت امکان اعاده نماید ودر صورت عدم امکان، در سال بعد حج را اعاده کند.
مسأله 221 هرگاه کسی که احرام حج بسته قبل از وقوف در مزدلفه از روی علم وعمد با زنی قبلاً ودبراً نزدیکی نماید، حج او وحج آن در صورتی که محرم ودانا وراضی به این عمل بوده باطل می شود وبر هر یک واجب است حج را تمام نموده وکفاره داده وحج را در سال بعد اعاده نماید، خواه حجشان واجب باشد یا مستحب. ولی اگر زن مجبور بر این عمل بوده حجش فاسد نمی شود وبر مرد دو کفاره واجب می شود وبر زن چیزی نخواهد بود. وکفارهء این عمل در صورت قدرت وتمکن، یک شتر ودر صورت عجز، یک گاو ودر صورت عجز، یک گوسفند است. وواجب است بین آن مرد وآن زن از جای وقوع این عمل در این حج وحجی که بعداً اعاده خواهد کرد جدایی باشد تا آن که پس از وقوفین به آن محل برسند. وهرگاه نزدیکی پس از گذشتن از منی به عرفات باشد، لازم است جدایی آن ها تا وقت نحر در منی مستمر باشد. واحوط این است که جدایی آن ها ت فراغت از تمام اعمال حج استمرار داشته باشد.
مسأله 222 هرگاه محرم بعد از وقوف در مزدلفه از روی علم وعمد با عیال خود نزدیکی کند چنان چه پیش از طواف نساء باشد، مانند گذشته کفاره بر او واجب می شود ولی حجش فاسد نمی شود.و همچنین است اگر این عملش پیش از دور پنجم طواف نساء باشد. واما اگر بعد از طواف نساء بوده کفاره نیز ندارد.
مسأله 223 کسی که از روی علم وعمد در عمرهء مفرده بعد از سعی با زن خود نزدیکی نماید، مانند سابق کفاره بر او واجب می شود ولی عمره اش فاسد نمی شود. ولی اگر قبل از سعی باشد عمره اش نیز باطل وواجب است تا یک ماه در مکه توقف نماید سپس به یکی از مواقیت رفته واز آن جا برای عمرهء دوم محرم شود، واحوط این است که همان عمرهء فاسده را نیز تمام کند.
مسأله 224 کسی که از احرام درآمده اگر با زن خود که در حال احرام است نزدیکی نماید، کفاره بر زن واجب می شود ولی مرد باید غرامت آن را بدهد. وکفاره اش یک شتر است.
مسأله 225 شخص محرم هرگاه از روی نادانی یا فراموشی با زن خود نزدیکی نماید، عمره وحجش صحیح است وکفاره ای بر او واجب نمی شود. واین حکم نسبت به سایر محرماتی که موجب کفاره است وذیلاً بیان می شود، نیز جاری است، به این معنی که هر عملی که از محرم از روی جهل ونسیان سر بزند کفاره ندارد، مگر موارد ذیل:
1 - آن که طواف حج را فراموش نموده وبا عیال خود نزدیکی نماید یا مقداری از سعی را در عمرهء تمتع فراموش نموده واز احرام درآمد به گمان اینکه فارغ شده است از سعی ویا آن که بعد از سعی وقبل از تقصیر به جهت ندانستن حکم با زن خود نزدیکی کند.
2 - کسی که دست خود را بیخود بر سر یا ریش خود بکشد ویک یا دو مو از آن بیفتد.
3 - آن که بدن خود را روغن مالی کند از روی نادانی. وحکم تمام این ها در جای خود ذکر خواهد شد. ان شاالله تعالی
مسأله 226 جایز نیست محرم زن خود را از روی شهوت ببوسد وچنان چه او را بوسید ومنی از او خارج شد، لازم است یک شتر کفاره بدهد. وهمچنین است اگر منی از او خارج نشود بنابر احتیاط. واما اگر بوسیدن از روی شهوت نباشد یک گوسفند کفاره دارد.
مسأله 227 هرگاه شخص بعد از طواف نساء زن خود را که در حال احرام است ببوسد، باید بنابر احتیاط یک گوسفند بکشد.
مسأله 228 شخص محرم نباید دست یا بدن خود را از روی شهوت به بدن زن خود بمالد، وچنان چه این کار را کرد، باید یک گوسفند کفاره بدهد. وچنان چه این عمل از روی شهوت نباشد چیزی بر او نخواهد بود.
مسأله 229 هرگاه محرم از روی شهوت به زن خود نگاه کند ومنی از او بیرون بیاید، یک شتر باید کفاره بدهد. ولی اگر از روی شهوت نگاه کند ومنی از او بیرون نیاید یا بدون شهوت نگاه کند ومنی بیرون بیاید کفاره ندارد.
مسأله 230 هرگاه محرم با همسر خود ملاعبه وشوخی نماید تا آن که منی از او بیرون بیاید، لازم است یک شتر کفاره بدهد. وچنان چه به زن اجنبی از روی شهوت یا بدون شهوت نگاه کند ومنی از او بیرون بیاید، کفاره اش یک شتر است اگر دارا باشد ویک گاو است اگر متوسط باشد ویک گوسفند است اگر فقیر باشد. واما اگر به او نگاه کند هرچند از روی شهوت باشد ومنی از او بیرون نیاید، اگر چه حرامی به جا آورده امّا کفاره ندارد.
مسأله 231 محرم می تواند به غیر از آنچه گفته شد از عیال خود لذت ببرد بنابر اظهر. ولی احوط ترک استمتاع است مطلقاً.
مسأله 232 هرگاه محرم با آلت خود بازی نماید ومنی از او بیرون آمد، حکمش حکم کسی است که با زن خود نزدیکی کرده باشد. بنابر این اگر استمناء در احرام حج پیش از وقوف در مزدلفه باشد، حجش فاسد خواهد بود ولازم است حج را تا خر به جا آورد ودر سال بعد اعاده نماید. همچنان که اگر این کار را در عمرهء مفرد پیش از فراغت از سعی بکند، عمره اش فاسد بوده ولازم است آن را به پایان رسانده ویک ماه در مکه توقف نموده سپس به یکی از مواقیت رفته واز آن جا برای عمرهء مفرده احرام ببندد، چنان که در مسأله «223» بیان شد. وکفارهء استمناء مانند کفارهء جماع است. وچنان چه بدون بازی با آلت استمناء نمود مثل اینکه به نگاه کردن به زن یا در نظر آوردن وخیال مانند این ها منی از او بیرون بیاید، کفاره بر او واجب می شود وبنابر اظهر حج وعمره اش فاسد نخواهد شد هرچند رعایت احتیاط بهتر است یعنی آنها را اعاده نماید.
مسأله 233 ازدواج در حال احرام برای خود یا دیگری حرام است، خواه دیگری در حال احرام باشد یا از احرام بیرون آمده باشد وخواه عقد دائمی باشد یا منقطع یعنی ازدواج باشد یا صیغه. ودر تمام این چند صورت عقد باطل خواهد بود.
مسأله 234 هرگاه محرم یا غیر محرم زنی را برای محرم عقد نماید وشوهر با آن زن نزدیکی کند و عقد کننده وشوهر بدانند چنین عقدی در حال احرام حرام است، بر هر یک کفارهء یک شتر واجب می شود، وهمچنین بر زن نیز واجب می شود، اگر می دانسته که ازدواج در حال احرام حرام است.
مسأله 235 حاضر شدن در مجلس عقد وگواهی دادن بر آن بنابر قول مشهور بر محرم حرام است. واین قول موافق احتیاط است. وبعضی از فقها فرموده اند که گواهی بر عقدی که قبلاً واقع شده نیز بر محرم حرام است، ولی دلیلش ظاهر نیست.
مسأله 236 احوط این است که محرم خواستگاری نیز ننماید. بلی اگر زنی را قبلاً طلاق داده، رجوع به او عیبی ندارد. همچنان که خریدن کنیز عیبی ندارد، هر چند خریدنش برای لذت بردن از او باشد، واحتیاط این است که خریدنش به قصد استمناء در حال احرام نباشد. وتحلیل کنیز خود برای دیگری یا قبول آن از دیگری، اظهر جواز آن است.
مسأله 237 استعمال بوی خوش از قبیل زعفران وعود وعنبر ومُشک وورس به خوردن وبوئیدن ومالیدن بر بدن، بر محرم حرام است. وهمچنین پوشیدن لباسی که اثری از بوی خوش در او باشد. واحوط اجتناب از هر بوی خوشی است.
مسأله 238 خوردن میوه های خوشبو مانند سیب وبه عیبی ندارد. ولی بنابر احتیاط از بوییدن آن ها هنگام خوردن باید خودداری شود.
مسأله 239 بر محرم واجب نیست که هنگام سعی بین صفا ومروه در صورتی که عطر فروشی آن جا باشد، بینی خود را از بوی خوش ببندد. ولی احتیاط لازم این است که در غیر حال سعی، بینی خود را از هر بوی خوشی ببندد. وبوئیدن خلوق کعبه که یک نوع عطر است عیبی ندارد.
مسأله 240 هرگاه محرم عمداً مقداری بوی خوش استعمال کند، کفاره اش بنابر مشهور یک گوسفند است. ولی ثبوت کفاره در غیر خوردن، محل اشکال است هر چند احوط کفاره دادن است.
مسأله 241 بر محرم حرام است که بینی خود را از بوی بد بگیرد. بلی تند رفتن از جهت خلاصی از بوی بد عیبی ندارد.
مسأله 242 پوشیدن پیراهن وقبا وشلوار و زیر شلواری وجامهء دکمه دار با بستن دکمهء آن ودرع و(زره) وهر جامه ای که آستین دار باشد که دست در او برود، بر مرد محرم حرام است. واحوط اجتناب از هر جامهء دوخته بلکه شبیه دوخته است، مانند نمدی که چوپانان آن را می پوشند. وپوشیدن همیان دوخته (کمربندی که پول در او گذاشته می شود) جایز است. وهمچنین استعمال فتق بند برای کسی که فتق دارد عیبی ندارد. وجایز است محرم هنگام خوابیدن، با لحاف ومانند آن از چیزهای دوخته بجز سر، تن خود را بپوشاند.
مسأله 243 احوط این است که ازار (لنگ) خویش را به گردن خود بلکه مطلقاً گره نزند، ولو بعض آن را به بعض دیگر. وچیزی مانند سنجاق نیز در او فرو نبرد. واحوط این این است که رداء نیز گره زده نشود، ولی فرو کردن سوزن یا سنجاق در او عیبی ندارد.
مسأله 244 پوشیدن لباس دوخته هر طور باشد برای زنان عیبی ندارد، مگر دستکش که آن را نپوشد.
مسأله 245 هرگاه محرم لباسی را که حرام است عمداً بپوشد، کفاره اش یک گوسفند است. واحوط لزوم کفاره است حتی در صورتی که مضطر به پوشیدن آن باشد.
مسأله 246 سرمه کشیدن چند صورت دارد:
1 - آن که سرمهء سیاه را به قصد زینت به چشم خود بکشد، که این کار بر محرم حرام است قطعاً و کفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.
2 - آن که سرمه سیاه ولی به قصد زینت نباشد.
3 - آن که سرمه سیاه نباشد با قصد زینت. واحوط ودر این دو صورت اجتناب وکفاره دادن است در فرض سرمه کشیدن.
4 - آن که سرمه سیاه نباشد، وقصد زینت هم نداشته باشدکه این کار عیبی ندارد وکفاره هم ندارد.
مسأله 247 نگاه کردن در آیینه بر محرم جهت زینت، حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است. ولی اگر نگاه کردن برای زینت نباشد، مانند نگاه کردن شوفر در آیینه که دو پهلو یا پشت سر خود را ببیند، عیبی ندارد. ومستحب است کسی که برای زینت در آیینه نگاه کردن، تلبیه را تجدید نماید. اما پوشیدن عینک بدون قصد زینت برای زن ومرد عیبی ندارد وبهتر نپوشیدن است. واین حکم در اجسام شفاف وصیقلی دیگر مانند آب صاف وشیشهء تمیز جاری نمی شود ونگاه کردن در آن ها عیبی ندارد.
مسأله 248 پوشیدن چکمه (خُف) یا جوراب بر مرد محرم حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است. ولی زن می تواند آن را بپوشد. واحوط نپوشیدن چیزی است که تمام پشت پا را بپوشاند. وچنان چه برای مرد محرم نعلین ومانند آن فراهم نشد وضرورت ایجاب کرد که خف یا جوراب بپوشد. احوط این است روی آن را بشکافد. وپوشاندن پشت پا بدون پوشش عیبی ندارد.
مسأله 249 دروغ ودشنام در هر حال حرام است، ولی حرمتشان در حال احرام مؤکد وشدیدتر است. ومراد از فسوق در آیهء مبارکهء «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فی الْحَجّ»دروغ ودشنام است. اما مفاخرت یعنی اظهار فخر از حیث حسب ونسب که شخص محرم بگوید من چنین وچنان
اول: آن که بری اثبات فضیلت وبرتری برای خود باشد که توهین دیگری را دربر داشته باشد. این عمل فی نفسه حرام است.
دوم: آن که اثبات فضیلت برای خود باشد بدون اینکه به دیگری اهانت شود. واین عیبی ندارد وبر محرم وغیر محرم حرام نیست.
مسأله 250 جدال نمودن (قسم خوردن به کلمهء «لا وَ الله» و«بلی والله») بر محرم حرام است. واحتیاط در این است که به غیر این دو کلمه نیز قسم نخورد.
مسأله 251 دو مورد از حرمت جدال استثنا شده است:
اول: آن که ضرورتی مانند اثبات حق یا از بین بردن باطلی اقتضای قسم خوردن کند، که در این صورت قسم خوردن حتی به دو کلمهء مذکور عیبی ندارد.
دوم: آن که مراد قسم خوردن نباشد بلکه قصدش اظهار محبت یا تعظیم باشد، مثل اینکه بگوید تو را به خدا این کار را نکن ومانند آن.
مسأله 252 در صورتی که جدال کننده در سخن خود راستگو باشد، کفاره ندارد بلکه فقط باید استغفار نماید به شرطی که از دو مرتبه تجاوز ننموده باشد. ودر غیر این صورت یک گوسفند کفاره دارد. واما اگر جدال وقسم خوردن بر دروغ باشد. در همان مرتبهء اول یک گوسفند ویک گوسفند دیگری برای مرتبهء دوم ودر مرتبهء سوم یک گاو کفاره دارد.
مسأله 253 کشتن شپش وانداختن او از بدن برای محرم جایز نیست. وجابه جا کردن او عیبی ندارد. ودر صورت کشتن احوط آن است که یک مشت از طعام به فقیری کفاره بدهد. اما پشه وکک احتیاط در نکشتن آن هاست در صورتی که ضرری متوجه محرم نشود. وأما تاراندن آن ها ظاهراً جایز است، هر چند احوط ترک است.
مسأله 254 پوشیدن انگشتر به قصد زینت بر محرم حرام است. ولی به قصد استحباب عیبی ندارد. بلکه زینت نمود به هر چیز باشد بر محرم حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.
مسأله 255 حنا بستن در صورتی که زینت گفته شود بر مُحرم حرام است، هر چند خود قصد زینت ننموده باشد. بلی اگر زینت گفته نشود عیبی ندارد، مثل اینکه دوا ودرمان ومانند آن باشد.
مسأله 256 پوشیدن زیور برای زینت بر بانوان محرم حرام است. وزیوری که پیش از احرام عادت به پوشیدن آن داشته مستثنی است ومی تواند او را بپوشد. ولی نباید او را به شوهر خود ودیگر مردان نشان دهد.
مسأله 257 محرم نبایستی تن خود را روغنمالی کند، هر چند خوش بو هم نباشد، وصورت درمان وضرورت استثنا شده است.
مسأله 258 کفارهء روغن مالی در صورتی که روی علم وعمد باشد، یک گوسفند است واگر از روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنابر احتیاط در هر دو مورد.
مسأله 259 محرم نبایستی موی خود یا دیگری را از بدن جدا کند، خواه دیگری محرم باشد یا محل. از این حکم چهار مورد استثناء شده است:
اول: آن که شپش بدن محرم زیاد شود ومتأذّی باشد از آن.
دوم: آن که ضرورت ایجاب کند که مو جدا شود، آن که بلندی مو وزیادی اش باعث سردرد یا ناراحتی دیگر شود.
سوم: آن که مو در پلک چشم روییده باشد که محرم را ناراحت کند.
چهارم: آن که مو هنگام وضو یا غسل خود به خود جدا شود، که در این چهار صورت جدا نمودن مو عیبی ندارد.
مسأله 260 اگر محرم بدون ضرورت سر خود را بتراشد، کفاره اش یک گوسفند است. وچنان چه به ایجاب ضرورت سر خود را بتراشد، کفاره اش یک گوسفند یا سه روز روزه یا اطعام شش مسکین که به هر یک دو مُد (یک کیلو ونیم) بدهد. واگر بوی زیر هر دو بغل خود را بکند، کفاره اش یک گوسفند است. وهمچنین است اگر موی یک طرف را بکند بنابر احتیاط. وچنان چه موی ریش خود یا غیر آن را بکند، بایستی یک مشت طعام به فقیر کفاره بدهد. وچنان چه سر دیگری را چه محرم وچه محل باشد بتراشد کفاره ندارد.
مسأله 261 چنان چه محرم سر یا بدن خود را به طوری که مویی از او نیفتد وخونی نشود بخاراند عیبی ندارد. وچنان چه دست به سر یا ریش خود کشیده ویک یا دو مو از آن بیفتد، یک مشت طعام صدقه بدهد.
مسأله 262 محرم نبایستی تمامی یا قسمتی از سر خود را بپوشاند به هر چیزی باشد حتی با گل. بلکه نبایستی چیزی روی سر خود حمل کند بنابر احتیاط. بلی انداختن بند مشک بر سر یا بستن دستمال ومانند آن بجهت سر درد عیبی ندارد. وپوشاندن گوش ها نیز جایز نیست.
مسأله 263 پوشانیدن سر به قسمتی از بدن مثل دست جایز وترک آن بهتر است.
مسأله 264 محرم نبایستی در آب ومانند آن فرو رود که سرش زیر آب شود بنابر احتیاط. وظاهراً مرد وزن در این حکم فرقی با هم ندارند.
مسأله 265 هرگاه محرم سر خود را پوشانید، بنابر احتیاط کفاره اش یک گوسفند است. وظاهراً در مورد اضطرار کفاره واجب نیست.
مسأله 266 بانوان در حالت احرام نبایستی صورت خود را به پوشه یا نقاب ومانند آن هر چیزی باشد بپوشانند بنابر احتیاط. همچنان که احتیاط این است که قسمتی از روی خود را نیز نپوشانند. بلی پوشاندن صورت در حال خواب وپوشاندن قسمتی از رو مقدمهءً برای پوشاندن سر در حال نماز، عیبی ندارد.و احتیاط این است که پس از فراغت از نماز آن را بردارد.
مسأله 267 بانوان محرم می توانند از مرد اجنبی رو بگیرند، به این نحو که گوشهء چادر یا عبا ومانند آن را که بر سر دارند تا مقابل بینی یا چانهء خود پایین بکشند. واحتیاط این است که قسمت پایین آمده را به وسیلهء دست یا چیز دیگر از صورت خود دور نگه دارند.
مسأله 268 کفارهء پوشانیدن صورت بنابر احتیاط یک گوسفند است.
مسأله 269 مردان محرم هنگام سیر نبایستی زیر سایهء متحرک رفته یا سایبانی مانند چتر بر سر بگیرند، هر چند سایهء سقف محمل یا ماشین یا هواپیما ومانند این ها باشد. ولی راه رفتن در سایهء کوه یا دیوار یا درخت وامثال آن ها از اجسامی که ثابت باشد اشکالی ندارد. ونیز جایز است راه رفتن زیر ابری که مانع از تابش آفتاب است. وفرقی نیست در حرمت زیر سایه قرار گرفتن در مورد محرّمه بین اینکه پیاده باشند یا سواره بنابر احتیاط. واحوط بلکه اظهر این است که زیر سایهء چیزی که روی سر نباشد نیز نرود، مثل اینکه بغل شتر یا ماشین حرکت کند که سایه از طرف چپ یا راستش بر او بیفتد. بلی می تواند با دست خود جلو آفتاب را بگیرد. وزیر سایهء محمل رفتن هنگام سیر وهمچنین احرام زیر سقف مسجد شجره عیبی ندارد.
مسأله 270 مراد از زیر سایه رفتن که حرام است این است که بدان وسیله از آفتاب یا سرما یا گرما یا باران ومانند این ها جلوگیری کند. وچنان چه هیچ یک از این ها نباشد به طوری که بود ونبود سایبان یکسان باشد، عیبی ندارد.
مسأله 271 هنگامی که محرم به مکه رسید هر چند منزل تهیه نکرده باشد. زیر سایه رفتنش عیبی ندارد. همچنان که اگر در جایی در بین راه توقف نمود، تا وقتی که در آنجاست زیر سایه رفتنش عیبی ندارد. واظهر این است که در این موارد می تواند چتر ومانند آن بر سر بگیرد. اگر چه احتیاط در اجتناب است.
مسأله 272 زیر سایه رفتن زنان وکودکان وهمچنین مردان در حال ضرورت یا ترس از گرما وسرما عیبی ندارد.
مسأله 273 کفارهء زیر سایه رفتن یک گوسفند است وفرقی بین حال اختیار واضطرار نیست. و چنان چه این عمل تکرار شود، احتیاط این است که عوض هر روز یک کفاره بدهد، هرچند اظهر این است که در هر احرام یک کفاره لازم است.
مسأله 274 شخص محرم نبایستی بدن خود را در خاراندن بلکه به مسواک نمودن بنابر احتیاط خونی نماید. ودر حال ضرورت یا رفع ناراحتی عیبی ندارد. وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.
مسأله 275 محرم نبایستی تمامی یا قسمتی از ناخن خود را بگیرد مگر در صورتی که بقای ناخن ضرر داشته باشد، مانند اینکه ناخن کنده شده وماندنش سبب ناراحتی شود، که در این صورت بریدنش جایز است واز هر ناخنی یک مشت طعام کفاره بدهد.
مسأله 276 کفارهء گرفتن هر ناخنی یک مُد طعام است، وکفارهء گرفتن ناخن ها دست در یک مجلس یک گوسفند است. وهمچنین پا. وچنان چه گرفتن ناخن دست وپا در یک مجلس باشد، کفاره اش نیز یک گوسفند است. وچنان چه ناخن دست ها در یک مجلس وناخن پاها را در مجلس دیگر بگیرد، کفارهء آن دو گوسفند است.
مسأله 277 هرگاه محرم به فتوای کسی که ناخن گرفتن را جایز می داند ناخن خود را گرفت وخون درآمد، کفاره اش بنابر احتیاط بر فتوا دهنده است.
مسأله 278 جمعی از فقها نظرشان این است که کندن دندان هرچند خون در نیاید، از محرمات احرام است وکفاره اش را یک گوسفند دانسته اند. ولی دلیلش تأمل دارد وبعید نیست این عمل جایز باشد.
مسأله 279 برداشتن سلاح مانند شمشیر ونیزه وچیزهایی که عرفاً به آن ها سلاح گفته می شود بر محرم حرام است. وبعضی از فقها آلات دفاع وحفظ مانند کلاه خود وزره وسپر را سلاح خوانده اند. واین قول احوط است.
مسأله 280 بودن سلاح نزد محرم اگر حملش نکند عیبی ندارد. ولی مع ذلک ترکش احوط است یعنی بنابر احتیاط سلاح را نزد خود نگذارد.
مسأله 281 حرمت حمل سلاح مختص به حال اختیار است ودر حال اضطرار عیبی ندارد. وکفارهء حمل سلاح بنابر احتیاط یک گوسفند است.
1 - شکار در حرم
مسأله 282 شکار در حرم بر محرم وغیر محرم، بر زن ومرد حرام است چنان که قبلاً بیان شد.
2 - کندن درخت وگیاه حرم
مسأله 283 کندن وبریدن هر چیزی که در حرم روییده از درخت وغیر درخت وگیاه بر محرم وغیر محرم حرام است. اما چیزی که به راه رفتن متعارف کنده شود عیبی ندارد. همچنان که رها کردن حیوانات که از علف حرم بچرند اشکالی ندارد. واز این حکم چند چیز استثنا شده است:
1 - اذخر که گیاه معروفی است.
2 - نخل خرما ودرخت میوه دار.
3 - علف هایی که خوراک شتر است.
4 - علف ودرختی که در ملک یا خانهء شخص می روید یا خود شخص آن را می کارد ومی نشاند. واما درختی که قبلاً پیش از تملک منزل بوده در منزل، حکمش حکم سایر درخت هاست. (کندن وبریدن این چهار چیز عیبی ندارد).
مسأله 284 درختی که ریشه وساقه اش در حرم وشاخ وبرگش در خارج حرم یا بعکس باشد، حکمش حکم درختی است که تمامش در حرم باشد.
مسأله 285 کفارهء کندن درخت از بیخ، قیمت همان درخت است. وکفارهء قطع مقداری از آن، قیمت همان مقدار است. وکندن علف یا قطع آن کفاره ندارد.
جای کشتن کفارات
مسأله 276 جای کشتن کفار شکار در احرام عمره، مکه مکرمه است وجای کشتن کفارهء شکار در احرام حج، منی است.
مسأله 287 کفاره ای بر محرم برای غیر از شکار واجب شده است، اظهر این است که می تواند کشتنش را تا بازگشت از حج تأخیر انداخته وهر جا بخواهد بکشد. وبهتر این است که کفاره را در حج خود بکشد. ومصرف آن فقرا می باشد وعیبی ندارد که مقداری از آن را خودش بخورد وقیمت آن را برای فقرا به عهده بگیرد.